گروه هنر: شخصیت صبا در «سر به مهر» با اقامه نماز، شهامت ابراز عقیده را در خود بازمییابد و بر احساس تردید، شرم و خجالت، ترس از قضاوت شدن، ترس از مسخره شدن، ترس از پذیرفته نشدن و ... چیره میشود؛ نماز برای او نمادی از استقلال شخصی و تکیه بر نیرویی ماورائی و پیروزی بر ترسها و تردیدهای دنیای مادی است.
«سر به مهر» روایت روزگار دختری درونگراست که وارد ارتباطی برای تصمیمگیری به ازدواج میشود و در این ارتباط از ابراز عقاید مذهبی معمول و فراگیر، واهمه دارد. فیلم تا نیمهراه سرعت متناسبی دارد و ظرایف و جزئیات جالبی را مورد توجه قرار میدهد، اما به مرور تماشاگر از شرم دختر برای اقامه نماز در ملاء آشنایانش به نوعی خسته و از درک شرایط و دلایل او برای این شرم عاجز میشود.
مرحله گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن در گروهها و قشرهای مختلف تبعات متفاوتی داشته است. صبا (با بازی لیلا حاتمی) در فیلم «سر به مهر» در جامعه کنونی و در این بحران قرار دارد؛ او دختری از یک خانواده معمولی در شهرستانهای اطراف تهران است، به درس خواندن روی آورده و در تحصیلات عالیه به خوبی پیش رفته است. صبا به مثال بسیاری از دخترهای درونگرا، ارتباطات اجتماعی چندانی ندارد و از راههای ایجاد ارتباط موثر و حفظ و نگهداری از آن بیخبر است.
فوت مادر و ازدواج مجدد پدر، همچنین تمایل به پیدا کردن کار و رشد در تهران موجب شده او رو به سوی استقلال مالی بیاورد و در منزل دوستش زندگی کند؛ اما هنوز آنچنان به نیاز مالی نرسیده که در پیدا کردن کاری در راستای تخصصش تلاش مضاعف و پیگیر اجرا کند.
صبا از افسردگیای که شرایط زندگی و شخصیت درونگرایش به او وارد کرده است، رنج نمیبرد و برای درمان آن تلاش خاصی نمیکند، اما نشانههایی در خود میبیند که موجب شده به آن آگاه شود. وضعیت روانی او موجب شده که او با خود بسیار صحبت کند و اعمال خودش و عکسالعمل دیگران را تنها از زاویه دید خود رصد کند.
اگر چه ارتباط مداوم او با فضای مجازی سایبر و نوشتن در وبلاگ شخصی، شرایطی را برای او فراهم کرده که برخی از تنشهای مهم ذهنی خود را با خوانندگان وبلاگش در میان بگذارد و هر از گاهی از آنان راهنمایی بخواهد، اما شخصیت زودرنج و انتقادناپذیرش اجازه بهرهگیری از راهنماییهای دوستان را به او نمیدهد؛ درهای ارتباط با دیگران در همه ابعاد زندگی صبا بر روی دیگران بسته است.
او به مانند بسیاری از دختران از راههای مدیریت ارتباط با مردها بیخبر است، اما جالب است که به مانند بسیاری از آنان در دام رویاسازیهای دخترانه نمیافتد. صبا نشانههایی از علاقه چون اهدای سوغاتی و یا توجه به رفت و آمدش را در شخصیت برادر همخانهاش میبیند، اما برای اینکه به تمایل او برای ازدواج مطمئن شود از خداوند طلب کمک میکند.
وبلاگنویسی؛ بهانهای برای گفتوگو با معبود
صبا در بسیاری اوقات با «خود» صحبت میکند و بیننده را در جریان تفکرات و برداشتهایش از ماجراها میگذارد، بسیاری از این صحبتها از طریق خوانش وبلاگ صبا به مخاطب منتقل میشود؛ با نگرشی دوباره میبینیم که مخاطب بسیاری از این صحبتها «خداوند» است، او با خداوند بسیار صحبت میکند، از او خواهش میکند، با او از دیگران گلایه میکند، به نقد دیگران در مقابل خداوند میپردازد.
به نظر میرسد صبا از فضای وبلاگ خود در فضای مجازی، تنها به عنوان جایی برای ثبت صحبتهایش با خود و خداوند استفاده میکند و شدیدا خواهان این است که بجز تائید، عکسالعمل خاصی از مخاطبانش نبیند.
او در وبلاگش خود واقعیاش است و نمیخواهد کسی این خود واقعی را در دنیای واقعی شناسایی کند، همچنان که میبینیم صبا در قرار وبلاگی با دیگر وبلاگنویسان، هویت خود را پنهان کرده و خود را یکی از خوانندگان وبلاگها از جمله وبلاگ صبا معرفی میکند، حتی هنگامی که خواهرش به طور اتفاقی به صفحه وبلاگش راه پیدا میکند، صبا داشتن چنین وبلاگی را کتمان کرده و وبلاگ را به کس دیگری نسبت میدهد.
این در حالی است که صبا به ارتباط مجازی در فضای سایبر اعتیاد پیدا کرده، و به صورت لحظهای - حتی در بسیاری موارد تنها در ذهنش و نه در واقعیت - در وبلاگ خود یادداشت مینویسد. این، تاکیدی بر نیاز او به صحبت با کسی است که او را یک جانبه مورد قضاوت قرار ندهد. وبلاگ او حاصل صحبتهای او با خودش و خداوند است. این نیاز به صحبت کردن قبلترها با خواندن نماز مرتفع میشده و حالا صبا ناخودآگاه به این موضوع پی برده که باید از نماز - بجای وبلاگ - برای رفع نیاز به گفتوگو با خداوند استفاده کند؛ او در قنوتش علاوه بر حاجات معمول تقاضای دل کندن از عادت به اینترنت را نیز دارد.
از این منظر فیلم دارای دو خط بحرانی است، یکی تصمیم به ادای فریضه نماز و دیگری ورود دوباره به جامعهای که در آن است این بار با عنوان نمازخوان. در مورد اول صبا پس از تصمیم به اقامه مستمر نماز با جدیت وارد عمل میشود و از هیچ تلاشی فروگذار نیست؛ تلاش او هنگام بیدار ماندن تا هنگام اذان صبح و نیز رفتن به یک مکان عمومی مثل فرودگاه برای ادای این فریضه از چشم مخاطب پنهان نمیماند.
او در دورنیسازی خواندن نماز با هیچ مشکلی مواجه نیست، تکلیفش با خودش مشخص است و برای ادای نماز به دنبال دلیل و برهان نیست، اما در برونیسازی آن با مشکلات بزرگی برخورد میکند.
تردید و شک از ابراز عقیده؛ مرحلهای برای توبه از تمسخر دیگران
از سوی دیگر صبا نمونه انسانی که حرف و عملش یکی است و از دروغ و ریا دوری میکند، او در حالی که برای زندگی مستقل خودش نیاز مبرم به پول دارد از پسانداز خود دل میکند و فداکارانه آن را برای درمان چشمهای خواهرش صرف میکند. صبا پس از انجام این کار دچار غرور و منتگذاری نمیشود بلکه در وبلاگ خود با فروتنی از اینکه در صرف این پول برای خواهرش دچار تردید شده بود اظهار شرمندگی میکند.
او در دورهای زمانی نمازخواندن را ترک کرده و در همان دوره شخصی را که رو به سوی خواندن نماز آورده بوده را مسخره کرده است، حالا هنگامی که خود تصمیم به خواندن نماز گرفته از فکری که ممکن است در ذهن دیگران پیش بیاید میترسد، احتمالا میترسد که شخصیت او را متزلزل تشخیص دهند، برای همین میترسد کسانی که میدانند که او تا به حال نماز نمیخوانده از تغییر رویه او شوکه شوند و او را آدم ثابت قدمی تشخیص ندهند. از سوی دیگر به نظر میرسد او قبلا در فضایی بوده که نماز خواندن مورد تمسخر واقع شده و اکنون صبا، اطرافیان خود را در همان فضا فرض میکند. این موجب پیشداوری او میشود و هر حرفی از سوی آنان را در مقابله با خود، ترجمه میکند.
عمل به فرائض؛ انتخاب روشی برای زندگی
موضوعی که در اینجا رخ مینماید این است که صبا نماز خواندن را وظیفه، تکلیف و حکمی از سوی خداوند نمیداند، بلکه آن را روشی از زندگی میداند که اکنون خود به انتخاب آن دست زده، به همین دلیل به دیگران این اجازه را میدهد که به خاطر انتخاب این روش او را قضاوت کنند.
او عملکرد خود در مورد نماز خواندن در مقابل دیگران را با کمرویی و شرم توجیه میکند و عنوان میکند که دچار کمرویی شده و از اقامه نماز در حضور اطرافیانش مخصوصا خانوادهای که برای امر ازدواج با آنها مرتبط است احساس خجالت میکند. او با این آدمها در موقعیتی قرار نمیگیرد که همراه با آنان نماز بخواند، از طرفی مطمئن میشود که باید این موضوع را برای کسی که میخواهد با او ازدواج کند بازگو کند و از او را از علاقه و تصمیم خود برای خواندن نماز باخبر کند. پایان فیلم با تلاش و کشاکش او با خودش برای بازگو کردن این موضوع همراه است. کشاکشی که بیننده را دچار سردرگمی میکند که اگر او تصمیم خود را گرفته چرا تردید رهایش نمیکند.
اما دست آخر او شهامت ابراز عقیده را در خود بازمییابد و بر احساس تردید، شرم و خجالت، ترس از قضاوت شدن، ترس از مسخره شدن، ترس از پذیرفته نشدن و ... چیره میشود. نماز برای او نمادی از استقلال شخصی و تکیه بر نیرویی ماورائی و پیروزی بر ترسها و تردیدهای دنیای مادی است.
شایان ذکر است، فیلمنامه فیلم سینمایی «سر به مهر» به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی هادی مقدمدوست، توسط کارگردان اثر و حمید نعمتالله نوشته شده است. این فیلم در سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، در بخش نگاه نو، سیمرغ بهترین کارگردانی را دریافت کرد. آرش مجیدی و خاطره اسدی به همراه لیلا حاتمی در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
به قلم: الهام ترنیان