علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش محمدحسین را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود دروس متن در غیرفلسفه و عرفان را به پایان رساند.
مرحوم علامه طباطبایی، زندگی و سرمایه عمر خود را در راه حقیقتطلبی صرف کرد. ایشان، پیش از آنکه به دنبال جریانهای رایج باشد، به دنبال حقیقت بود و هرگاه حقیقت را مییافت و با تأمل و تحقیق، چیزی را کشف میکرد، در بیان و اظهار آن تردید روا نمیداشت. ایشان، اهل هیاهو و جوسازی هم نبود و تنها از راه تدریس و گفتار و نوشتار معارف، نظرات خود را مطرح میساخت. برای همین این روحیه علم و حقیقتطلبی بود که در سال 1325 تصمیم عزیمت به قم را عملی کرد و با اقامت در منزلی بیست متر مربعی زندگی در آن شهر را شروع کرد.
دوران تدریس سیدمحمدحسین طباطبایی
وی بعد از مدتی به تدریس اسفار ملاصدرا پرداخت و بعد با اصرار دوستان از تدریس اسفار ملاصدرا دست کشید و شروع به تدریس الهیات شفاء کرد. علامه طباطبایی دو جلسه درسی داشت؛ یکی جلسات روزانه بود که در آن جلسات به تدریس متن کتاب و پاسخ به سؤالات میگذشت و دیگری هم جلسات شبانه بود که مخفی هم بودند. جلسات شبانه ایشان که تعداد حضار آن به شمار انگشتان دو دست هم نبود، هفتهای دو شب برگزار میشد. وی در این جلسات اندیشههای واقعی خود را که ویژه ایشان بود، ابراز میداشت.
ویژگی تدریس وی
برخی از ویژگیهای مربوط به تدریس علامه طباطبایی را میتوان در پرهیز از پراکندهگویی، بیان مطالب عالی با عبارات کوتاه و رسا، تکریم مقام دانشمندان و احترام به مقام علمی آنان، توجه کامل به اشکال شاگردان و رعایت احترام آنان، فروتنی و متانت در پاسخ به پرسشها و شتاب نکردن در جوابگویی و نکاتی مانند آن بیان کرد.
افرادی که در این جلسات حضور داشتند، شاگردان نزدیک و خصوصی ایشان مانند علامه مرتضی مطهری، غلامحسین ابراهیمیدینانی، آیتالله عبدالله جوادیآملی، آیتالله حسن حسنزادهآملی، شیخ محمدحسین اویسی قزوینی، شیخ عباس نجفآبادی، سیداحمد خامنهای و احمد احمدی بودند.
ارتباط علامه با هانری کربن
هانری کربن از فلاسفه معاصر که به جهت آشنایی با تاریخ و مکاتب فلسفی، همنشینی با فلاسفه معاصر و آشنایی با عرفان شیعی از عالمان کمنظیر جهان معاصر است، نیز با علامه ملاقلاتهایی داشتهاست که منجر به ایجاد حلقه فکری و فلسفی بین این دو عالم شد. کربن و علامه، هر دو بر نقش تأویل در معرفت تأکید داشت. علامه طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیر ممکن است و این افق مشترکی در مقابل آن دو فیلسوف قرار میداد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب اساتید ایرانی فلسفه و الهیات مدتها در شمال تهران برگزار میگردید و بحثهای پردامنهای در باب فلسفه شیعی در آن جا در میگرفت.
مرحوم علامه طباطبائی جزء نوادر کسانی بود که عمری را در کنار مائده و مأدبه قرآن کریم گذراند، در خدمت قرآن قرار داشتند و از قرآن مدد گرفت و نظر ایشان بر این بود که قرآن کریم، ذات أقدس اله را بین الرشد میداند. سیره زندگی ایشان با قرآن آمیخته بود، به گونهای که با قرآن میاندیشید، با قرآن معارف الهی را درک میکرد و با قرآن نیز سخن میگفت.
خدمت علامه در عرصه مکتوبات دین
یکی از خدمات بزرگ علامه به جامعه دینی زمان خود، پرورش و تربیت تنی چند از نویسندگان بود. در سال 1335 که حملات و تبلیغاتِ مادیگری در ایران افزایش یافتهبود، انجمنی را متشکل از فضلای آن روز حوزه به وجود آورد و از آنان درخواست نویسندگی و تنظیم مقالات در موضوعات مختلف کرد. طرح موضوع توسط خود استاد انجام میگرفت و نگارش مقالات بر عهده دیگران بود که شهید مطهری، شهید قدوسی وامام موسی صدر از شمار کسانی بودند که اولین مقالات را تهیه و تنظیم کردند.
آثار علامه طباطبایی
ایشان صاحب آثار بسیار متنوعی است، اما وی دو اثر شاخص دارد که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفتهاست. نخست تفسیر المیزان است که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تالیف شدهاست. در این تفسیر، از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده شدهاست و علاوهبر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی واجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شدهاست، این اثر توسط سیدمحمدباقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شدهاست.
اثر مهم دیگر او «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است. این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است که طی دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی تالیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی شرح داده شدهاست. این کتاب نخستین و یکی از مهمترین کتابهایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداختهاست.
نقطه اهتمام و تمایز علامه
از نکات بارز، اهمیت دادن وی به زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزههای تشیع بعد از دوره صفویه بودهاست. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرد و به تأسیس معرفتشناسی در این مکتب میپردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان برجسته در دوران مواجهه با اندیشههای غربی نظیر مارکسیسم، نه تنها به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشید بلکه حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز کوشید.
علامه محمد حسین طباطبایی دانشمند فقید، عارف کاملی بود که عمر 79 ساله خود را برای شکوفایی معارف دینی و گسترش آن در جامعه انسانی هدیه نمود و با گذر از دانه و دام دنیایی، سبکبال با توشهای گرانسنگ در سال 1360 هجری شمسی دعوت حق را لبیک گفت.