به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست بازخوانی و نقد کتاب «سنگِ سلام» به همت باشگاه کتاب فرهنگسرای انقلاب اسلامی امروز، هفتم دی در محل این فرهنگسرا با حضور محمدجواد جزینی، نویسنده ، علیاکبر قاضینظام، منتقد و محمدرضا بایرامی نویسنده اثر برگزار شد.
«سنگِ سلام» واقعگرا و در ژانر سفر
جزینی در این نشست با بیان اینکه در اثر «سنگِ سلام» با یک قصه واقعنگار اجتماعی مواجه هستیم که ژانر سفر برای بیان آن انتخاب شده است، سخنان خود را آغاز کرد و ادامه داد: در ژانر سفر، پیرنگ اصلی، حرکت شخصیت اصلی از نقطه «آ» به نقطه «ب» است که احتمالاً قدیمیترین ژانر داستاننویسی است.
وی با اشاره به این مطلب که این مسئله به نظر الگوی سهل و ممتنعی میآید، ادامه داد: البته این ظاهر قضیه است. در این اثر نویسنده توانسته خواننده را با استفاده از حُسن تعلیق با خود همراه کند. قصه در ظاهر خیلی ساده و خطی است ولی نویسنده با لطایفالحیل تعلیقهای مصنوعی در متن ایجاد کرده است.
جزینی با بیان اینکه این تعلیقها گاه عجیب است، مثل اینکه «قباد» کیست؟ میآید یا نمیآید؟ به دیگر ویژگیهای این اثر اشاره کرد و گفت: استفاده نویسنده از ظرفیتهای اتمسفری نظیر باران، برف، رودخانه و ... توانسته خواننده را در یک ژانر نخنما شده و کلاسیک با خود همراه کند و به دنبال خود تا انتهای داستان بکشاند.
این مدرس نویسندگی عنوان کرد: با شناختی که من از بایرامی دارم او یک نویسنده واقعگرای کلاسیک است که خیلی اهل سنتشکنی نیست و نکته مهم این است که بایرامی در این اثر سنتهایی را شکسته است. برای نمونه در پنج فصل آغازین راوی اول شخص است اما شش فصلی پایانی این طور نیست.
وی افزود: در بخشهای دیگری از این اثر شاهد اضافه شدن خرده روایتهایی هستیم که در غالب کلاسیک قرار نمیگیرد. خرده روایتهایی که هیچکدام به سرانجام نمیرسد و داستان را دربر گرفتهاند و به همین دلیل میتوان گفت که او دارد پوست میاندازد و از غالب کلاسیک خود خارج میشود.
تصویرسازی هوشمندانه نویسنده در بیان منظور اصلی
جزینی در بخش دیگری از سخنان خود به انواع متن و نحوه بیان داستان اشاره کرد و گفت: نوع اول تصریحی نام دارد. در این متن همه داستان بدون کم و کاست به مخاطب ارائه میشود و هیچ نکته مبهمی وجود ندارد. نوع دوم بیان داستان تلویحی نام دارد که در این غالب نویسنده تلاش میکند با ایجاد گوشههای تصویری منظور خود را به مخاطب برساند. دسته سوم اما متفاوتتر از دو نوع اول است. چراکه در این غالب نکته اصلی بیان نمیشود و انتظار میرود، خواننده خود به آن پی ببرد.
وی آثار بایرامی را جزء گروه سوم دانست و ادامه داد: این داستان از نوع سوم بیان مطلب به مخاطب است که در ظاهر خود با لایهای از معنی همراه است اما با داستانهایی همراه است که نویسنده نمیخواهد به آنها اشاره کند و توقع دارد که خواننده، خود آنها را متوجه شود.