جواد کاموربخشایش، یک نویسنده و پژوهشگر در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با اشاره به شکاف نسلی در جامعه گفت: در جامعه نسلی هست که جنگ را ندیده و تنها چیزی که دیده، کتابهای منتشر شده در این حوزه است که بازگوکننده تمام وقایع جنگ نیستند؛ البته شکاف نسلی فینفسه خوب است و طبیعت تاریخ بوده؛ از این رو یک عدهای هستند که جنگ را مستقیم لمس کرده و یک عدهای هم هستند که غیرمستقیم آن را لمس کردهاند.
وی افزود: برخی از این افراد، تلخیها و مصیبتهای جنگ را لمس کردهاند، اما نسلی هستند که فقط میشنوند و این طبیعت تاریخ و گذر زمان است. آنچه اهمیت دارد این است که نسل جدید به چه شیوهای میتواند با گذشته خود ارتباط برقرار کند؛ از این رو حلقه واسط بین گذشته و آینده باید شناسایی شود.
نویسندگان حلقه رابط بین گذشته و آینده
کاموربخشایش ادامه داد: حال که ما مدعی نویسندگی و حلقه رابط بین دو نسل هستیم، باید پلی بین گذشته و آینده باشیم؛ یعنی حقایق گذشته را به آینده منتقل کنیم. چگونگی ارتباط بین دو نسل جای بحث دارد و آنچه از دفاع مقدس طی سالهای 59 ـ 67 اتفاق افتاده، نباید در محدوده زمانی خاصی ارزش تلقی شود. این ارزش جایگاهی در نسل جدید دارد؛ یعنی تاریخ مصرف ندارد و گذر زمان آن را از بین نبرده است؛ از این رو ارزشی است که اکنون هم حرفی برای گفتن دارد.
این نویسنده ادامه داد: اینکه فیلمهای ساخته شده و کتابهای به نگارش درآمده، تا چه اندازه دارای مخاطب هستند و نسل جدید آنها را مورد توجه قرار میدهند نیازمند بررسی است. از سوی دیگر شیوه انتقال آثار به نسل جدید که بتواند اثر تولیده شده را در اسرع زمان به نسل حاضر منتقل کند، دارای اهمیت است.
کودکان امروز نمیتوانند با کتابهای دفاع مقدسی ارتباط برقرار کنند
کاموربخشایش تصریح کرد: کودکان و نوجوانان امروز ما نمیتوانند با کتابهای منتشر شده در زمینه دفاع مقدس ارتباط برقرار کنند؛ از این رو باید کتابی که برای این نسل نوشته میشود برآمده از دل قصهها و احسنالقصص باشد و به زبان امروز درآید، همچنین برای مردم قابل فهم باشد تا به راحتی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
وی ادامه داد: برخی از این آثار در حجمهای زیاد به چاپ میرسند که مخاطب به دلیل حجم آنها علاقهای به مطالعه نشان نمیدهد؛ از این رو یکی از تأکیدهای مهم در این زمینه این است که مخاطب عام را در نظر گرفته و کتابها در حجمهای استاندارد و کم، تولید و منتشر شوند و این مشکل در جشنوارهها و جوایز ادبی نیز وجود دارد. به عنوان مثال کتاب «نورالدین پسر ایران» اثر معصومه سپهری و به روایت نورالدین عافی، این مشکل را داشت و حدود 300 صفحه از آن تکراری بود، به همین دلیل جایزه اول جلال به این اثر تعلق نگرفت.
وی افزود: این امر یا ناشی از ناتوانی نویسنده و یا راوی است و به نظر من، ناتوانی نویسنده است که یک موضوع بارها و بارها تکرار و سبب میشود خواننده از مطالعه این اثر دلزده شود؛ از سوی دیگر محتوای کتاب نیز حائز اهمیت است، چرا که بسیاری از نسل امروزیها که وارد دانشگاه شدهاند با این گونه آثار مأنوس نیستند و کمتر کسی است که درباره سردارها و فرماندهان جنگ چیزی میداند و یا نامشان را شنیده است.