چرایی کاهش ازدواج و فرزندآوری در میان جوانان + فیلم
کد خبر: 4065098
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۰
در نشست «بررسی سیاست‌های افزایش جمعیت» تشریح شد؛

چرایی کاهش ازدواج و فرزندآوری در میان جوانان + فیلم

در نشست «بررسی سیاست‌های افزایش جمعیت» که در خبرگزاری ایکنا برگزار شد، ضمن اشاره به عوامل دخیل در بی‌میلی جوانان به ازدواج و فرزندآوری از «نداشتن امید به آینده» و «تعارض بین جامعه سنتی با جامعه مدرن» به عنوان مهم‌ترین عوامل مؤثر در این زمینه یاد شد.

نشست «بررسی سیاست‌های افزایش جمعیت»

از دیرباز جمعیت و رشد آن از مباحث مهم جمعیتی محسوب می‌شده و اذهان محافل جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول داشته و پیامد‌های آن از جهات مختلف بررسی شده است. کشور‌ها همواره در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی در پی چاره‌اند‌یشی و برنامه‌ریزی افزایش یا کاهش جمعیت و تأثیرات آن هستند.

آگاهی از رشد جمعیت همراه با سایر متغیر‌های اقتصادی - اجتماعی پایه و اساس هرگونه برنامه‌ریزی برای توسعه ملی است، چراکه پیش‌بینی نیازمندی‌های اولیه هر جامعه مبتنی بر آمار‌های مربوط به رشد جمعیت است. می‌توان گفت از مهم‌ترین متغیر‌ها که در برنامه‌ریزی به عنوان مبنای محاسبات در نظر گرفته می‌شود، جمعیت و دگرگونی آن در گذشته، حال و پیش‌بینی تحولات آن در آینده است.

همچنین با عنایت به اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملی و نیز با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز برای جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیت در سال ۱۳۹۳ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد. اکنون که ۸ سال از ابلاغ این سیاست‌ها می‌گذرد، ایکنا با برپایی نشستی به بررسی چالش‌های پیش روی افزایش جمعیت پرداخت.

این نشست با حضور مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران؛ صفی‌الله ملکی، جامعه‌شناس و ابراهیم رزاقی، اقتصاددان، در سالن جلسات خبرگزاری ایکنا برگزار شد تا ابعاد کمی و کیفی رشد یا کاهش جمعیت و تبعات آن بررسی شود.

در قسمت نخست این نشست به مشکلات و نامدیریتی‌های فرهنگی و اقتصادی پیش‌رو برای تحقق این مهم اشاره شد و از ضرورت ایجاد اشتغال و تهیه مسکن برای جوانان که لازمه تشکیل زندگی و فرزندآوری است، سخن به میان آمد. در ادامه بخش دوم این نشست را با محوریت علل بی‌میلی جوانان به ازدواج و فرزندآوری را مشاهده می‌کنید و می‌خوانید.

ایکنا ـ عوامل دخیل در بی‌میلی جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده چیست؟

اقلیما: وقتی بحث تمایل نداشتن ازدواج جوانان مطرح می‌شود، باید مواردی را در نظر گرفت، زیرا ازدواج معلولی از علت‌هاست و علت‌ها می‌تواند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد؛ یعنی هر یک عاملی هستند تا یک جوان تمایلی به ازدواج نداشته باشد. در فرهنگ جامعه و خانواده‌های ایرانی، امر ازدواج از اهمیت برخوردار است و از گذشته زمانی که فرد به سن جوانی می‌رسید خانواده‌ها زمینه ازدواج فرزندان را فراهم می‌کردند، اما رفته‌رفته موانع زیادی بر سر راه ازدواج جوانان قرار گرفت که عمده‌ترین آن مسائل اقتصادی و اشتغال جوانان است که باعث شده ازدواج در میان جوانان مفهوم گذشته را نداشته باشد.

وضع فعلی ازدواج در کشور به مرز بحران رسیده و یکی از مهم‌ترین عوامل مانع ازدواج جوانان، اقتصاد است. وقتی تورم، بیکاری و فقر وجود دارد، افراد تمایل خود را برای ازدواج از دست می‌دهند. ازدواج یک ارزش محسوب می‌شود، اما اکنون معنای آن در بین جوانان تغییر کرده است، در صورتی که دختران و پسران به ازدواج و تشکیل خانواده تمایل دارند، اما موانع باعث می‌شود تا آن‌ها تمایل خود را از دست بدهند. از طرفی بی‌توجهی به عوامل دخیل در ازدواج باعث بروز آسیب در خانواده‌ها می‌شود.

در عین‌ حال هرچه سن جوانان مجرد بالاتر می‌رود و تعداد سال‌های بیشتری از تجرد آن‌ها می‌گذرد، تمایل آن‌ها به ازدواج کمتر می‌شود. خانواده ستون جامعه است و وقتی شکل نمی‌گیرد، ارزش‌ها و هنجار‌های فرهنگی نیز به نسل‌های دیگر منتقل نمی‌شود و این مسئله برای آینده کشور ناخوشایند است، زیرا با مشکل جمعیت و نیروی کار مواجه می‌شود که نتیجه‌ای جز ضرر ندارد.

مصطفی اقلیما

برای ازدواج به تمهیداتی نیاز است و هنگامی یک جوان می‌تواند به ازدواج فکر و نیز برای تشکیل خانواده اقدام کند که در جامعه مسائل مربوط به اشتغال و بیکاری فراهم باشد. اگر اشتغال فراهم باشد جوان می‌تواند راه‌های تشکیل خانواده را طی کند. از طرف دیگر وقتی زندگی را مشکل‌دار شروع می‌کنیم، باید بدانیم که درگیری در پی دارد. دعوای زن و شوهر زندگی را از هم می‌پاشد، چون روی آن‌ها به هم باز شده است. همچنین، پای خانواده‌ها وسط کشیده و مشکلات بیشتر می‌شود، زیرا هر کدام از خانواده‌ها از فرزند خودشان حمایت می‌کنند. برای شکل‌گیری یک زندگی مستقل باید دو آدم کامل حضور داشته باشد. اگر پدر دختر یا پسر، مخارج زندگی آن‌ها را تقبل کند، زندگی دیگر مال آن‌ها نیست و از استقلال کافی برخوردار نیستند.

در گذشته ازدواج می‌کردیم برای اینکه همسری همدل و همزبان داشته باشیم و بچه‌دار شویم و با هم کار کنیم و آن‌ها را بزرگ کنیم؛ یعنی پرورش آینده‌سازان جامعه اما اکنون در اکثر ازدواج‌ها، توجه به شغل پدر دختر یا پسر است و اینکه چه اموالی دارد، در کدام شهر و محله زندگی می‌کند و قرار است چقدر به فرزندش ارث برسد، یعنی ازدواج با حسابگری همراه شده است.

ایکنا - افزایش جمعیت در کشور چه فوایدی دارد؟

ملکی: جمعیت هر کشوری نشانگر هویت، اقتدار و جمعیت حاملان و عاملان فرهنگ یک کشور محسوب می‌شوند که باید سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و راهکار‌ها و تدابیر لازم با عنوان سیاست‌های جمعیتی از طرف مسئولین و نهاد‌های مربوطه برای افزایش یا کاهش آن با همکاری و همیاری مردم صورت گیرد.

اهمیت سیاست‌های افزایش جمعیت به‌ شرط برنامه‌ریزی و اصلاح زیرساخت‌های کشور، سبب هویت‌بخشی و هویت‌سازی در حوزه‌های ملی ـ اعتقادی ـ فرهنگی و اقتصادی؛ اقتدار نظامی، اقتصادی و اجتماعی در کشور؛ افزایش نیروی انسان بالفعل و بالقوه در تولید ثروت ناخالص کشور؛ توسعه و ترویج فرهنگ کشور(جمعیت حامل فرهنگ و بقای فرهنگ کشور است)؛ رشد و توسعه کشاورزی، صنعتی و اقتصادی؛ عزت ملی، تولید ثروت سربلندی و سرافرازی کشور؛ ایجاد روحیه نشاط، امید در بین خانواده و جامعه؛ مقبولت و مشروعیت نظام در انتخابات و...؛ جلوگیری ازخودباختگی فرهنگی و تاریخی کشور و نیز کاهش وابستگی‌های اقتصاد با به‌کارگیری نیروی انسانی توانمند و مستعد می‌شود.

صفی‌الله ملکی

سال ۱۳۴۵ با اعمال سیاست‌های کاهش جمعیت، رشد نرخ جمعیت از ۳.۱ به ۲.۷ درصد رسید. در سال ۱۳۶۸ با تدبیر و تصویب سیاست‌های کاهش جمعیت نرخ رشد جمعیت از ۲.۷ به ۱.۳ درصد رسید. در سال ۱۳۹۰ تجدید نظر شد و در سال ۱۳۹۳ اصول کلی سیاست افزایش جمعیتی تصویب و ابلاغ شد که عملاً نتیجه‌ای نداشته، چون مؤلفه‌های تشویقی ضمانت اجرایی نداشته است.

مطابق با آخرین سرشماری کشور، حدود ۳۶ درصد از جمعیت زنان جوان ۱۵ تا ۳۴ سال کشور را دخترانی تشکیل می‌دهند که هنوز ازدواج‌ نکرده‌اند و حدود ۲.۳ درصد از زنان ۴۵ ساله و بیشتر در بازه سنی تجرد قطعی قرار دارند. جمعیت پسران ۲۰ تا ۳۹ ساله مجرد نیز حدود پنج میلیون و ۷۰۰ هزار نفر است و طبق همین سرشماری کشور، ۹ میلیون و ۷۶۹ هزار نفر در سن متعارف ازدواج هستند و هرگز ازدواج‌ نکرده‌اند و تعداد افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده‌اند اما هنوز به سن تجرد قطعی نرسیده‌اند، یک‌ میلیون و ۸۱۰ هزار نفر بوده است.

در اولین سرشماری ۱۳۳۹ جمعیت ایران ۱۹ میلیون نفر بود و در سال ۱۳۹۵ جمعیت ۸۰ میلیون نفر و در سال ۱۴۰۰ جمعیت به ۸۳ میلیون نفر رسیده که بیش از ۴ برابر شده است. نرخ رشد جمعیت از ۱.۴ درصد به زیر صفر رسیده، اما پایین‌ترین شاخص باروری در غرب آسیا و شمال آفریقا ۱.۶ درصد است. این آمار نشان می‌دهد که ما بحران جمعیت داریم، چراکه در جهان هجدهمین کشور از نظر کاهش زاد و ولد هستیم.

از ۲۶ میلیون جوان در سنین ۲۵ تا ۳۰ سال، حدود ۱۱ میلیون نفر مجرد داریم. جالب اینکه ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بالای ۶۰ سال داریم که حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور سالمند و سالخورده هستند. بر اساس آمار اعلام شده، کاهش ۴۰ درصد ازدواج در طول ۶ سال اخیر و ۲۵ درصدی زاد و ولد رخ داده است که تداوم کاهش جمعیت را تا ۳۰ سال آینده خواهیم داشت.

۱۴ درصد خانواده‌های ایرانی بدون فرزند و ۱۹ درصد تک‌فرزند و در مجموع ۳۴ درصد تک فرزند و بدون فرزند هستند. سن باروری در زنان از ۱۵ تا ۴۹ سالگی و میانگین سن ازدواج مردان ۲۷ سال و زنان ۲۳ سال است. در مقابل هر ۱۰۰ دختر در سن ازدواج ۱۹۱ پسر در سن ازدواج داریم که تقریباً پسران ازدواج‌نکرده دو برابر دختران هستند.

امید به زندگی در ایران(طول عمر متوسط) ۷۶ سال و در سوئیس، ژاپن و هنگ‌کنگ ۸۲ سال است. ۳۶ درصد دختر‌ها در بین سنین ۱۵ تا ۳۹ سال و ۶۰ درصد پسر‌ها در سنین ۲۰ تا ۳۹ سال مجرد هستند. این آمار یک زنگ خطر بحرانی برای مسئولان است و دلایل آن فقدان برنامه، ناکارآمدی مدیران و توانمند نبودن جمعیت است.

ایکنا‌ ـ مسئولان چه نقشی در محقق نشدن سیاست‌های افزایش جمعیت دارند؟

اقلیما: امروز در جامعه ما هر کسی فقط به فکر منافع خویش است و مردم دیگر گروه نیستند و شبه‌جزیره‌ای عمل می‌کنند. هیچ جامعه‌ای بدون عمل کردن به قانون و انجام کار جمعی نمی‌تواند پیشرفت کند. حتی یک خانواده نمی‌تواند بدون قواعد و قوانین مشخص پابرجا باقی بماند. اگر پدر خانواده کار خود را انجام دهد و مادر خانواده و فرزندان هم هر کدام حرف خود را بزنند، این خانواده ازهم‌گسیخته خواهد شد. پس هر اجتماع کوچک نیز باید ضابطه‌مند باشد.

امروزه مردم تمامی کشور‌های دنیا با بدترین قوانین هم می‌توانند زندگی خوبی داشته باشند اما در کشور ما علی‌رغم وجود قوانین متعدد، هنوز مردم طعم زندگی بی‌دغدغه را نچشیدند، چراکه مسئولان به قوانین عمل نمی‌کنند. وقتی جمعیت افزایش پیدا کرد، مسئولان شرط داشتن تحصیلات دانشگاهی را برای استخدام جوانان علم کردند. بعد که جوانان ما مدرک کارشناسی می‌گرفتند، مسئولان تبصره‌ای می‌آوردند که شرط استخدام داشتن مدرک کارشناسی ارشد است و این قضیه حتی تا اخذ مدرک دکتری هم پیش رفت.

زمانی که دولت‌ها و حاکمیت‌ها از مردم تقاضای فرزندآوری کردند، آیا برای جمعیتی که قرار بود اضافه شود، شغلی را آماده کرده بودند؟ پاسخ منفی است. این جمعیت مضاعف، زمانی که می‌خواست وارد بازار کار شود، با شروط داشتن بالاترین مدرک دانشگاهی مواجه شد.

از بحث اشتغال جوانان که بگذریم، به مبحث ازدواج دختران تحصیل‌کرده می‌رسیم. دختران تحصیل‌کرده که در شهرستان‌ها زندگی می‌کنند فقط با داشتن شغل ثابت می‌توانند خواستگار بیشتری داشته باشند.

مورد بعدی زندگی کردن دختران و پسران بدون ازدواج در یک خانه است. در این شرایط پسر و دختر صیغه محرمیت می‌خوانند و فقط برای اینکه بتوانند زندگی مستقلی را تجربه کنند، حاضرند که مشارکتی و فقط برای تأمین اجاره‌بهای خانه با هم زندگی کنند. این موضوع هم در شهر‌های بزرگ که هزینه اجاره مسکن سر به فلک می‌زند، رخ می‌دهد.

ایکنا ـ افزایش جمعیت از لحاظ اقتصادی چه مزایایی برای کشور دارد؟

رزاقی: برای پاسخ به این سؤال باید بررسی کرد که اگر جمعیت کشوری کاهش یافت چه اتفاقی برای آن کشور رخ می‌دهد؟ طبیعی است وقتی که جمعیت کشوری کاهش پیدا کند، نیروی فعال آن کشور کم می‌شود. لذا افرادی که می‌خواهند با فقر و یا دشمن داخلی و بیرونی مبارزه کنند، قدرتشان کاهش پیدا می‌کند. برای مثال در زمان پهلوی اول حدود ۹ تا ۱۰ میلیون ایرانی به دلیل خشکسالی و گرسنگی جان خود را از دست دادند؛ چرا؟ چون انگلیس‌ها بر کشور مسلط بودند و فقط مسئولان و ذی‌نفوذان می‌توانستند غلات تهیه کنند و ۹ میلیون نفر در کل کشور جان خود را به خاطر این موضوع از دست دادند.

رزاقی

امروز گرسنگی به‌ عنوان یک سلاح بسیار قوی در دنیا شناخته می‌شود. متأسفانه قانون اساسی به درستی اجرا نشد. درآمد حاصل از فروش نفت از بین رفت و با چاپ پول فراوان به افزایش تورم دامن زده شد. تمام سرمایه‌هایی که قرار بود برای تولید هزینه شود به سمت دلالی سوق پیدا کرد. مقصر وضع موجود مسئولانی هستند که به فرمایشات مقام معظم رهبری عمل نمی‌کنند، در صورتی که شعار اصلی انقلاب این بود که در جمهوری اسلامی ایران نباید حتی یک فقیر وجود داشته باشد.

ایکنا - پس چرا در صنعت دفاعی پیشرفت کرده‌ایم؟ 

رزاقی: جواب مشخص است، چون اگر در این عرصه کوچک‌ترین تخلفی صورت بگیرد، با تهدید بیرونی مواجه خواهیم شد. پس همه مسئولان نظامی کشور مجبورند که به وظیفه خود درست عمل کنند تا کشور درگیر جنگ و درگیری نشود. ما این موضوع را در جنگ تحمیلی تجربه کردیم. جوانانی که با فداکاری جان خود را در راه انقلاب اسلامی فدا کردند تا مردم زندگی راحت‌تری داشته باشند.

ولی چرا امروز کشور دچار شرایط سخت اقتصادی شد؟ اقتصاد سخت است؟ پاسخ منفی است، اقتصاد بستگی به نوع تفکر انسان دارد؛ وقتی‌ مدیران نسبت به فقر، بیکاری، تولید، خانه‌سازی بی‌تفاوت باشند، اوضاع کشور و اقتصاد همین می‌شود که بیش از نیمی از جمعیت کشور زیرخط فقر قرار می‌گیرند. در شرایط کنونی افزایش جمعیت نه‌تنها مزیتی برای کشور ندارد، بلکه به آسیب‌های موجود دامن می‌زند؛ اما بزرگ‌ترین مانع بر سر راه افزایش جمعیت مدیران ناکارآمد و غیرمتخصص هستند. امروز ۶۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند. چطور می‌توانند ازدواج کنند وقتی‌که نان ندارند؟

ایکنا ـ فرهنگ‌سازی چقدر می‌تواند به فرزندآوری منجر شود؟

ملکی: برای فرهنگ‌سازی یا به اصطلاح نهادینه کردن فرهنگ دو مؤلفه نیاز است، یکی از آنها قانون است. اگر قانون اجرا شود، به‌ مرور زمان فرهنگ نیز نهادینه می‌شود. برای مثال نبستن کمربند ایمنی را شما در نظر بگیرید، امروز به دلیل اعمال قانون و جریمه کردن به فرهنگ عمومی تبدیل شد، منتها قانون به‌ تنهایی نمی‌تواند به فرهنگ‌سازی منجر شود، بلکه آموزش به‌ عنوان یکی دیگر از مؤلفه‌های نهادینه‌سازی فرهنگ همزمان با اعمال قانون باید اجرا شود.

برای مثال زمانی که می‌گوییم نبستن کمربند ایمنی جریمه دارد، باید همزمان به هموطنان آموزش دهیم. اگر کمربند ایمنی خود را نبندید، هنگام تصادف دچار ضربه مغزی و قطع نخاع می‌شوید، لذا فرد به این نتیجه می‌رسد که بهتر است قانون را رعایت کند. در حوزه جمعیت و در همه مسائلی که می‌خواهیم فرهنگ‌سازی شود نیز قانون صرف جواب نمی‌دهد. باید تبلیغ و آموزش همراه با اعمال قوانین رخ دهد تا فرهنگ‌سازی اثربخش و اثرگذار باشد.

همچنین خانواده مهم‌ترین رکن اساسی یک جامعه است که علاوه بر فرزندآوری و ضامن بقای نسل، می‌تواند موجب رحمت و مؤدت، ایجاد همبستگی عاطفی و آرامش و نیز نشاط در جامعه و اعضای خانواده‌ها شود. تعهدپذیری، احساس مسئولیت، احساس تعلق به خانواده و جامعه و نیز داشتن استقلال مالی از دیگر کارکرد‌های خانواده است که در نهایت دولت‌ها و حاکمیت باید از خانواده به‌ عنوان رکن اصلی جامعه حمایت کنند که این حمایت‌ها می‌تواند مالی باشند.

حال باید بررسی کنیم که از منظر جامعه شناختی چرا برخی از جوانان از تشکیل خانواده گریزانند و به چه دلیلی سن ازدواج آن‌ها از ۱۸ به ۲۷ سال رسید؟ در مورد ادامه تحصیل دختران باید به این نکته اشاره کرد که تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری زمان‌بر است و عملاً فرد دانشجو تا ۲۸ یا حتی ۳۰ سالگی درگیر تحصیل است. لذا همین امر یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به حساب می‌آید.

نکته بعدی ورود دختران تحصیل‌کرده به بازار کار است (البته موارد ذکر شده به معنای نفی اشتغال و یا تحصیل دختران نیست، بلکه تمامی این موارد نشانگر طبیعی بودن کاهش ازدواج در کشور است). دختری که تحصیل‌ کرده و شاغل است، قطعاً استقلال مالی پیدا می‌کند و نیازی نمی‌بیند که ازدواج کند و خانه‌دار شود تا بخواهد فرزندی را به دنیا بیاورد.

به هر ترتیب خروجی‌های نامناسب علل نارسایی جوانان در موضوع تشکیل خانواده است. البته از منظر جامعه‌شناسی دو دلیل «نداشتن امید به آینده» و «تعارض بین جامعه سنتی با جامعه مدرن» سبب افزایش سن ازدواج جوانان شده است. تعارض بین جامعه سنتی با جامعه مدرن یعنی اعمال قدرتی که پدران و مادران برای ازدواج فرزندان انجام می‌دهند. امروز پدران و مادران می‌گویند ما مشخص می‌کنیم که فرزندمان با چه فردی ازدواج کند، چون ما تجربه داریم، اما فرزندان امروزی دیگر به حرف والدین خود برای ازدواج گوش نمی‌کنند و همسر آینده خود را از طریق دوستی و آشنایی که دارند انتخاب می‌کنند. در این میان یک سردرگمی برای جوانان پیش می‌آید که در انتخاب خود به حرف والدین گوش کنند یا به خواسته درونی خود تن دهند؟

این موضوع نشان می‌دهد که جامعه سنتی صرف یا جامعه مدرن صرف دیگر جواب نمی‌دهد و باید تلفیقی از سنت و مدرنیته در جامعه لحاظ شود؛ لذا تداوم جامعه سنتی محض یا جامعه مدرن محض قطعاً باعث تزلزل فرهنگی می‌شود و بحران‌زاست و جوانان در مقابل والدین خود ایستادگی و مقاومت می‌کنند. یکی از علل مشکل به وجود آمده در افزایش سن ازدواج و حتی ازدواج نکردن جوانان، همین تعارض است.

ازدواج تحت تأثیر سلسله عواملی است که پیشینه ۴۰ ساله‌ای از تغییرات ساختاری در باور‌ها و نگرش‌های جامعه ایرانی به این مقوله را تبیین می‌کنند. توقعات هر دو نسل از ازدواج متأثر از فشار‌های اقتصادی و معضلات اجتماعی نظیر بیکاری، ناامیدی به آینده، نارضایتی زناشویی، خیانت، مادی‌گرایی، کاهش سطح روابط مؤثر و افزایش سن ازدواج است و نیز فقدان هدف‌گزینی در تشکیل خانواده به شدت جابه‌جا و با نظام اجتماعی و ایدئولوژیک جامعه ایران ناسازگار شده است.

نکته پایانی بحث امید به آینده است. امروز برخی از جوانان امیدی به آینده خود ندارند. از سوی دیگر امید بخشیدن به جوانان با امید‌های واهی و وعده‌های سرخرمن جز ناامیدی چیزی دربرندارد. متأسفانه برخی مسئولان کشور ما وعده‌های رؤیایی و غیرواقعی می‌دهند و وقتی بر سر کار می‌آیند وعده‌هایشان را فراموش‌ می‌کنند و موجب بی‌تفاوت و بی‌انگیزه شدن جوانان و نوجوانان می‌شوند.

بخش‌ بعدی این نشست طی روز‌های آینده منتشر می‌شود.

گزارش از علیرضا اصغرزاده

انتهای پیام
captcha