به گزارش خبرنگار ایکنا، فواد ایزدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در سخنانی در نشست علمی «افول آمریکا و نظم نوین جهانی» که صبح امروز، شنبه 4 تیر، به مناسبت هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی به همت دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی برگزار شد، با طرح این سؤال که جهان به چه سمتی در حال حرکت است، گفت: پس از جنگ جهانی دوم در جهان یک نظم دوقطبی وجود داشت که حدود 45 سال تا حدود سال 1991 به طول انجامید. بعد از فروپاشی شوروی، عدهای معتقدند این نظم، تکقطبی شد و هژمونی آمریکا بر جهان حاکم شد اما بعضی دیگر نیز معتقدند نظم آمریکایی هیچگاه شکل نگرفت.
وی ادامه داد: معتقدان شکلگیری نظم آمریکایی میگویند این نظم تا سال 2006، 2007 ادامه پیدا کرد و از ان به بعد روند افول آمریکا آغاز شد. حال این سؤال مطرح میشود که چرا این نظم تکقطبی فقط 17 تا 18 سال ادامه پیدا کرد و از نظم دوقطبی کوتاهتر بود.
ایزدی درباره دلایل این اتفاق گفت: اولین علت، شکست پروژه جهانی سازی یا جهانی شدن بود. جهانی شدن هم شکست خورد و هم شکست نخورد. از این جهت شکست نخورد که لیست میلیاردرها در جهان از آغاز این فرآیند، افزایش یافت و ثروتمندان ثروتمندتر شدند اما برای عموم مردم به خصوص مردم کشورهای غرب این یک شکست بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: شرکتهای چندملیتی دنبال کارگر ارزان در هر جای دنیا هستند و نتیجه این شد که خیلی از کارخانههای صنعتی در آمریکا در فرآیند جهانیسازی از آمریکا خارج شدند و به کشورهایی با کارگر ارزانتر مانند هند، بنگلادش، مالزی و چین منتقل شدند. در واقع جمعیت قابل توجهی از مردم کشورهای غربی کار خود را از دست دادند یا اگر کاری هم پیدا کردند از صنعت به خدمات منتقل شده بودند که حقوق کمتری دارد.
وی تصریح کرد: نتیجه این شد که یک ادبیات ملیگرای اقتصادی توسط بعضی سیاستمداران غربی شکل گرفت که جذابیت پیدا کرد و انتخاب فردی مانند ترامپ را شاهد بودیم که از شعارهای اصلی او این بود که آمریکا را از پیمانهای اقتصادی و تجاری جهانی خارج کند.
ایزدی با بیان اینکه ظهور جریانهای راست در اروپا ناشی از این مسئله است، گفت: هر چقدر ملیگرایی اقتصادی در دنیا رشد پیدا میکند، سلطه آمریکا در عمل کاهش مییابد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: نتیجه دیگر شکست پروژه جهانیسازی، افزایش ملیگرایی در قالب سیاستهای هویتمحور بود و در کشورهایی که ملیگراتر میشوند نفوذ و سلطه آمریکا با چالش روبرو میشود.
ایزدی دومین علت کوتاه بودن عمر نظم تکقطبی را رشد چین دانست و گفت: رشد چین با کمک آمریکا اتفاق افتاد و این اشتباه راهبردی آمریکا بود که چین را در دهه 70 میلادی وارد اقتصاد جهانی کرد، زیرا هدف سیاستمداران آمریکایی این بود که با نزدیک شدن به چین، آنها را از شوروی، به ویژه در بحبوحه جنگ سرد، دور کنند. تصور آمریکاییها این بود که تغییر نظام اقتصادی چین از کمونیستی به سرمایهداری در ادامه به تغییر نظام سیاسی چین نیز میانجامد که این امر در نهایت با وجود رشد اقتصادی بالای چین به وقوع نپیوست و نه تنها هیچ تغییری در نظام سیاسی چین مشاهده نشد بلکه این نظام سیاسی بستهتر هم شد.
وی ابراز کرد: در نتیجه از اواسط دوره اوباما مسئله چرخش به شرق و تمرکز بر روی چین در سیاست خارجی آمریکا اولویت پیدا کرد و در دولت بایدن هم این مسئله دیده میشود و حتی بحران اوکراین مانع چینهراسی آمریکا نشد.
ایزدی با اشاره به مسئله اشغال عراق به عنوان سومین دلیل گفت: آمریکاییها متأثر از تفکر «لیبرال اینترناسیونالیسم» میگفتند باید به عراق حمله نظامی تا در آنجا دموکراسی ایجاد کرد که البته این ظاهر ماجرا بود. آنها میخواستند ابتدا در عراق مستقر شوند و بعد سراغ ایران بیایند. در نهایت عراق مدل لیبرال مدنظر آمریکا نشد و در اولین اربعین بعد از سقوط صدام راهپیمایی عظیمی به سمت کربلا برگزار شد که کارشناسان آمریکایی را دچار بهت و حیرت کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: آمریکاییها در دوره اوباما، نیروهای خود را از عراق خارج و بعد مجددا وارد کردند و الان دوباره به دنبال کاهش و در نهایت خروج از عراق هستند و این دلیلی ندارد مگر جمهوری اسلامی و فعالیتهای سردار سلیمانی. مقامات آمریکایی واقعا از سردار سلیمانی متنفر هستند زیرا کاری که ایران کرد این بود که هم نگذاشت هژمونی آمریکا در غرب آسیا مستقر شود و هم آبروی آمریکا را از بین برد.
وی در پاسخ به این سؤال که اکنون چه باید کرد، گفت: در نظم جدید جهانی هم فرصتها و هم چالشهایی برای ایران وجود دارد. ایران در این نظم جدید قطعا فرصتهای اقتصادی خواهد داشت و گشایشهایی برای کشور ایجاد میشود. روسیه و چین از گذشته میدانستند با آمریکا درگیر خواهند شد و لذا سامانههایی را برای رقابت با سوئیفت ایجاد کردند و اتفاقات اوکراین باعث سرعت گرفتن استفاده از این سامانهها شد.
ایزدی تأکید کرد: به نظر میرسد شاهد دو دنیای غربی و غیر غربی در نظام بانکی و مالی جهانی باشیم به نحوی که حتی مکزیک، برزیل و هند حاضر نشدند به تحریمهای آمریکا و غرب علیه روسیه بپیوندند. منتهی نکته مهم این است که مزیت کشور ما در حوزه اقتصاد نیست بلکه چالش ما در حوزه اقتصادی است.
وی با بیان اینکه مزیت اصلی جمهوری اسلامی ایران در روابط بینالملل، مزیت تمدنی، فرهنگی، نرم، معنایی و تأثیرگذاری فکری است، گفت: اینها قدرت کمی نیست که نمونه آن را در سالهای اخیر در منطقه مشاهده کردیم که آمریکاییها به رغم پول و اسلحه بیشتر نسبت به ایران، در منطقه دچار چالش شدند و برای مثال نتوانستند اسد را در سوریه کنار بگذارند. این مسئله به خاطر نداشتن یا کم داشتن قدرت نرم آمریکا در منطقه بود.
ایزدی اظهار کرد: در جریان حمله داعش به موصل، ارتش عراق که تحت نظر آمریکاییها آموزش دیده بود نجنگید و فرار کرد اما موصل را حشدالشعبی ذیل پرچم و شعار دینی پس گرفت و این عقبه فکری و مذهبی تأثیرات میدانی و ژئوپلیتیک خود را نشان داد. همچنین امروز سرود «سلام فرمانده» در کشوری مانند میانمار هم خوانده میشود و این میتواند تأثیرات اقتصادی داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به گسترش جبهه مقاومت از ایران، لبنان، عراق، سوریه، یمن، فلسطین گفت: امروز روسیه هم به محور مقاومت پیوسته و جنگ اوکراین در حقیقت جنگ روسیه با غرب است چون غرب تا به امروز حدود 7 تریلیون دلار به اوکراین کمک کرده است. چینیها نیز متوجه شدهاند اگر آمریکا در سوریه موفق شود بعد نوبت به آنها میرسد و لذا اینکه با رئیسجمهور کشورمان برای اجلاس بریکس تماس میگیرند نشانه تلاش آنها برای ائتلافسازی در مقابل آمریکا است.
وی در پایان تصریح کرد: در واقع جبهه مقاومت در حال یافتن اعضای جدید است و همه اینها فرصتی برای ایران است زیرا روسها و چینیها در حوزه دور زدن تحریمها به تجربه و کمک ما احتیاج دارند و باید از این زمینهها و فرصتها در حوزه اقتصادی استفاده کرد و اینجا جایی است که نهادی مانند جهاد دانشگاهی هم میتواند ایفای نقش کند و ارتباط با محیطهای دانشگاهی این کشورها اولویت نهادی مانند جهاد دانشگاهی است.
انتهای پیام