کد خبر: 1156943
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۰

«الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؛ گواهی بر ضرورت آزادی از نگاه قرآن

آيات 17 و 18 سوره مباركه زمر؛ «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» گواهی بر تأكيد قرآن و دين مبين اسلام بر آزادی است.


گروه سياسی: آيات 17 و 18 سوره مباركه زمر؛ «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» گواهی بر تأكيد قرآن و دين مبين اسلام بر آزادی است.


آيا آزادی ارزشی الهی است يا مولود تمدن غرب؟ آيا در اسلام مفهومی به نام آزادی و آزادی سياسی وجود دارد؟ مطرح كردن اين گونه سؤالات از اين روست كه عده‌ای به جد معتقدند در اسلام مفهومی به نام آزادی وجود ندارد و به تبع آن در حوزه سياست نيز آزادی وجود نخواهد داشت و به جای آن اشاره به مفاهيمی مانند حق و تكليف و آزادگی ميكنند.


استدلال اين عده از افراد چنين است كه آزادی مفهومی متولد شده در غرب پس از رنسانس و از پايه‌های مكتب ليبراليسم است و اين مفهوم در فضای غرب سكولار قرن 18 به بعد پديد آمده است و به همين دليل نمی‌تواند در يك نظام دينی مورد استفاده قرار بگيرد زيرا دارای بار معنايی ويژه‌ای است و از طرفی نيز بيان می‌دارند در طول تاريخ تمدن اسلامی و منابع ارزشی اسلام مانند قرآن كريم و نهج البلاغه هيچ‌گاه واژه‌ای به نام آزادی به كار برده نشده است.


به عقيده نگارنده اين دلايل نمی‌تواند به عنوان مانعی برای به كار بردن واژه آزادی در اسلام محسوب شود. اولا بسياری از واژگان هستند كه در مكاتب مختلف فكری به كار برده شده‌اند ولی در چارچوب مبانی نظری آن مكتب فكری تبيين شده‌اند مانند عدالت، برابری، توسعه و ... در سوسياليسم، ليبراليسم و اسلام. هر كدام از اين مفاهيم وقتی در قالب هر يك از اين مكاتب قرار گرفته‌اند معنا، حدود و چارچوب‌های خاص خود را يافته‌اند. اين مسئله را به خوبی می‌توان در تلاش‌های فكری شهيد مطهری در تبيين عدالت، برابری، حقوق زن و همين مفهوم آزادی در اسلام و تفاوت‌های آنها با معنای ليبراليستی و سوسياليستی آن مشاهده كرد.


نكته دوم آنكه به كار نرفتن واژه آزادی در قرآن يا تعابير ائمه دليلی بر نبود و عدم پذيرش آن در اسلام نيست. به كار بردن اين استدلال به نظر بزرگ‌ترين خدمت به غرب است كه همواره مدعی بوده است كه اسلام مخالف آزادی‌ (در حوزه‌های گوناگون) است. اما آيا واقعا اين گونه است؟.


آياتی از قرآن اين ادعا را نفی می‌كنند. قرآن در آيه 17 و 18 سوره زمر می‌فرمايد: «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ. پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان».


در اين آيه درست است كه خداوند واژه آزادی را به كار نبرده است اما معنای آيه آيا چيزی جز آزادی را به ذهن متبادر می‌سازد. پيروی كردن از بهترين سخن و بيان، دلالت بر امكان وجود سخنان يا به عبارتی عقايد مختلف است كه بندگان بايد آنها را گوش فرا داده و بهترين را برگزينند زيرا اين لازمه خردمندی است و خداوند متعال بندگانی می‌خواهد كه بر اساس عقل و اختيار راه خود را برگزيده باشند.


همچنين آيه معروف «لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ» نشان‌دهنده آن است كه در اسلام آزادی عقيده وجود دارد هر چند پس از پذيرفتن يك عقيده بايد در چارچوب آن حركت كرد و اين فقط اختصاص به اسلام ندارد و همه مكاتب دارای چارچوبی هستند كه با پذيرش آن مكتب و عقيده چارچوب‌های آن نيز پذيرفته شده است و اين مسئله دليلی بر نبود آزادی نيست.





به كار نرفتن واژه آزادی در قرآن يا تعابير ائمه دليلی بر نبود و عدم پذيرش آن در اسلام نيست. به كار بردن اين استدلال به نظر بزرگترين خدمت به غرب است كه همواره مدعی بوده است كه اسلام مخالف آزادی‌ (در حوزه‌های گوناگون) است

از طرفی از آنجا كه آزادی سياسی به روابط ميان مردم و حكومت و تعهدات و وظايف طرفين اشاره دارد دوران حكومت حضرت علی(ع)، نامه حضرت علی(ع) به مالك اشتر و مسائلی از اين گونه خود گواهی برآن است كه آزادی سياسی در اسلام وجود دارد و هم به عنوان حق و تكليف دو طرفه و هم به عنوان مسئله‌ای هنجاری و ارزشی پذيرفته شده است. انجا كه اميرالمومنين علی(ع) خطاب به مالك اشتر می‌‌فرمايند: «ای مالك! بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص بده كه به تو نياز دارند تا شخصا به امور آنان رسيدگی كنی و در مجلس عمومی با آنان بنشينی و در برابر خدايی كه تو را آفريده فروتن باش، و در آن هنگام سربازان و ياران، دست‌اندركاران، پاسداران و محافظان خود را از سر راهشان دور كن، تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفت‌وگو كند. من از رسول خدا صلی الله عليه و آله بارها شنيدم كه می‌فرمود: «امتی كه حق ناتوان را بدون اضطراب از زورمندان بازنستاند، چنين امتی هرگز رستگار نخواهد شد». پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار كن و تنگ‌خويی و خودبزرگ‌بينی را از خود دور ساز تا خداوند درهای رحمت خود را به روی تو بگشايد و تو را پاداش طاعت ببخشايد، آنچه به مردم می‌بخشی بر تو گوارا باشد و اگر چيزی را از كسی باز می‌داری با مهربانی و پوزش‌خواهی همراه باشد».


آيا اين كلام را می‌توان چيزی جز مصاديقی از آزادی سياسی كه امروز به عنوان يكی از ويژگی‌های حكومت‌های مرد‌م‌سالار مطرح است در نظر گرفت. آزادی مردم در انتقاد از حاكمان، فراهم كردن بستر لازم برای مطرح شدن انتقادات و نظرات افراد جامعه به حكومت توسط خود حاكميت و گره خوردن آن با مفهوم رستگاری و ... خود گواهی بر آن است كه از نگاه اسلام آزادی سياسی امری پذيرفته است كه اساسا حكومت‌ها بايد برای فراهم كردن زمينه‌ها و مقدمات آن تلاش لازم را انجام دهند.‌


دليل آن هم روشن است در نگاه اسلامی ميان دنيا و آخرت احاد افراد جامعه پيوستگی وجود دارد و براين اساس هدف از زندگی در دنيا رسيدن به كمال و سعادت اخروی است و لذا حكومت اسلامی نيز موظف است بستر رسيدن به كمال و سعادت اخروی را فراهم سازد و اين مسئله با اختيار و انتخاب آگاهانه احاد افراد جامعه يا به عبارتی برخورداری از حق آزادی در عقيده، فكر، بيان، فعاليت در حوزه‌های گوناگون از جمله حوزه سياسی فراهم می‌شود.


زيرا حكومت اسلامی نياز به افراد و جامعه‌ای دارد كه رشيد باشند و از حقوق خود آگاه بوده و برای دستيابی به آن تلاش كنند. در نتيجه افراد در جامعه اسلامی بايد بتوانند از حكومت انتقاد كرده، حاكمان را به خير دعوت كنند، انحرافات را گوشزد نمايند و اين می‌تواند در قالب فردی، گروهی مانند حزب صورت گيرد كه همه اين موارد در چارچوب مبانی دينی و شريعت انجام می‌پذيرد؛ مبانی‌ای كه به جهت تطبيق فعاليت دنيوی با كمال و سعادت اخروی طراحی شده است.


پس می‌توان گفت در اسلام آزادی و آزادی سياسی وجود دارد و دليل آن برخی از آيات قرآن، سيره ائمه، دوران حكومت حضرت علی(ع) است كه نشان‌دهنده موافقت دين با ايجاد فضايی است كه آحاد افراد جامعه، در چارچوب شريعت و مبانی اسلامی، بتوانند فعاليت سياسی، از انتقاد فردی نسبت به حكومت گرفته تا بالاترين سطوح آن مانند مشاركت سياسی و تغيير حاكمان، را داشته باشند.


مهدی مخبری

ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۹/۰۹/۱۷ - ۱۰:۴۶
3
4
مهم این نیست که اعلامیه جهانی حقوق بشر را نوشته ایم. یا قرآن آن را بهتر و پیش تر گفته. مهم اینست که قبولش واریم یا نه و اجازه اجرایش میدهیم یانه. اینکه ما میلیادر باشیم و اما یک ریال از جیبمان بیرون نیاید و خرج نکنیم به دردی نمیرود.
م
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۱۰/۱۷ - ۰۶:۲۲
1
2
آنچه قرآن میفرماید صد در صد قبول دارم
captcha