کد خبر: 1304761
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۳
در جلسه درس اخلاق آيت‌الله مظاهری مطرح شد؛

وظيفه مومنين برای اصلاح اخلاق جامعه با توجه به تاثيرات امر به معروف

امر به معروف و نهی از منكر به عنوان وظيفه‌ای همگانی بايد با رعايت آداب و مراتب آن همراه باشد و هرگاه احتمال تأثير آن نرود يا موجب بحران و تنش اجتماعی گردد، وظيفه از افراد غيرمسئول ساقط است و اين وظيفه به عهدۀ مسئولان خواهد بود.



به گزارش خبرگزاری بين‌المللی قرآن(ايكنا)، جلسه دوم بحث از امر به معروف و نهی از منكر از سلسله جلسات درس اخلاق آيت‌‌‌الله‌العظمی مظاهری با محوريت مراتب امر به معروف و نهی از منكر، شامل حب و بغض قلبی و تذكر لسانی برگزار شد كه مشروح سخنان معظم‌له به شرح زير است:


بسم‌الله الرّحمن الرّحيم


«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»


در جلسات گذشته بيان شد كه عمل به «امر به معروف و نهی از منكر» محتاج برخورداری از صبر اجتماعی است. همچنين بيان شد كه رستگاری، در اثر ايمان و انجام عمل صالح و اهميت به امر به معروف و نهی از منكر، نصيب انسان می‌شود. در اين جلسه به ادامۀ بحث پيرامون مراتب امر به معروف و نهی از منكر می‌پردازيم.


مراتب امر به معروف و نهی از منكر، مرتبۀ اول حب و بغض قلبی


اوّلين مرتبه از امر به معروف و نهی از منكر اين است كه انسان به مؤمنين محبّت بورزد و اعمال نيكوی آن‌ها را دوست بدارد و نسبت به كافرين و گناهكاران و اعمال ناپسند و زشت، بغض داشته باشد.


ائمۀ طاهرين «سلام‌الله‌عليهم» با بيان روايت: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض‏» (1)، اصل و مغز دين را محبّت و بغض دانسته‌اند. معنای تامّ اين روايت در خصوص برخورداری از ولايت اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» و محبّت آنان و مودّت ورزيدن به آن ذوات مقدّس و همچنين دشمن دانستن دشمنان آن بزرگواران، صادق است. همانطور كه در زيارت عاشورا و ساير زيارات خطاب به اهل‌بيت «سلام‌الله‌عليهم» می‌خوانيم: « إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم‏» (2)يعنی من علاوه بر آنكه شما را دوست می‌دارم، به دوستان شما محبّت دارم و نسبت به دشمنان شما و بدخواهان شما، دشمنی و بغض دارم. امّا بايد دانست كه اين روايت شريف، منحصر در معنايی كه بيان شد نيست و مصاديق آن فراگير و عمومی است.


به عبارت ديگر، اهل بيت «سلام‌الله‌عليهم» به ما می‌فهمانند كه بايد نسبت به اهل ايمان و افراد با تقوا محبّت داشته باشيم و آنان را دوست خود بدانيم و ضمن ادای احترام به آن‌ها، از رفتار پسنديدۀ ايشان خشنود باشيم. همچنين راجع به اهل گناه و معصيت و كسانی كه با رفتار زشت و ناپسند خود نسبت به ديانت و صفات پسنديدۀ اخلاقی و انسانی، بی‌تفاوت و بی‌اعتنا هستند، بغض داشته باشيم. البته اين بغض به معنای بی‌تفاوتی نسبت به افراد گناهكار جامعه نيست. بلكه مؤمنين وظيفه دارند علاوه بر تلاش برای هدايت گناهكاران، برای آن‌ها دعا كنند و دوست داشته باشند آنان را از منجلاب گناه نجات دهند، امّا به طور كلی بايد نسبت به گناه و معصيت و اعمال منافی عفّت و مخالف ديانت، حالت تدافعی و مخالفت داشته باشند و با محبت ورزيدن به اهل معصيت، مشوّق گناه آنان نشوند. همچنين اهل ايمان بايد هنگام برخورد با افراد مؤمن و متّقی، به ايشان بفهمانند كه از كردار پسنديده و صفات اخلاقی و دين‌داری آن افراد مسرور و خوشحالند و احترام ويژه‌ای برای آن‌ها قائل باشند؛ هرچند آن افراد از مرتبۀ اجتماعی يا علمی ويژه‌ای برخوردار نباشند.


مرتبۀ دوم: تذكّر لسانی


مرتبۀ بعدی امر به معروف و نهی از منكر اين است كه انسان با تلطّف و مهربانی و به گونه‌ای كه احتمال تأثير داشته باشد، به گناهكار، تذكّر زبانی بدهد. در واقع، از آنجا كه مؤمنين بايد نسبت به هم محبّت داشته باشند و سكوت و بی‌تفاوتی انسان در مواجهه با گناه كسی كه او را دوست می‌دارد، خطاست، اهل ايمان وظيفه دارند متذكّر بروز خطا يا گناه همديگر باشند.


اساساً امر به معروف و نهی از منكر به معنای نظارت مؤمنين بر همديگر است و از اين جهت «نظارت ملی» ناميده می‌شود. به عبارت دقيق‌تر همۀ افراد جامعه وظيفه دارند ناظر بر كردار و گفتار همديگر باشند و با خوش‌رويی يا ترش‌رويی و همچنين تذكّر لسانی، مشوّق اعمال نيكو و حسنات و خيرات و مانع ظهور و بروز گناه در جامعه شوند.


اصلاح وضعيت حجاب و عفاف وظيفۀ كيست؟


البته همانطور كه بيان شد، تذكّر لسانی بايد همراه با ملاطفت و مهربانی و با احتمال تأثير باشد و مهم‌تر آنكه، منجر به ايجاد بحران و تنش در اجتماع نشود. مثلاً در جامعۀ فعلی كه وضعيت حجاب و عفاف، بسيار نگران‌كننده است، تذكّر لسانی چند جوان مؤمن و انقلابی، به افراد بی‌حجاب و بدحجاب، احتمال تأثير ندارد و از اين جهت كه در جامعه تنش‌زا است، صحيح نيست. در چنين وضعيت اسفناكی، اصلاح ناهنجاری‌های اجتماعی وظيفۀ مسئولان مربوطه است كه اگر در انجام وظيفه كوتاهی كنند و برای بهبود وضعيت اخلاق جامعه و حجاب و عفاف، چاره‌ای نينديشند، مقصّرند و بايد پاسخگو باشند.


وظيفۀ مؤمنين برای اصلاح اخلاق جامعه


امر به معروف و نهی از منكر، كه وظيفۀ همگانی است، بايد با رعايت آداب و مراتب آن همراه باشد و هرگاه احتمال تأثير آن نرود يا موجب ايجاد بحران و تنش اجتماعی گردد، وظيفه از افراد غير مسئول برای ساير افراد اجتماع كه نسبتی با آن‌ها ندارند، ساقط است و اين وظيفه، به عهدۀ مسئولان خواهد بود. امّا اگر همۀ مؤمنين و همۀ افراد جامعه، به گناهكاران، با استدلال و با تواضع و مهربانی تذكر زبانی بدهند، حتماً تأثير خواهد داشت و چون در وضع فعلی، همه به اين وظيفۀ اساسی عمل نمی‌كنند، امر به معروف و نهی از منكر چند جوان نسبت به افراد كوچه و خيابان تأثير ندارد و از آنجا كه بحران آفرين و تنش‌زا است و مورد سوء استفادۀ بدخواهان و بيگانگان واقع می‌شود، به صلاح نيست.


افراد مؤمن و متّقی، در وضعیّت فعلی وظيفه دارند در خانواده، دوستان و اطرافيان، آمر به معروف و ناهی از منكر بوده، مراقب كردار و گفتار همديگر باشند. اهل ايمان بايد مانع بروز هرگونه گناه و معصيت، در بين افراد خانواده، دوستان و آشنايان شوند. يعنی علاوه بر اصلاح وضعیّت حجاب و عفاف اطرافيان، با نظارت ملّی، مانع حقّ‌النّاس مالی و آبرويی ديگران باشند و به خصوص اجازه ندهند مجالس و جلسات دوستانه و فاميلی، به غيبت، تهمت يا شايعه آلوده گردد. گاهی مشاهده می‌شود افراد در جلسه‌ای نشسته‌اند و به راحتی شاهد غيبت، تهمت و شايعه هستند و در اين خصوص هيچ عكس‌العملی از خود نشان نمی‌دهند. اين سكوت و بی‌تفاوتی با نظارت ملّی سازگاری ندارد و اگر همديگر را دوست دارند، بايد با تذكّرِ زبانی، همراه با مهربانی و از سر خيرخواهی، مواظب گفتار و كردار هم باشند. اگر نظارت ملّی به اين صورت در بين مؤمنين نهادينه شود، كسی جرأت اهانت يا تهمت يا شايعه‌سازی ندارد و جامعه با حاكمیّت صفا، صميمیّت و صداقت در آن، سالم و اسلامی می‌شود.


خودداری انسان از گناه، برای سلامت جامعه كافی نيست


خودداری انسان از گناه، برای سلامت جامعه كافی نيست و علاوه بر آن، بايد در برابر ديگران هم احساس مسئوليت كند و برای آن‌ها آمر به معروف و ناهی از منكر باشد تا در ثواب عمل آنان شريك گردد. پيامبر اكرم «صلّی‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلّم» فرمودند: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً كَانَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة» (3)


بر اين اساس، اگر آدمی ديگران را به انجام واجبات و اعمال نيك نظير نماز جماعت و خدمت به خلق خدا تشويق كند، از ثواب عمل پسنديدۀ آنان بهره‌مند می‌شود و اگر كسی باعث گناه ديگران شود يا با وجود توانايی، مانع معصيت افراد جامعه نشود، در گناه آنان به‌‌ همان اندازه شراكت دارد.


تقیّد به ظواهر شرع و اجتناب از گناه و انجام واجبات، به صورت فردی كافی نيست و برای سلامت فرد و اجتماع نتيجه ندارد، بلكه انسان بايد علاوه بر خودسازی به ديگرسازی بپردازد و نسبت به افراد اجتماع كه براساس اشتراك ايمانی به آن‌ها علاقه‌مند است، احساس مسئوليت داشته باشد و آن‌ها را از گناه و معصيت باز دارد و به انجام واجبات و فرائض دينی و اعمال حسنه تشويق نمايد.


گناه، برنده‌تر از كارد و كشنده‌تر از زهر


اجتناب انسان از گناه و بی‌تفاوتی او نسبت به گناه ديگران، نظير آن است كه خود از خوردن يك غذای زهرآلود و سمّی پرهيز كند، امّا ديگران را از خوردن آن منع نكند و به راحتی شاهد خوردن آن غذا توسط اشخاص ديگر و مسمومیّت آنان شود. اين، در حالی است كه گناه و آثار شوم آن، از هرگونه سم و زهر مهلكی خطرناك‌تر و مضر‌تر است؛ زيرا غذای سمّی جسم آنان را معيوب می‌كند يا نهايتاً آن‌ها را می‌كشد، اما گناه، روح انسان را از بين می‌برد و دل او را می‌ميراند و او را به سقوط و تباهی ابدی در دنيا و آخرت می‌كشاند. امام صادق «عليه‌السّلام» می‌فرمايند: «گناه، از كاردی كه گوشت را پاره پاره می‌كند، برای گناهكار، برنده‌تر است (4). معلوم است كه چنين كارد برنده‌ای، روح و دل انسان را قطعه قطعه می‌كند و از بين می‌برد.


وظيفۀ پدر و مادر در بازداری فرزندان از گناه


در اين خصوص پدران و مادران وظيفۀ سنگينی دارند و ممانعت آن‌ها از گناه فرزند و تشويق او به انجام واجبات و اعمال نيكو، كمترين وظيفۀ آنهاست. البته بايد آداب امر به معروف و نهی از منكر را مراعات كنند و مثلاً اگر دختر آن‌ها بر اثر رفت و آمد با دوست بد، در رعايت حجاب سستی می‌كند، وظيفه دارند با تلطّف و مهربانی و ارائۀ استدلال و با فروتنی و از سر خيرخواهی و محبت، اشتباه بزرگ او را متذكّر شوند و او را از مسير انحرافی نجات دهند و به راه راست هدايت كنند. اگر پدر و مادر مشاهده كردند فرزند آن‌ها دروغ می‌گويد، بدگويی ديگران را می‌كند و حرف‌های ركيك می‌زند، بايد با مهربانی و تشويق فراوان، از‌‌ همان كودكی او را به راستگويی، صداقت و امانت‌داری دعوت كنند و صفات حسنۀ اخلاقی را در وجود كودك خود نهادينه كنند.


روش موعظه از ديدگاه قرآن كريم


قرآن كريم در سورۀ لقمان، روش موعظه و نصيحت و به خصوص روش تربيت صحيح و اسلامی فرزند را با بيان نحوۀ موعظۀ لقمان حكيم و روش نصيحت فرزند توسط او، به ما آموزش می‌دهد: « وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ يا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى‏داد گفت اى پسرك من به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است (5)


براساس اين آیۀ شريفه، وقتی لقمان می‌خواهد فرزند خود را از شرك ورزيدن به حق تعالی نهی كند، ابتدا با جملۀ محبت‌آميز «يا بنیَّ» نسبت به او ملاطفت می‌كند و با مهربانی او را مورد خطاب قرار می‌دهد. سپس موعظۀ خود را بيان می‌كند و بلافاصله، استدلال آن موعظه را ارائه می‌نمايد. بدين ترتيب می‌گويد: ‌ای پسر عزيزم، به خدا شرك نورز، زيرا شرك، ظلم بزرگی است.


بنابراين امر به معروف و نهی از منكر، به خصوص از سوی پدر و مادر، بايد با مهربانی، فروتنی، احترام و با اقامۀ دليل باشد و پدر و مادر هنگام موعظۀ فرزند، بر اعصاب خود مسلّط باشند و با آرامش و بدون هيچ‌گونه تندی و عصبانیّت، فرزند خود را نصيحت كنند، زيرا تندی، فرياد و عصبانیّت در توصيه و موعظه، نه تنها تأثير ندارد، بلكه اثر سوء و نتيجۀ منفی به همراه خواهد داشت.


همچنين توصيه و نصيحت تحميلی و اجباری، هيچ‌گاه نتيجه ندارد. موعظه بايد با دليل و برهان همراه باشد كه شخص مقابل، به علّت زشتی كار خود پی ببرد تا از انجام آن خودداری كند و توصیۀ اجباری و تحميلی، اگر چه ممكن است به صورت موقّتی با عمل همراه باشد، امّا بذر لجاجت و لجبازی را در نهاد آن شخص، می‌كارد و به محض رفع اجبار، به‌‌ همان حالت اوّل و حتّی بد‌تر از آن برمی‌گردد.


ذكر يك مثال برای موعظۀ حسنه


گناهان چشم، زبان و گوش بسيار مهم هستند و در سقوط و انحراف انسان تأثير به سزا دارند. از اين رو امر به معروف و نهی از منكر راجع به اين گناهان، وظيفۀ اساسی همگان مخصوصاً پدر و مادر نسبت به فرزند و دوستان نسبت به يكديگر است. امّا اگر مثلاً پدر و مادر با تندی و عصبانيت به فرزند خود بگويند: نگاه آلوده نداشته باش، سخنان ركيك بر زبان جاری نكن و به موسيقی مطرب و تحريك آميز گوش نده، موعظۀ ‌آن‌ها اثربخش نيست؛ بلكه آن‌ها بايد با مهربانی، در فضايی سرشار از محبّت و دوستی و با جملات و كلمات محبّت‌آميز به فرزند خود بگويند: فرزند عزيزم، نگاه‌آلوده، نگاه شهوت انگيز و حتّی نگاه بيهوده، برای آيندۀ تو و برای سعادت تو مضر است و به نفع تو است كه از چنين نگاه‌هايی پرهيز كنی. بعد به او بگويند: پيامبر اكرم «صلّی‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم» می‌فرمايند: «إِیَّاكُمْ وَ فُضُولَ‏ النَّظَرِ فَإِنَّهُ یَبْذُرُ الْهَوَى‏» (6) فرزند عزيزم بنابر فرمايش پيامبر گرامی، نگاه اضافی و بيهوده، بذر هوی و هوس را در دل تو می‌كارد و هوی و هوس، عامل سقوط و انحراف تو و مانع پيشرفت معنوی و حتی مانع موفقیّت در امور دنيايی توست و به اين دليل برای توصیۀ خود، به اقامۀ دليل و بيان استدلال متوسّل شوند.


نكوهش اتلاف وقت با اعمال لغو و بيهوده


در اينجا جا دارد به يادآوری يك تذكّر اخلاقی بپردازيم. متأسفانه در جامعۀ فعلی اعمال لغو و بيهوده و بدون نتيجه فراوان يافت می‌شود. اگر انسان مرتكب گناه چشم، گوش و زبان شود كه دچار خسران عظيم می‌شود، امّا بحث ما در اعمال لغو و بيهوده است كه نتيجۀ دنيوی يا اخروی خاصی ندارد. در كلام اهل بيت «سلام‌الله‌عليهم» از «فضول العين» (7) و «فضول الكلام» (8) مذمّت شده و به ترك آن امر شده است. همچنين خداوند متعال در سورۀ مؤمنون می‌فرمايد:


« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذينَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ، وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» به نام خداوند بخشنده مهربان به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتنند، و آنان كه از بيهوده رويگردانند (9)


اين آيات، پس از آنكه افراد مؤمن را رستگار و سعادتمند می‌شمارد، برخی از صفات آن‌ها را بيان می‌دارد و می‌فرمايد: مؤمنين كسانی هستند كه مقیّد به نمازند و نماز را دوست دارند و نماز خود را در اوّل وقت، با جماعت و با ادب حضور می‌خوانند و از نماز شب هم غافل نيستند. سپس می‌فرمايد: مؤمنين كسانی هستند كه از اعمال لغو و بيهوده اعراض دارند و دوری می‌جويند.


تخیّلات و توهّمات، ناشی از نگاه بيهوده


نگاه اضافی و صحبت اضافی و بيهوده، لغو است. اگر انسان در خيابان در حال راه رفتن و طیّ مسير است، بايد سر به زير باشد؛ زيرا نگاه بيهودۀ او به اطراف، مصداق لغو است. همين نگاه‌های بی‌هدف و بيهوده است كه هوی و هوس و تخیّلات و توهّمات شيطانی را در دل انسان بارور می‌كند و ارتكاب گناه و معصيت را در پی خواهد داشت.


مذمّت اتلاف وقت با ديدن فيلم و سريال


نعمت چشم، يكی از ارزشمند‌ترين نعمت‌هاست و بايد از آن به بهترين وجه استفاده كرد، امّا متأسفانه بسياری از مردم چندين ساعت از وقت گران‌بهای خود را صرف ديدن فيلم و سريال بيهوده و بی‌نتيجه با چشم می‌كنند. عمر انسان بايد صرف تلاش برای آبادانی دنيا و آخرت شود و چشم، وسيلۀ بسيار مناسبی برای مطالعه، تحقيق و فراگيری نكات آموزندۀ علمی، اخلاقی و معنوی است. جای تأسف دارد كه برخی چند ساعت در مقابل تلويزيون می‌نشينند و در پاسخ به اين سؤال كه در ازای چند ساعت ارزشمند كه صرف كرديد و دو نعمت ارزشمند چشم و گوش خود را در اين راستا به كار گرفتيد، چه دستاورد علمی، اجتماعی، اخلاقی يا سياسی داريد، هيچ پاسخی برای ارائه ندارند.


بازپرسی در قيامت


آن كسانی كه در دنيا پاسخی برای اين سؤال ندارند، در قيامت و در اولين بازپرسی، متوقف خواهند شد. پيامبر اكرم «صلّی‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم» فرمودند: بنده، در قيامت، پيش از آنكه قدم از قدم بردارد، در يك بازپرسی، بايد به چهار پرسش اساسی پاسخ دهد:


« إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَا یَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْت‏» (10)


بر اين اساس، بندگان، قبل از رسيدن به صف محشر و پيش از آغاز محاسبۀ‌ حساب، بايد پاسخ‌دهند كه عمر خود را چگونه گذراندند؟ جوانی خود را در چه راهی صرف كردند؟ مال خود را چگونه به‌دست آورده، در چه مسيری صرف كردند؟ و محبت آن‌ها به اهل بيت «سلام‌الله‌عليهم» چه ميزان است؟


اگر كسی نتواند در آن بازپرسی به اين سؤالات پاسخ دهد، متوقف می‌شود و عبور او و رسيدن به منازل ديگر قيامت، مشكل است.


افسوس سال‌خوردگان به خاطر از دست دادن نعمت جوانی


نعمت عمر و نعمت جوانی بسيار ارزشمند است و بايد از آن به خوبی استفاده شود. حتی اينكه برخی می‌گويند: عمر طلا است، ارزش عمر را تنزّل می‌دهند؛ زيرا اگر از عمر به خوبی استفاده شود، حتی يك ساعت آن، می‌تواند انسان را به بهشت و به سعادت و كمال ابدی برساند و عاقبت او را به خير كند. ارزش و بهای بی‌نظير نعمت جوانی را افراد سالخورده كه از آن بهره‌مند نيستند، بهتر می‌فهمند. حتی دانشمندان، علما و مراجع تقليد كه در جوانی بسيار در تحصيل علم كوشيده‌اند و از لحظات عمر خود بهره جسته‌اند، هنگام پيری و ناتوانی كه ديگر توان و نشاط لازم را ندارند، افسوس دوران جوانی را می‌خورند و آرزوی برخورداری از نيروی جوانی را دارند.


ضرورت بهره‌مندی جوانان ايرانی از نعمت عمر و جوانی


جوانان ايرانی بايد بيش از اين فعّاليت داشته باشند و در عرصه‌های علمی، فرهنگی، توليدی و خدماتی، ‌‌نهايت استفاده را از گوهر گران سنگ وقت و فرصت ببرند. متأسّفانه آمار بهره‌مندی جوانان ايرانی از وقت و ميزان مطالعه يا ميانگين فعّاليت در كشور ما در مقايسه با ساير كشور‌ها، وضعيت نامطلوب و تأسّف‌باری دارد و عيب بزرگی برای جوانان ايرانی محسوب می‌شود. تأسّف بيشتر و خسارت عظيم‌تر، هنگامی است كه علاوه بر اتلاف وقت و از دست دادن فرصت‌ها، عمر گران‌بهای انسان صرف گناه و معصيت شود.


امروزه بسياری از جلسات، ميهمانی‌ها و جشن‌های عقد و عروسی، افزون بر فرصت‌سوزی، با گناهانی نظير غيبت، تهمت و شايعه‌پراكنی طی می‌شود. به جای آنكه افراد حاضر در جشن عروسی يا ميهمانی، چند ساعت از آموخته‌های علمی و معنوی همديگر بهره ببرند و جلسات خود را به محيط فراگيری علم و دين مبدّل سازند و به تهذيب نفس و خودسازی اخلاقی يكديگر كمك كنند، چند ساعت غيبت می‌كنند، تهمت می‌زنند و نسبت ناروا و ناپسند به ديگران می‌دهند و متأسفانه تصور می‌كنند اتّفاق خاصی نيفتاده و به آن‌ها خوش گذشته است، در حالی كه قرآن كريم اين گناهان را بسيار بزرگ می‌شمرد و مسلمين را از ارتكاب اين‌گونه اعمال ناپسند بر حذر می‌دارد:« وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ» آنگاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مى‏گرفتيد و با زبانهاى خود چيزى را كه بدان علم نداشتيد مى‏گفتيد و مى‏پنداشتيد كه كارى سهل و ساده است با اينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود(11)


امر به معروف و نهی از منكر مراتب ديگری نيز دارد كه برخی مربوط به حكومت و بعضی بر عهدۀ مردم است. ان‌شاءالله در جلسات بعدی به ادامۀ بحث خواهيم پرداخت.


پی‌نوشت‌ها:


۱. تفسير فرات الكوفی، ص ۴۳۰.


۲. كامل الزيارات، ص ۱۷۶و ۳۰۳ و ۳۱۵


۳. الفصول المختاره، ص ۱۳۶


۴. الكافی، ج ۲، ص ۲۷۲


۵. لقمان، ۱۳


۶. عدّة‌الداعی، ص ۳۱۳


۷. ر. ك: بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۱۹۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۳۴


۸. ر. ك: الكافی، ج ۱، ص ۱۷؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۱۲؛ مكارم الأخلاق، ص ۴۶۷


۹. مؤمنون، ۱ تا ۳


۱۰. جامع الاخبار، ص ۱۷۵


۱۱. نور، ۱۵

captcha