به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، آئین رونمایی از مستند «اعتکاف چشمها» دوشنبه، بیستم آبانماه در فرهنگسرای رسانه با حضور تولیدکنندگان این اثر برگزار شد.
امیر خوراکیان، رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این مراسم به ایراد سخن پرداخت. وی عنوان کرد: هر سازمان و نهادی باید بداند که در هر حوزه مربوط به فرهنگ عمومی جامعه نمیتواند ورود کند و باید سهم خود را صحیح انتخاب کند.
خوراکیان ادامه داد: در همین راستا وظیفه ما به عنوان سازمانی که بیشترین ارتباط و دسترسی با مردم را داریم این است که برای ایفای نقش هنرمندان در حادثه کربلا زمینهسازی کنیم تا آنها به خلق اثر دست بزنند.
وی ادامه داد: «اعتکاف چشمها» با همه ارزشهای بصری و محتوایی که دارد، دارای یک خصوصیت مهم است و آن قابلیت ارائه به مردم است. چراکه بسیاری از آثار تولید شده در حوزه عاشورا علیرغم فاخر بودن، قابل عرضه به جامعه نیستند و این قابلیت را ندارند.
خوراکیان اظهار کرد: اینکه از این اثر چقدر و چگونه استفاده شود نکتهای است که مسئولیت ما را بیشتر میکند؛ ما مجموعهای هستیم که در فضای فرهنگ عمومی شهر تهران مسئولیت داریم و با هیئتها و گروههای مردمی در ارتباط هستیم و این ظرفیت در سازمان وجود دارد که این اثر تحویل گرفته شود و به دست این گونه فضاها برسد.
وی گفت: امیدوارم با برنامهریزیهای مناسب، سهم تولید این گونه آثار بیشتر و گستره توزیع آنها وسیعتر شود؛ البته معتقدم در بسیاری از کارها حسابگریهای معمول جواب نمیدهد و میتوان از بعضی قواعد عبور کرد، اگر به ایدههای نو در زمینه توزیع فکر کنیم، معتقدم امام حسین(ع) برکتی در کار قرار میدهد که بیش از تلاش ما جواب دهد. سرمنزل مقصود ما دستیابی به مخاطبان در عرضه عمومی مجموعههای این چنینی است.
اطلاعرسانی نامناسب از سوی صاحب اثر باعث درک بد مخاطبان میشود
سعید کیایی، شاعر آئینی سرای کشورمان در این مراسم به آغاز این طرح از سال قبل اشاره کرد و گفت: این طرح برای بنده از مرداد آغاز شد. اینکه شعر بد خوانده میشود از نوجوانی در ذهن من بود و ذهنم به آن مشغول بود و قطعاً این بدخوانی، بدفهمی را در مخاطب ایجاد میکند.
وی ادامه داد: آندرهژید در جایی گفته: «بخشهایی از متن ادبی نزد مخاطب شکل میگیرد» و قطعاً اطلاعرسانی نامناسب از سوی صاحب اثر باعث درک بد مخاطبان میشود. بنده نیز به همین دلیل از این طرح استقبال و تلاش کردم، صادقانه در آن ادای دین کنم و طبق این اعتقاد که دنیاپرست تابع یزید است، به هیچ چیز غیر از حسین(ع) توجهی نداشتیم.
این شاعر آئینیسرای کشورمان با بیان اینکه این مستند میتواند بخشی از بار ارتقای سواد بصری جامعه را به دوش بکشد، اظهار کرد: نگاه سورئال پیش از این اثر نیز در میان ایرانیان نسبت به عزای امام حسین(ع) وجود داشته است که نمونههای آن را میتوان در تعزیه و نقالیخوانیها مشاهده کرد.
کیایی در پایان ضمن ابراز خوشحالی از تولید این اثر، گفت: امید است که تولید محصولاتی از این دست بیشتر در دستور کار قرار بگیرد.
اگر شعر نبود، فرهنگ عاشورا ابتر میماند
احد میکائیلیان، تهیهکننده مستند «اعتکاف چشمها» دیگر سخنران این مراسم بود که ایراد سخن پرداخت و گفت: اگر شعر نبود، فرهنگ عاشورای در مقابل همه تلاشهایی که برای در تاریکی و ظلمت قرار دادن آن انجام شده بود نمیتوانست تا این اندازه موفق باشد.
وی ادامه داد: شعر آئینی چهارده قرن است که هر زمان در انتقال فرهنگ عاشورایی مشکلی به وجود آمده و مددکار شده و این مهم را برعهده گرفته است. البته میخواستم به اقدام خبرگزاری فارس نیز برای انتشار آن مطالب غلط بپردازم، اما حبیبی پرداخت و از آن میگذرم.
میکائیلیان در ادامه اظهار کرد: من از علی معلم که پیر شعر آئینی است برای تهیه این مجموعه تشکر میکنم که او یکی از بهترین قطعاتش را در این مجموعه اجرا کرده است. نیت ما هم این بود که این مجموعه همنشینی باشد بین شعر، آئینها و تصویر و بازخوانی این ماجرا که آن را به عهده شاعران گذاشتیم تا در 10 مجلس، عاشورا را روایت کنند.
شعر زبان انتقال فرهنگ توسط ایرانیان
حسین متولیان، شاعر آئینی کشورمان، دیگر سخنران این مراسم بود. او در سخنانی به سابقه تاریخی انتقال فرهنگ از طریق شعر توسط ایرانیان اشاره کرد و گفت: ایرانیان مردمانی هستند که از دیرباز به زبان شعر سخن گفتهاند، این زبان پیشینه انتقال تاریخ ما بوده است. در دورهای مثل دوره حاج مرزوق و قدیمیهای روضهخوانی، شعرهای خوبی در هیئت خوانده میشد، البته کمی بعدتر ذائقهها به سمت ملودی کشیده شد و در سالیان اخیر نیز ریتمگرایی گریبانگیر ما شده بود که باعث میشد مردم ما از آن ویژگی تاریخی خود دور شوند.
وی اهمیت این اثر را فرای ویژگیهای تصویری، ترمیم فاصله ایجاد شده میان ایرانیان و شعر دانست و گفت: از منظر رسانهای هم ما با یک کار کامل مواجه هستیم. نورپردازی، طراحی و تصویربرداریها به شدت درست است که به نوعی نزدیک به کار تلویزیونی مرغوب است.
محمد حبیبیکسبی در این برنامه به ایراد سخن پرداخت و گفت: در طول سالهای اخیر با گستردهتر شدن فرهنگ شیعی و عاشورایی و حضور این فرهنگ در میان اقشار مختلف جامعه، مجال حضور پیشتازانه هنرمندان نیز در این حوزه فراهم شده است که البته موضوع جدیدی نیست و بلکه از روز عاشورا و حتی پیش از آن نیز آفرینشهای ادبی و هنری درباره عاشورا و واقعه کربلا خلق شده بود.
این شاعر آئینی در ادامه به بیان برخی آسیبها میان هنرمندان پرداخت و تصریح کرد: بعضی هنرمندان به آن جهت که خود را متفاوت از مردم حس میکنند، انگار رویشان نمیشود مثل مردم به بیان ارادت به عزای سیدالشهدا(ع) بپردازند یا به دلیل وجهه هنری که دارند تلاش میکنند متفاوت از سایر مردم این موضوع را ابراز کنند.
وی، آسیب جدی دیگری که در این حوزه وجود دارد را تلاش برای کسب شهرت از سوی برخی افرادی دانست که در حوزههای دیگر و غیرآئینی توفیقی نداشتند و میخواهند از زمزم پربرکت اهل بیت(ع) برای خود نام و عنوان کسب کنند و به نظر میرسد که کوتاهترین دیوار در این میان دیوار امام حسین(ع) است.
خبرگزاری فارس؛ مکانی برای حمله به آئین عزاداری حسینی
حبیبی به انتشار هجده رباعی توسط خبرگزاری فارس از یکی از همین دست شاعران اشاره کرد و ادامه داد: این ابیات سراسر وهن و تمسخر عزای حسینی(ع) است و از زمان انتشار این اشعار تاکنون هر محبی از محبان اهلبیت(ع) که آن را شنیده است، تنش به رعشه افتاده و بسیار متأسف شده است. نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد آن است که هنرمند در نظر عامه مردم شخص موجهی است و سخنانش تأثیر بیشتری بر آنها میگذارد.
هر چند در این مراسم ابوالفضل زورویی نصرآبادی حضور نداشت، اما قصیدهای از او برای حاضران قرائت شد که به این شرح است:
«شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتی است
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حسن تو را نور میبرد بر دوش
شکوه نام تو را حور میبرد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
وگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آنکه بیفتد به کار یار، گره
طناب شد فلک و دشت شد سراسر دست
چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بست
شد اسب، کشتی و آن دشت، بَحر و لنگر دست
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معاملهای داده است کمتر دست
صنوبری تو و سروی، به دست حاجت نیست
نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست
چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد
به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست
گرفت تا که به دندان، ابوالفضایل مشک
به اتفاق به دندان گرفت لشکر دست
هوای ماندن و بردن به خیمه، آبِ زلال
اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟
مگر نیامدنِ دست از خجالت بود
که تر نشد لب اطفال خیل و شد تر، دست
به خون چو جعفر طیار بال و پر میزد
شنیده بود: شود بال، روز محشر، دست
حکایت تو به امالبنین که خواهد گفت
وزین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟
به همدلی، همه کس دست میدهد اول
فدای همت مردی که داد آخر دست
در آن سموم خزان آنقدر عجیب نبود
که از وجود گلی چون تو گشت پرپر دست
به پایبوس تو آیم به سر، به گوشه چشم
جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست
نه احتمال صبوری دهد پیاپی پای
نه افتخار زیارت دهد مکرر دست»