نشست «گردشگری با رویکرد تعالی بخش» با حضور شهاب طلایی، مدیر اندیشکده مطالعات جهانگردی و میراث دانشگاه امام صادق(ع)؛ حجتالاسلام سید مصطفی دریاباری، مدیر مؤسسه بینالمللی فرهنگ و تمدن و ندا زرندیان، کارشناس گردشگری در خبرگزاری ایکنا برگزار شد.
در این نشست به موضوع «گردشگری با رویکرد تعالی بخش» پرداخته شد و ظرفیتهای ایران در حوزه گردشگری از منظر سه کارشناس این حوزه مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه مشروح قسمت اول این نشست را میخوانید و میبینید.
ایکنا - رویکرد «تعالی بخش» در گردشگری به چه معناست؟
طلایی: تعالی به معنای ترقی و پیشرفت است. گردشگری با رویکرد تعالیبخش اصطلاحاً یک محتواست و محصول نیست. تمامی گونههای گردشگری اعم از گردشگری زیارت، تفریحی، فرهنگی، ورزشی و... همگی محصولهای گردشگری هستند و میتوانند رویکرد تعالی بخش داشته باشند. این تعالی و ترقی صرفاً به بُعد فردی برای افزایش نشاط و آرامش نمیپردازد بلکه به جامعه میزبان هم توجه دارد. در برنامهریزیها برای این رویکرد باید برای گردشگر و جامعه میزبان برنامه داشت. تعالی صرفاً پیشرفت در بُعد فرهنگی نیست و به رویکرد اقتصادی و اجتماعی هم توجه دارد.
در گردشگری تعالیبخش میتوان به بُعدی از گردشگری فرهنگی توجه کرد که لزوماً آورده اقتصادی ندارد؛ برای مثال کشور ما در یک برهه زمانی مانند اربعین برای اینکه مردم از ایران خارج شوند و به کشور عراق برای زیارت بروند تمام امکانات خود را بسیج میکند. این کار از نظر منطق اقتصاد گردشگری کار عبثی است که تمام زیرساختها و امکانت کشور بسیج کرد تا مردم از کشور خارج شوند اما وقتی با رویکرد فرهنگی به این موضوع نگاه شود متوجه میشویم که سیاست صحیحی است. چراکه برای افزایش بار معنوی جامعه نوع خاصی از گردشگری خروجی را ترویج میکنیم و نه تنها ترویج بلکه تمامی تأسیسات را به پای آن کار میآوریم.
وقتی از گردشگری تعالیبخش صحبت میشود یعنی در منطقه آزاد تجاری و صنعتی مثل کیش که گردشگری با رویکرد اقتصادی توسعه پیدا میکند؛ رویکرد فرهنگی هم داشته باشیم. همه چیز اقتصادی نیست؛ باید ترقی و پیشرفت در همه اثرات گردشگری وجود داشته باشد.
اگر در حوزه منطقه نمونه گردشگری طرح کلان کشوری وجود دارد باید دید که این طرح چه آورده اقتصادی و فرهنگی دارد و چه تأثیرات اجتماعیای را برای جامعه میزبان و چه آوردههایی برای مهمان دارد. گردشگری با رویکرد تعالی بخش به معنای دیدن همه جنبههای گردشگری برای مقصد، میزبان و مهمان است که افتراقهایی با رویکرد پایداری دارد.
دریاباری: تعالیبخشی همان رشد و توسعه است و باید برای رسیدن به این هدف نگاه جامع داشته باشیم. نباید نگاه کاریکاتوری داشت و در قسمتی غلو و به قسمتهای دیگر بیتوجهی شود زیرا اینگونه دچار اشتباه میشویم. بخشی از گردشگری، ورود گردشگران خارجی است و 80 درصد کارها، فکرها و زیرساختهای ما از لحظه ورود گردشگر است. زیرساختهای گردشگری فقط ساختمان، تور، حملونقل و ... نیست بلکه زیرساختهای فکری هم مهم است و باید در رابطه با اینکه چه کنیم تا ایران به عنوان مقصد گردشگری انتخاب شود نیز برنامه داشته باشیم.
پس از ایجاد این زیرساختهای فکری، گام بعدی این است که برای اینکه گردشگر خارجی ایران را به عنوان مقصد خود انتخاب کند برنامه داشته باشیم. طبق منطق اقتصاد گردشگری که امروز در دنیا حاکم است، تعداد گردشگر در رونق اقتصادی تعیین کننده است. وقتی گردشگری در کشور رونق داشته باشد حتی اگر دولت هم برای آن کاری نکند چون منافع اقتصادی دارد بخش خصوصی فعال خواهد شد. همچنین جذابیتهای ارتباط فرهنگی، علمی و ادیانی سبب میشود تا بسیاری افراد پای کار بیایند. 200 کشور در جهان وجود دارد که باید بررسی کرد در این کشورها چه کارها و تبلیغاتی انجام شده تا افراد ایران را به عنوان مقصد سفر برگزینند؛ بخش عمده زیرساختها در کشورهای مبدأ است.
زرندیان: تعالیبخش فقط یک نوع از گردشگری نیست بلکه یک رویکرد است. باید بررسی کرد که گردشگری در گذشته چگونه بوده، چطور میخواهیم وارد شویم و تفاوت ما با بقیه کشورها چیست. وقتی مدعی این موضوع میشویم که میخواهیم رویکرد جدیدی خلق کنیم باید با پیشینیان تفاوت داشته باشیم. ابتدا باید روندی طی شود و تفاوت این خط روند بررسی شود که فرق ما چیست.
سفر با رویکرد تفریحی بعد از جنگ جهانی دوم رواج پیدا کرد و بعد از مشاهده آسیبهای طبیعت از حضور گردشگران، رویکرد طبیعتگرایانه رواج یافت. همچنین پس از مشاهده اثرات شدید گردشگران بر جامعه رویکرد فرهنگی و در نهایت رویکرد پایداری مطرح شد. در رویکرد پایداری هم منافع جامعه، فرهنگ، محیط زیست و اقتصادی در آن دیده میشود. از درون رویکرد پایداری شاخههای دیگری مانند حمایت از فقرا نیز استخراج شد.
حتی زمانی که با رویکرد پایداری به توسعه گردشگری نگاه میکنیم لایه بیرونی آن نگاه مادیگرایی است. وقتی صحبت از آسیب محیطزیست، جامعه و... مطرح میشود، همگی به اقتصاد و رویکرد مادی بازمیگردد. تجربه گردشگر که در قلب گردشگری قرار میگیرد هم به لذتجویی مادیای که فرد میتواند داشته باشد توجه میشود.
مدلی در گردشگری با عنوان «تخته پرش» وجود دارد که بسیار مطرح است. وقتی گردشگر سفر میکند انگار که ابتدا بر روی تختهپرشی است که میپرد و اوج میگیرد و از تمامی بندهایی که در زندگی مادی وجود دارد احساس رهایی میکند. رویکرد تعالیبخش همه این مباحث را دربرمیگیرد و وجه تمایز ما نسبت به دیگران این است که به تفکر و رشد درونی فرد نیز توجه میکنیم.
رشد فقط تک بعدی نیست و صرفاً به گردشگر مربوط نمیشود بلکه باید برای جامعه و راهنما هم حادث شود. درون این دیدگاه کلیتی وجود دارد که مدلی از گردشگری به همراه اجزای خود به صورت همزمان رشد میکنند و آن رشد صرفاً از منظر جنبههای مادی و لذتجویانه و فقط با رویکرد اسلامی نیست.
وقتی تجربیات و مقالات خارج ایران را بررسی میکنیم، افراد لائیکی که وارد تورهای حمایت از فقرا شدند و تأثیرات روانیای که این نوع نگرشها بر روی آنها دارد را بیان میکند و نگرش آنها نسبت به انسانها و مفهوم زندگی تغییر کرده بود. همه این موضوعات مواردی است که میتوان در رویکرد تعالیبخش گردشگری دیده شود.
ایکنا - وضعیت زیرساختهای گردشگری در ایران برای ایجاد و توسعه رویکرد تعالی بخش چگونه است؟
زرندیان: یک زمانی ما تصور میکردیم تعداد هتلها و بومگردیها هرچهقدر بیشتر باشد وضعیت مناسبتر است اما در رویکرد تعالیبخش این موضوع متفاوت است؛ اینکه آیا ما زیرساختی فرهنگیای در حوزه گردشگری داریم یا خیر؟ ما به بومگردی به عنوان زیرساخت نگاه کردیم. این زیرساخت در ایران بسیار خوب جواب داد و ظرفیتهای جدیدی را ایجاد کرد و سبب تعامل فرهنگی شد اما به این موضوع دقت نشد که آیا در همه روستاها به لحاظ فرهنگی برای پذیرش و توسعه بومگردیها چنین زیرساختی وجود دارد یا خیر؟
طبق بررسیهایی که شده و دیدگاههایی که به شخصه دیدهام نشان میدهد که زیرساختهای اقتصادی شکل گرفته و سرمایهگذار از شهر بزرگ به روستای کوچکی رفته و مستقر شده و بومگردی در سطح عالی امکانات ایجاد کرده است ولی عملاً موازی با زیرساخت اقتصادی، زیرساخت فرهنگی شکل نگرفته است. به همین علت گفته میشود در عناصر سیستم حوزه گردشگری باید رویکرد تعالیبخش همزمان دیده شود.
طلایی: همیشه وقتی که از گردشگری صحبت میکنیم بیشتر به موضوعات اقتصادی میپردازیم اما به زیرساختهای فرهنگی توجهی نمیشود. ما بیش از دو هزار میراث ناملموس ثبت ملی و بیش از 20 میراث ثبت جهانی شده داریم، ما به سمتی حرکت نکردیم که میراث ناملموس که بخشی از فرهنگ و هویت ماست را به محصول تبدیل کنیم. ظرفیتهای توسعه مناطق نمونه گردشگری که در طرحهای توسعهای گردشگری است نیز غالباً از داشتههای خود محصول درست نمیکنند و به این سمت حرکت نکرده است.
دنیا از گردشگری انبوه گذر کرده و به سمت گردشگری تخصصی رفته است و مقصدهای مختلف را به صورت هدفمند توسعه میدهند. کشور ترکیه مقاصد مختلفی را برای هر کشور توسعه داده است و برای هر کشور بستههای مختلف دارند.
شرکتهای مهندسی طراح بخشهای گردشگری هستند و فقط از منظر فنی و تکنیکی ایجاد یک هتل را در یک منطقه بررسی میکنند و متأسفانه نگاه فرهنگی و اجتماعی را هم به همان شرکتها واگذار کردند. باید برای توسعه مقاصد گردشگری به زیست بوم و فرهنگ مناطق توجه کرد.
توسعه زیرساختهای گردشگری در کشور نامتوازن است؛ حدود پنجاه درصد زیرساختهای هتلی در یک استان قرار دارد و استانهای دیگر از آن بیبهرهاند. با این حال جهتگیری که استانها دنبال میکنند این است. در سند آمایش ملی سرزمین که در اواخر دولت قبل ابلاغ شده است گردشگری یکی از سه محور توسعه همه استان شده است و همه استانها میتوانند مقاصد گردشگری باشند. هیچ استاندار و نماینده مجلسی در کشور وجود ندارد که بگوید استان او ظرفیت تبدیل شدن به مقصد گردشگری را ندارد اما نکته این است که ایجاد زیرساختی که مثلاً برای استان اردبیل وجود دارد با استان سیستان و بلوچستان، یاسوج و ... فرق دارد. باید در موضوع زیرساختهای گردشگری علاوه بر زیرساختهای حمل و نقل و اقامت، زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی را در نظر بگیریم.
ما میخواهیم گردشگر جذب کنیم در حالی که بسیاری از رایزنان فرهنگی کشور که در بیش از 80 کشور حضور دارند اصلاً همراه با این موضوع نیستند و یا اگر همراه هستند ابزاری ندارند که این همراهی را به منصه ظهور بگذارند. وقتی از زیرساخت توسعه گردشگری صحبت میشود سفیران ایران در هرکشوری خود را باید به عنوان سفیری که به توسعه گردشگری کمک کند، ببینند.
ما برای توسعه گردشگری نیازمند زیرساخت گفتمانی هستیم تا حرفها در این زمینه یکی شود و وزارت امور خارجی، اتاق بازرگانی، دستگاههای فرهنگی و تبلیغی در این عرصه حضور پیدا کنند. بسیاری از نهادها برداشتهای متفاوت و بعضاً متناقضی از گردشگری دارند و فقط یک گونه از گردشگری در نظر آنهاست و بعضی نیز اعتقادی به توسعه گردشگری ندارند.
کشور ما نیازمند به گردشگر است و از لحاظ فرهنگی و جاذبههای مختلف، غنی است. مدفن مبارک بیش از 24 پیامبر الهی در این کشور است و میتوان از این ظرفیت استفاده کرد. اوایل این دهه حرکتی در رابطه با گردشگری ادبی شروع شد که ادامه پیدا نکرد، ما دارای ظرفیتهای فرهنگی و ادبی بالایی هستیم که باید از این ظرفیتها استفاده کنیم.
مقام معظم رهبری در دیدار با نماینده کشور قزاقستان با اشاره به ابوریحان بیرونی فرمودند ابوریحان ظرفیت خیلی خوبی برای توسعه و پیوند دو ملت است. هیچگاه به سمت شخصیتهایی که در پهنه ایران فرهنگی حضور دارند و مهم هستند، نرفتیم تا رویداد و بزرگداشتی برگزار کنیم. ما در توسعه زیرساختها باید همه ابعاد گونه زیرساخت را در نظر بگیریم و همه را صورت یکنواخت رشد دهیم تا بتواند توسعه یابد.
ایکنا- در کشورهای مبدأ چه بسترهایی لازم است تا بتوانیم گردشگران را جذب کنیم؟
دریاباری: گردشگری موضوع شبکهای است و وقتی از بینالملل صحبت شود با موضوعی تحت عنوان تعالی بخش مواجه خواهیم شد. هنگامی که از زیرساخت صحبت میکنیم با همه موضوعات گره خورده است. ما میخواهیم در فضای بینالمللی افراد را با جغرافیا، تاریخ و فرهنگ ایران آشنا کنیم که دستهبندیهای مختلفی دارد.
برای مثال گردشگری زیارت میتواند یکی از رویکردهای تعالیبخش باشد. ما بیش از 10 هزار بارگاه امامزاده داریم که از این تعداد فقط هزار و خوردهای امامزاده، یعنی 17 درصد از آنها ثبت شده است. ما ۳۰۰ میلیون شیعه در جهان داریم که تمایل به حضور در ایران و مشاهده جهان تشییع دارند و میخواهند با فضای انقلاب اسلامی آشنا شوند. اگر فقط ۱۰ درصد این افراد را جمع کنیم، ۳۰ میلیون نفر گردشگر میشود که ۱۰ برابر آمار گردشگری اکنون است. بسیاری از بزرگان دینی جریان زیدیه که در یمن حضور دارند و امامزادههایی که به آنها منتسب هستند در ایران حضور دارد و میتوان از این ظرفیت استفاده کرد. باید به زیرساختهای فیزیکی توجه داشته باشیم اما گردشگر با حضور خود زیرساختها را هم فراهم میآورد.
تعریف ما از آژانسهای گردشگری محدود به آژانسهای داخلی است؛ یک درصد آژانسهای گردشگری ما هم در خارج از کشور نیستند؛ در نتیجه با این میزان از آژانس نمیتوان گردشگر خارجی جذب کرد. ما در فضای بینالمللی حضور نداریم که بخواهیم گردشگر بینالمللی جذب کنیم.
موزهها و یادمانهایی در کشور وجود دارد ولی ما موزهها را به خارج از کشور نبردیم تا شعبه بینالمللی بزنیم. اکنون موزهها در کشورهای مختلف شعبه میزنند؛ برای مثال موزه لوور در دبی شعبه زده است و اشیای اسلامی خود را در آنجا به نمایش خواهد گذاشت. ساختمانهای رایزنی ما در دنیا هیچ نشانی از ایران ندارند و آنطور که باید ایران را نشان نمیدهد. چرا ساختمان رسمی سفارت جمهوری اسلامی ایران نشانی از اسلام و ایران ندارد؟
میتوانیم «خانه ایران» را در کشورهای خارجی راه اندازی کنیم؛ حتی میتوان خانه استانها را راهاندازی کرد و از این طریق به جذب گردشگر پرداخت. اگر ما در مبدأ تمرکز نداشته باشیم، همیشه محتاج چند آژانس محدودی که وجود دارند هستیم. باید در مبدأ آژانسهای متعدد داشته باشیم تا بتوانیم گردشگران بیشتری جذب کنیم.
ایران از نظر جاذبههای زیستی جزو پنج کشور جهان است و ما از این ظرفیتها بسیار کم استفاده کردیم. ما در کشور ظرفیتهای عرفانی داریم که نسبت به آن بیتوجهیم. میتوان از راه گردشگری به موضوع نشاط معنوی توجه کرد و به موضوع پرورش انسان که توصیه قرآنی مبنی بر «سیرو فیالارض» که ایجاد کننده تجربه برای انسان است پرداخت. گردشگری در فضای اسلامی براساس پرورش و تکامل انسان طراحی میشود و حداقل اثرات آن این است که فرد وقتی سفر میرود تجربه کسب میکند.
ایکنا - در رابطه با ناهمخوانی زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی توضیح دهید.
زرندیان: باید به زیرساختهای فرهنگی نیز همانند زیرساختهای اقتصادی توجه کنیم. به دلیل اینکه اجزای گردشگری یک سیستم منسجم است؛ اگر این اتفاق رخ ندهد توسعه گردشگری مانند یک موجود بدقواره رخ خواهد داد. رویکرد کشور ما بعد از انقلاب ارزش محور است، بنابراین توسعه گردشگری ما نیز باید با رویکرد ارزشمحور باشد. جامعه غربی با دیدگاه مادیگرایانه میگوید که تجربه گردشگری به معنای لذت جویی است و باید حداکثر میزان لذت را داشته باشد و کل زیرساختها و امکانات در راستای این هدف هستند.
جامعه ما نیز که براساس یکسری ارزشها شکل گرفته و در حوزه گردشگری نیز باید برمبنای همان رویکرد ارزشی باشد و این ارزشها باید مرکز توسعه گردشگری قرار گیرد. باید بررسی کرد که آیا اقتصاد ما نیز براساس این ارزشها کار میکند و این توازن به چه حدی است.
ایکنا - ظرفیتهای گردشگری تعالیبخش در ایران چه میزان است؟
زرندیان: به جاذبههای کشور چه به لحاظ تاریخی، فرهنگی و طبیعی بسیار پرداخته شده اما به میراث ناملموسی که در فرهنگ ما وجود دارد کمتر توجه شده است و رو به فراموشی است. انتقال این فرهنگ چه در داخل و چه در خارج اهمیت بسزایی دارد. همانطور که به مهندسی فرهنگی اشاره شد که در ساختمانهای ما روح فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی وجود ندارد.
ما در فرهنگمان چیزی فراتر از یک ساختمان و یادبود داریم و آن روح فرهنگ ایرانی-اسلامی است که در جامعه ما وجود دارد و این ظرفیتی است که کمتر به آن اشاره و توجه میشود. باید این روح را منتقل کرد تا بحثهای ایران هراسی کاهش یابد. باید در این عرصه نیز جهاد تبیین صورت گیرد تا نقل و انتقالات فرهنگها در داخل کشور صورت گیرد.
دانشآموزان وقتی در داخل مدرسه اردو میروند یا با خانواده مسافرت میکنند با فرهنگ دیگری آشنا میشوند و تضارب آراء آنجا شکل میگیرد و این ظرفیتها را ندیدیم. باید بتوانیم اتصال این ظرفیت را با حوزه گردشگری برقرار کنیم.
دریاباری: ما در عرصه گردشگری بالقوههای بسیاری داریم که باید آنها را با خلاقیت تبدیل به بالفعل کنیم. ما مشکل کمبود خلاقیت داریم و به اندازه کافی سمینار و سخنرانی برگزار میشود اما خلاقیت وجود ندارد. گردشگری سلامت در ایران ظرفیت بسیار مناسبی است که اصلاً سراغ آن نرفتیم. کشور ما از سرآمدان پزشکی در دنیاست و میتواند ظرفیت مناسبی را در ایران ایجاد کند. ایران فرهنگی و بزرگان فرهنگی ایران از دیگر ظرفیتهای ماست که نسبت به آن بیتوجهیم. ایرانیان خارج از کشور، سفیران ایران هستند و تاکنون از این ظرفیت استفادهای نکردیم.
طلایی: ما همیشه به آن چیزی که معلوم است اشاره میکنیم و به ظرفیتهای پنهان کشور بیتوجهیم. یک زمانی ایران در هشتاد کشور 140 مدرسه داشت. اکنون حدود ۱۰ هزار نفر دانشآموز ایرانی در مدارس خارج از کشور تحصیل میکنند و چه میزان از این ظرفیت برای گردشگری استفاده میشود؟ بیش از دو هزار رستوران ایرانی در خارج از کشور وجود دارد و میتوان به انجمن ایرانیان خارج از کشور اشاره کرد. اینها ظرفیتهایی است که در اختیار مردم است و میتوان از این ظرفیت برای تبلیغ ایران استفاده کرد. بسیاری از زیرساختها وجود دارد اما از آنها هیچ استفادهای نمیکنیم.
ایکنا - با توجه به بررسی ظرفیتها و زیرساختهایی که در ایران وجود دارد، تراز گردشگری ما چه وضعیتی دارد؟
طلایی: تراز گردشگری قبل از کرونا منفی بود و بعد از کرونا و اتفاقات اخیر وضعیت بدتر شده است. ما ابتدا باید خانه را آماده کنیم و بعد مهمان دعوت کنیم. نمیتوان گفت که ما میتوانیم میزبان بیست میلیون گردشگر باشیم ولی بلیت قطار در بیست دقیقه ابتدا فروش پر شود و ناوگان هوایی مناسبی نداشته باشیم. وقتی برای ایجاد هتل بیش از هزار و پانصد امضاء نیاز است سرمایهگذار جرئت نمیکند که به سمت سرمایهگذاری بیاید.
ما سالیان سال است که قوانینی برای توسعه گردشگری داریم اما وزارتخانهها همکاری نمیکنند. به همین دلیل است که گفته میشود گردشگری سیستم به هم مرتبط است و تا راه و مکان اقامتی آماده نباشد نمیتوان تبلیغ کرد. باید همجهت با کمیتی که در نظر میگیریم حرکت کنیم و زیرساخت ایجاد کنیم. همچنین در راستای توسعه گردشگری همزمان تشویق و تسهیل برای سرمایهگذاری هم رخ دهد. با ناوگان فرسوده هوایی و جادههای کنونی امکان توسعه گردشگری وجود ندارد. ما نیاز به اتوبوسها و ماشینها مخصوص گردشگری داریم که اجازه ورود به آنها داده نمیشد.
بیش از 40 جزیره در خلیج فارس وجود دارد و اکثر این جزایر کاربری نظامی دارند؛ برای رفتن به این جزایر نمیتوان سوار لنجهای قدیمی شد و نیاز به کشتی کروز جدید داریم. این در حالی است که تور جزایر خلیج فارس ظرفیت عظیمی برای کشور است ولی از آن بیبهرهایم. ما درگیر بدیهیات توسعه زیرساختها هستیم. بیست میلیون گردشگر نیازمند جاده، اتوبوس، ماشین، قطار، هواپیما، کشتی، قایق، هتل، اقامتگاه و... است و این درحالی است که زیرساختهای ما با هدفگذاری کمیای که داریم متناسب نیست و بسیار فاصله دارد. با چنین وضعیتی باید خدا را شکر کنیم که بیست میلیون گردشگر به ایران سفر نمیکنند چرا که در آن صورت کشور قفل خواهد شد.
وقتی در کشور سه روز تعطیلی میشود، تمام محورهای مواصلاتی قفل میشود؛ وای به روزی که بیست میلیون گردشگر خارجی در کشور حضور پیدا کنند و به این جمعیت اضافه شود. ما حتی زیرساخت مناسب برای گردشگران داخلی نداریم؛ تمام هتلهای ما به اندازه یک شهر ترکیه نیست و واقعیت این است که زیرساخت گردشگری در وضعیت فعلی کشور با واقعیت موجود فاصله بسیار دارد.
تصور مردم در کشورهای همسایه با غربیها متفاوت است؛ مردم همسایه فکر میکنند که ایران در بسیاری زمینهها پیشرفته است ولی وقتی در ایران حضور پیدا میکنند و واقعیت را میبینند از ضعیف بودن زیرساختها متعجب میشوند و گلایه دارند. اما غربیها چون با تصور منفی به ایران میآیند، شگفتزده نمیشوند.
بسیاری از افرادی که مقصد سالهای گذشته آنها ایران بود الان دیگر به ترکیه میروند و خانه میخرند و گلایهمندند که وقتی ما میخواهیم از مشهد به شمال برویم تمام راههای شما قفل است یا در شهرهای شمالی مشکلاتی وجود دارد و زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی فراهم نیست. حجم خرید خانه از سوی عراقیها در ترکیه بسیار زیاد است و این در حالی است که اکثر آنها بار اول به ایران آمده بودند تا خانه بخرند. خارجیها تا همین الان در ایران نمیتوانند خانه خریداری کند و این مشکلاتی را ایجاد میکند.
زرندیان: همانطور که اشاره شد تراز گردشگری ایران قبل از ورود کرونا نیز منفی بوده است. ما نتوانستیم از تواناییهای خودمان به نحو احسن استفاده کنیم و یکسری عوامل دیگر مانند نوسانات نرخ ارز، کرونا، سیل، بلایای طبیعی، تبلیغات منفی علیه ایران و... نیز گردشگری ما را زمین زده است.
با توجه به این موضوعات ما افرادی داریم که عاشق این حوزه هستند و اگر عاشق این حوزه نبودند با همه این صدمات ادامه نمیدادند و در عین حال جوانانی را میبینیم در این زمینه تحصیل میکنند و وارد جریان میشوند و جایزههای بینالمللی دریافت میکنند که اینها نویدبخشهای خوبی هستند و نباید امید را در جامعه حذف کرد و بگوییم که گردشگری به جایی نمیتواند برسد. سیاستهای کلان برنامه هفتم اخیراً ابلاغ شد و بند 17 آن به توسعه گردشگری تأکید شده است و نشان دهنده این است که رویکرد سیاستگذار هم مثبت است. باید ضعفها و قوتها را در نظر گرفت و جلو رفت و نکات منفی را به مثبت تبدیل کنیم و از ظرفیتهای موجود استفاده کنیم.
دریاباری: هر کشوری سطح و کلاس خاص خود را در حوزه گردشگری دارد و ایران نیز کلاس خاص خود را در میراث، اخلاق، مهماننوازی، هنر، صنایع دستی و... دارد که باید آن را حفظ کنیم. اگر هویت خود را نشناسیم اصلاً نمیتوانیم گام بعدی را برداریم و به تراز خود برسانیم تا تعالی بخش باشد.
مردمیسازی در فضای تراز یک مسئله است و اگر به سمت آن نرویم نمیتوانیم به تعالی تراز دست یابیم. در این فضا نهادهای مردمی بسیار مهم میشوند. حوزه علمیه، اوقاف و سازمان تبلیغات اسلامی اگر به موضوع گردشگری ادیان، مذاهب، معنوی ورود جدی نداشته باشند، عقب میمانیم.
ایران مهد تشیع، خانه شیعیان و هر مسلمان واقعی و هر حقطلبی است و این فرهنگ ماست و برای این ادبیات فرهنگی باید ناظرانی هم قائل باشیم. تراز گردشگری ما یک میلیون هنرمند صنایع دستی است که بازیگران گردشگری هستند. رایزنی فرهنگی چین براساس صنایع دستی آن کشور طراحی شده ولی ما به این موضوع بیتوجه هستیم.
پیشنهاد میکنم که تراز گردشگری شهر به شهر نوشته شود و سپس به استانها برسیم و بعد تراز گردشگری کل ایران نوشته شود. باید برای هر شهر برنامه داشته باشیم تا ارتقا پیدا کنیم. اگر موضوعات را کلان ببینیم نمیتوانیم به آن دست یابیم و فقط در سطح وزارتخانه میماند. این درحالی است که هر استان ما در حوزه گردشگری میتواند یک کشور باشد؛ ما میتوانیم به اندازه ۳۲ کشور فرصت گردشگری با تنوعهای مخصوص به خود در زمینههای مختلف داشته باشیم.
گزارش از سجاد محمدیان
انتهای پیام