به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، همایش ملی فلسفه اصول فقه پنج شنبه، 21 آذرماه، به همت گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری انجمن اصول فقه حوزه علمیه در تالار اندیشه پژوهشگاه در شهر مقدس قم برگزار شد.
بنا بر این گزارش، در این همایش علمی پی از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، مسعود فیاضی دبیر همایش در سخنانی به تشریح روند برگزاری همایش ملی فلسفه اصول فقه پرداخت.
حجتالاسلام والمسلمین رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سخنران بعدی این همایش علمی بود وی در سخنانی بیان کرد: نخستین اجلاس از این سلسله نشستها در خصوص فلسفه مضاف یازده سال پیش برگزار شد که در آن اجلاس نیز آیتالله سبحانی با موضوع فلسفه دین سخنرانی کردند؛ هر ساله این سلسله نشستها با یک موضوع و با محوریت تکریم یک عالم بزرگ و عالیقدر برگزار میشود که امسال با عنوان فلسفه اصول فقه با محوریت تکریم محمدحسین غروی اصفهانی توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه برگزار شده است.
وی افزود: محمدحسین غروی اصفهانی شخصیت بزرگی است اگر چه ایشان را بسیاری به عنوان یک شخص فلسفی میشناسند اما ایشان در بسیاری از رشتههای دینی موثر بوده است؛ وی به مدت 13 سال از خدمت مرحوم آخوند خراسانی استفاده کرده و شاگردی ایشان را کرد، همچنین با نوشتن کتاب «الاصول علی نهجالحدیث» ساختار جدیدی به اصول داد، این عالم جلیل القدر و برخی از علمای قبل از وی زمینهساز تولد علم جدیدی به نام اصول بودند که سهم محقق اصفهانی از دیگران بسیار برجستهتر است.
علامه شعرانی؛ اولین کسی که به فلسفه مضاف پرداخته است
حجتالاسلام رشاد با اشاره به نگارش مقاله برای این همایش علمی در تشریح این مقاله عنوان کرد: در بین علمای اسلام مرحوم علامه شعرانی اول کسی است که به بحث فلسفه مضاف اشاره کرده است مانند فلسفه زیبایی، فلسفه حقوق و .... اما با وجود اشاره به این مباحث تعریفی برای آن ارائه نکرده است.
تعریف علامه جعفری از فلسفه مضاف
وی تصریح کرد: به نظر میرسد علامه جعفری اولین عالمی است که در جهان معاصر به این بحث پرداخته و تعریفی برای فلسفههای مضاف ارائه کرده است؛ البته ایشان به طور جداگانه فلسفههای مضاف را تعریف نکردهاند، اما از آنجا که به تعریف فلسفه علم پرداختهاند میتوان این تعریف را به طور عام برای مطلب فلسفههای مضاف در نظر گرفت، وی در تعریف فلسفه علم میگوید علم به اصول موضوعه و مبادی آن و شناخت نتایج کلی آن تعریف فلسفه علم است.
تعریف فلسفههای مضاف از نظر علامه جوادی
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار کرد: علامه مصباح یزدی و علامه جوادی از دیگر علمایی هستند که تعریفی را در این زمینه بیان کردهاند که تقریبا به یک سمت و سو است و آن صورت بسط یافته رئوس ثمانیه است که البته علامه جوادی در جای دیگر این تعریف را بسط دادهاند، از نظر علامه جوادی فلسفههای مضاف عهدهدار کاوش در علتهای غائی، صوری و مادی علوم هستند.
در ادامه این همایش علمی آیتالله العظمی جعفر سبحانی از مراجع عظام تقلید در سخنانی بیان کرد: فلسفه علم اصول در حقیقت مطالعه علم اصول از برون است علمی که از درون عهدهدار اموری مربوط به علم دیگر، یعنی فقه است. بنابراین هر علمی را میشود از دو زاویه نگاه کرد از درون که خود علم است و از برون که فلسفه آن علم است. بنابراین مباحث درونی اصول فقه شامل بحث الفاظ، اوامر، نواهی، مطلق و مقید و دیگر مباحث علم اصول فقه میشود اما اگر از برون مطالعه میشود و به عبارت دیگر بخواهد به صورت فلسفه علم اصول مطرح شود باید هفت موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
این مرجع تقلید اظهار کرد: غرض از تاسیس علم اصول فقه، چیستی مبانی اصول فقه، چگونگی تدوین تاریخ اصول فقه، روشهای مختلف مورد استفاده در تدوین مسائل این علم، شناختشناسی موضوع علم اصول، چیستی ماهیت این علم که آیا این علم تکوینی است یا اعتباری است، تعریف جامع این علم، مراحل تکامل این علم از روز تاسیس تا امروز مسائل هفتگانهای هستند که باید در علم فلسفه اصول فقه مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرند.
اصول فقه مبنایی برای فتاوی فقهی است
وی در بیان غرض از تاسیس علم اصول تشریح کرد: فقهای نیمه دوم قرن هجری احساس کردند اگر بخواهند برای مسائلی فتوا بدهند نیاز به مبانی دارند. احساس کردند که فتاوای فقهی مبنا میخواهند و بدون آن نمیتوانند فتوا بدهند لذا آنها اصول فقه را تاسیس کردند که مبنایی برای فتواهای فقهی باشد؛ و به تعبیر امروزی فقهای قرن دوم احساس کردند برای فتوا پیش فرضهایی لازم است.
تشریح مبانی هشتگانه علم اصول فقه
آیتالله سبحانی گفت: در عین حالی که اصول فقه مبنای فقه است خود اصول فقه نیز به مبانی نیاز دارد، چرا که همه این علم گزاره است و قضیه دارد هر کدام از این قضیهها باید در درجه اول ثابت شود تا بتواند چیز دیگری را ثابت کنند. بررسی مبانی اصول میشود یکی از مباحث مربوط به فلسفه اصول فقه، که هشت مبنا برای آن تعریف کردهام. علم اصول فقه موضوعات مختلفی دارد که هر کدام از این موضوعات نیاز به مبانی دارند و مبانی هشتگانه نیز بر همین اساس است. البته مبانی علم اصول منحصر در این هشت مبنا نیست و میتواند مبانی دیگری به این هشت مبنا اضافه شود.
عقل نظری در حقیقت مبانی ملازمات اصول فقه است
وی افزود: از آنجا که یکی از مباحث علم اصول فقه الفاظ است مبنای آن تبادر و طرق دیگری است که برای اثبات آن بیان شده است. بسیاری از مسائل اصول فقه را باید از باب ملازمات اثبات کرد که مبنای آن عقل نظری است. عقل نظری در حقیقت مبانی ملازمات اصول فقه است. ملازمات اصول فقه را عقل نظری ثابت میکنند چرا که عقل میگوید بین مقدمه و فعل ملازمه است. یکی دیگر از مبانی اصول عقل بدیهی است. اصولیون برای اثبات عدم اجتماع امر و نهی از عقل بدیهی استفاده میکنند. گاهی حسن و قبح عقلی یا عقل عملی مبنای مسائل اصول فقه قرار میگیرد مانند اینکه عقاب بلا بیان قبیح است که یک گزاره اصولی است و مبنای آن همان حسن و قبح عقلی است.
قرآن کریم؛ از مبانی اصول فقه
این استاد عالی حوزه ادامه داد: بنای عقلا یکی دیگر از مبانی اصول فقه است. همچنین قرآن مجید از دیگر مبانی اصول فقه است برخی از مبانی اصول فقه مانند برائت شرعیه از قرآن استخراج میشود؛ و اما آخرین مبنا از مبانی اصول فقه که بررسی آن در فلسفه اصول فقه جای میگیرد سنت نبوی و اهل بیت(ع) است روایاتی وجود دارد که مبانی اصول فقه هستند؛ البته ممکن است مبانی دیگر نیز باشد که بنده به آن اشاره نکردهام.
اهل بیت(ع)؛ موسسان واقعی علم اصول فقه
وی اظهار کرد: سومین مسئلهای که در فلسفه اصول فقه مطرح است تاریخ اصول فقه است. اهل سنت معتقدند که جناب شافعی موسس اصول فقه است اما کتابی که آنها به آن استناد میکنند، اصول فقه نیست قسمت کوچکی از آن مربوط به اصول فقه است. اصول فقه در کتاب الرساله شافعی فقط یک دهم حجم کل است. اما علمای شیعه معتقدند که اهل بیت(ع) موسس اصول فقه هستند. در حقیقت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) اصول فقه را به شاگردانشان آموختند. بنابراین قبل از اینکه شافعی به دنیا بیاید این دو امام بزرگوار این مسئله را بیان کرده بودند.
این مرجع تقلید شیعیان بیان کرد: دو روش در تدوین اصول فقه است یکی اختصاص به فقها دارد و دیگری اختصاص به متکلمین.؛متکلمین به اصول فقه با دیده استقلال مینگرند. در مقابل احناف هستند که آنها به اصول فقه به دیده استقلال نمینگرند. اینها قواعد را بر اساس فتوا استخراج میکردند. در قرن هفتم جمعی پیدا شدند که گفتند بین این دو جمع کنیم. هم قواعد اصولیه را آورده هم فروع مرتبطی که احناف بیان کرده بودند. اما امامیه بر مسائل اصول فقه به دیده استقلال نگاه میکردند. تذکره شیخ مفید که متاسفانه اصل آن در دست نیست، ضریعه شیخ مرتضی و دیگران همه بر اساس همین نگاه کتابهای خود را نوشتهاند. اما بعدها علمای شیعه نیز هر دو روش را با هم ادغام کردند. شهید ثانی کتابی به نام التمهید نوشته است هم قواعد اصولیه را آورده است و هم فروع مرتبط بر آن را.
وی افزود: در موضوع اصول فقه نظریات زیادی بیان شده است اما به نظر می رسد بهترین راه برای تبیین موضوع علم اصول بازگشت به انگیزه تاسیس این علوم است. بررسی انگیزه تاسیس علم اصول این را نشان داد که علما علم اصول را برای اینکه مبنایی برای فتاوا وجود داشته باشد تاسیس کردند پس موضوع علم اصول نیز باید همان «الحجه فی الفقه» یعنی مبنا و حجت برای فقه باشد.
ماهیت علم اصول ماهیت علم قراردادی است
آیتالله العظمی سبحانی ادامه داد: آخرین مسئله در تبیین فلسفه اصول فقه ماهیت اصول فقه است. ماهیت علم اصول ماهیت علم قراردادی است در علوم قراردادی معنایی ندارد که سراغ دور و تسلسل و اجتماع نقیضین برویم؛ چرا که این مباحث در علوم قراردادی نیستند و در علوم تکوینی و طبیعی یافت میشوند. باید ماهیت علم را شناخت و متناسب با آن برهان ارائه کرد. لغزشی که متاخرین دچار آن شدهاند خلط این مبحث قراردادی با مباحث طبیعی و عقل نظری است. آنها تلاش کردند که برخی از موضوعات این علم قراردادی را با قوانین عقل اول اثبات کنند که این اشتباه است.
وی با اشاره به تعریف فلسفه اصول فقه گفت: تعریفی که برای فلسفه اصول فقه ارائه میشود باید جامع و مانع باشد که به نظر بنده بهترین تعریف آن است که این دو شاخصه را داشته باشد اول آشنایی با «حجج واقعیه» و آشنایی با قواعدی که جنبه وظایف دارد.
این مرجع تقلید شیعیان در تشریح ادوار علم اصول فقه گفت: اصول فقه یک هستهبندی دارد و بعد از آن دوره شکوفایی شروع میشود. هستهبندی در عصر ائمه(ع) بوده است. دوران شکوفایی از شیخ مفید شروع میشود تا میرسد به دوران شهید ثانی. اما در قرن دهم بلایی بر این کشور وارد شد به نام اخباریت که به نوعی باعث رکود علوم عقلی و طبیعتا علم اصول داشت. البته این حرکت فوائدی نیز داشت و آن زنده نگهداشتن اخبار شیعه بود. اما ضربتی بر مسائل تعقلی نیز وارد کرد.
علم اصول نیازمند پالایش است
وی بیان کرد: به هر حال این جریان ادامه پیدا نکرد و به وسیله مرحوم محقق بهبهانی متوقف شد. از این دور به بعد را میتوان دوره تکامل یاد کرد که این دوره تا شیخ انصاری ادامه داشت. بعد از شیخ انصاری و با نوآوریهای علما، علم اصول بر بلندای خودش ایستاد. در این زمان بود که شاگردان شیخ انصاری مانند آخوند خراسانس، میرزای نائینی و... علم اصول فقه را به فوق تکاملش رساندند. اما در عین حال علم اصول یک پالایش جدیدی نیاز دارد که یک قسمت آن را آیتالله العظمی محمد حسین غروی اصفهانی انجام داده است اما پالایش جدید آن بر عهده علما و طلاب بزرگوار امروز است که مسائل تکوینی از علم اصول خارج کنند.
لازم به ذکر است، آیتالله سبحانی در پایان سخنان خود از دو کتاب «پیرامون فلسفه اصول فقه» و «المنهج القویم فی شرح تحفه الحکیم» رونمایی کرد.
در ادامه این همایش علمی حجتالاسلام ابوالقاسم علیدوست، مدیر انجمن اصول فقه حوزه در سخنانی بیان کرد: اصول فقه دانش بومی اسلامی است و جز نادر دانشهایی است که در علوم اسلامی به وجود آمده است و رشد کرده است؛ بیتردید مؤسس این دانش فخیم امیر علوم، حکمت و بیان امام علی(ع) هستند.
محقق اصفهانی بیتردید ویژهدان در اصول فقه است
این مدرس عالی حوزه ادامه داد: محقق اصفهانی بیتردید ویژهدان در اصول فقه است با اینکه شاید در حوزهها ایشان را به عنوان فیلسوف و حکیم میشناسند ویژهدانان میدانند که غلبه آگاهی ایشان بیشتر در فلسفه است هر چند در علم اصول هم دستی دارد.
مدیر انجمن اصول فقه حوزه بیان کرد: محقق اصفهانی صاحب مکتب نیست اما در مجموعه اصول ایشان نوآوری قدر است چنانکه در ارائه ساختار صاحب نظریه است و اولین بار توسط ایشان مباحث ملازمات عقلیه و تا حدودی مباحث حجت از اینکه داخل مباحث الفاظ برود یا گاهی در اصول عملیه مطرح شود نجات پیدا کرد و ساختار رباعی اصول که امروز مورد اتباع قرار گرفته است میراث بزرگ این محقق و نظریه پرداز است که در ساختار اصول برای ما به ارث گذاشته است.
وی ادامه داد: ایشان تالیفاتی در علم اصول دارد که از آن جمله میتوان به «الاجتهاد والتقلید والعداله»، «الاصول علی النهج الحدیث»، «الطلب والاراده عند الامیه والمعتزله والاشاعره» و «حاشیه بر رساله قطع شیخ انصاری» و «نهایة الدرایة فی شرح الکفایة» اشاره کرد، «نهایة الدرایة فی شرح الکفایة» بزرگترین اثر علامه غروی در علم اصول است که از آن تجلیل و تعظیم بسیار شده است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار کرد: آیتالله غروی اصفهانی 13 سال شاگردی مرحوم آخوند خراسانی را کرده است که در این 13 سال فقط دو روز در درس غائب بوده، که یک روز بابت بیماری و روز دیگر هم به علت بارش شدید باران با این باور که درس تشکیل نمیشود، غیبت میکند.
وی تصریح کرد: اهتمام به اصول در نزد آیتالله غروی اصفهانی تاجایی است که معمولا دوره اصولی ایشان 15 سال طول میکشید و این درحالی است که حتی دوره اصول مرحوم آقاضیا عراقی نیز 6 ساله به اتمام میرسید.
تشریح سه نظریه در مورد اصول فقه
مدیر انجمن اصول فقه حوزه بیان کرد: سه نظر در مورد اصول فقه وجود دارد این که اصول فقه به نهایت کمال آن رسیده است و فربه شده است و به نظر برخی زیادی چاق و فربه شده است و باید از چاقی آن کاست. این سخنی است که از ناویژهدانها بیان شده است. اما جای تاسف است که برخی ازبزرگان این نظریه را بیان میکنند.
علیدوست ادامه داد: نظر دوم این است که اصول نه جسیم شده است و نه کم شده است، اصول فقه بر اساس نیاز به وجود آمده است ما برای اصول طرحی از پیش نداشتیم و چون خلأیی در فقه وجود داشت علم اصول پدید آمد؛ بنابراین علم اصول یک طرح علمی مدرسهای ندارد. از این جهت نباید گفته شود که چاق شده است و باید از مسائلش کاست و نباید گفت لاغر است چرا که به اندازه کافی وجود دارد. این نظر میگوید هم لازم است هم کافی است به همین خاطر بر اساس این اندیشه با تلخیص اصول مبارزه میشود و از طرف دیگر اگر فقه نیازمند مباحث اصولی جدیدی باشد باید طرح شود.
دفتر دوم علم اصول تالیف شود
وی با اشاره به نظریه سوم بیان کرد: نظر سوم اصول فقه را از دو جهت گفتوگو و مسائل قابل بررسی میداند، این نظریه معقتد است که گفتوگوهای اصول باید کم شود و لازم است گفتوگوها در علم اصول تهذیب شود اما در مقابل آن مسائل باید افزایش یابد و لزوم طرح مسائل زیاد در ضمن همین مسائل یا در قالب دفتری به عنوان دفتر دوم احساس میشود. این همان چیزی است که علمای معاصر باید انجام دهند. کاری که تاکنون در مسئله اصول فقه مطرح نشده است و هیچ کس به آن نپرداخته است. بنابراین علم اصول تمام نشده است و تازه راه گشودن و وارد شدن مسائل جدید به آن باز شده است.
حجتالاسلام علیدوست با اشاره به مثالی در تهذیب گفتوگو در اصول فقه گفت: برای نمونه مسئلهای به نام خبر واحد وجود دارد که امروزه محل اتفاق است که خبر ثقه و موثق به حجت است و کسی اعتراضی به آن ندارد. وقتی به دلیل آن میرسیم دلیل آن را سیره عقلا بیان میکنند که بعد از آن وارد ادله دیگر میشود که بسیار محل اختلاف است مانند آیه نبا و آیه نفر و .... که به طور کلی به عنوان دلیل فرعی مطرح میشوند و وجوهی برای تقریب دلالت مطرح میشود؛ این وجوه نقد میشود و برای برخی از این وجوه بیش از بیست اشکال وارد میشود که در انتها فرد اصولی به این نتیجه میرسد که هیچ کدام از دلایل فرعی بیان شده نمیتواند دلیل باشد. و اگراز او سوال شود پس چرا مطرح کردید؟ بیان میکند ممکن بود در حل برخی از مسائل کمک کند. این گونه گفتوگوها اضافی است و باید این گونه مسائل تهذیب شود و به عبارتی دیگر این گونه تبیینها حذف و کاسته شود.
علم اصول در کنار تهذیب نیازمند تاسیس مسائل جدید است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: لکن در کنار این تهذیب نیاز به تاسیس مسائل جدید است. اصول فقه ما وظیفه فهمنده را مشخص میکند که این فهمنده گاهی مواقع مرجع تقلید است مانند مباحث اوامر و نواهی و گاهی مقلد است در اصول عملیه و... اما وظیفه مبینان شریعت را مطرح نمیکند. این مسئله چیزی است که باید در دفتر دوم بحث شود.
حجتالاسلام علیدوست تصریح کرد: این مسئله که آیا فقط یک نص جهانی کافی است، اینکه آیا ائمه معصومین(ع) به مسئله مخاطب اهمیت میدادند و زمانی که در جمع شاگردان با زمانی که در میان مردم صحبت میکردند یکی بوده است یا خیر از جمله مسائلی است که باید در دفتر دوم اصول فقه بررسی شود.
این مدرس عالی حوزه گفت: فلسفه فقه جدا از اصول فقه نیست و اصلا باید در مورد این مسئله بحث شود برخی آن را جز اصول فقه میدانند و برخی نمیدانند و مناسبترین جایی که باید در مورد آن بحث شود همین فلسفه اصول فقه است؛ بزرگان ما بسیار در مورد اصول فقه کار کردهاند اما در این زمینه جای کار بسیاری هنوز باقی مانده است، که نسل ما باید با ارج نهادن و تواضع به تراث گذشتگان آن را بسط دهد و مسائل تکثیر شود باید دفتر اول را کامل کرد و دفتر دومی برای اصول فقه نوشت.
یادآور میشود، در ادامه همایش حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا مقاله خود را با عنوان «مراد جدی و کاربردشناسی در اصول فقه» و حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق محمدی مقاله خود را با عنوان «بررسی مبادی کلامی در دانش اصول فقه» برای حاضران ارائه کردند.