به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، دیدار شورای عالی قرآن با خانواده شهید علیاکبر حسنبیگی از شهدای قرآنی تهران، دیروز 9 دی با حضور مرجانی، نماینده سازمان قرآن و عترت سپاه حضرت محمد رسولالله(ص)، خانم فراهانی، نماینده بنیاد شهید، صالحی، نماینده شورای عالی قرآن و رحمانی از قاریان ممتاز کشوری و رئیس اداره برنامهریزی شورای عالی قرآنی برگزار شد که علاوه بر تجلیل از روح بلند این شهید، لوحی به رسم یادبود به خانواده وی تقدیم و آیاتی از قرآن کریم تلاوت شد.
دیدار با خانوادههای شهدا توفیق و سعادت است
در ابتدای این دیدار، علی اکبر مرجانی، نماینده سازمان قرآن و عترت سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) با تأکید بر اینکه دیدار با خانوادههای شهدا توفیق و سعادت است، گفت: آنچه که امروز داریم، به برکت خون شهدا و مجاهدتهای رزمندگانی است که در راه اعتلای نظام اسلامی، از جان و مال خود گذشتند.
شهدا با خداوند معامله کردند
وی ادامه داد: شهدا معامله با خدا را برگزیدند و پای در تجارتی نهادند که سراسر سود بود. تجارتی که خریدار اصلیاش خدا بود و شهدا با این معامله، خیر دنیا و آخرت را کسب کردند. شهدا پای در کارزاری گذاشتند که بهایش بهشت و قربت الهی بود. شهدا رفتند و در راه خدا دشمنان را از میان برداشتند و در نهایت خود نیز کشته شدند تا ثابت کنند که راه سعادت، رضایت الهی است.
نماینده سازمان قرآن و عترت سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) با اشاره به اینکه شهادت در راه خدا محدود به مکان و زمان نیست، اظهار کرد: خداوند علاوه بر قرآن، در تورات و انجیل نیز به شهادت اشاره کرده و روند تاریخ نشان داده است که باب شهادت تا ابد نیز باز است و مجاهدان فی سبیل الله نیز برای دفاع دست از مبارزه بر نخواهند داشت.
اسلام نیازمند خون شهداست
مرجانی ادامه داد: اسلام و دولت اسلامی نیازمند خون شهدا و این مسیر تا ابد نیز ادامه خواهد داشت. نهال انقلاب اسلامی ایران از ابتدا با خون شهدا آبیاری شده است و برای اعتلایش نیز نیازمند خون شهداست چراکه دشمنان اسلام و مسلمانان هیچ وقت دست از توطئه علیه این دین آسمانی بر نخواهند داشت.
ابراهیم حسنبیگی، برادر شهید علیاکبر حسنبیگی از دیگر سخنرانان این دیدار بود که در توصیف این شهید، گفت: علیاکبر از همان ابتدای دبستان به فعالیتهای مذهبی و دینی میپرداخت. وی در 10 اسفند 1350 در محله مجدیه تهران دیده به جهان گشود. بسیار فعال بود و تابستان به همراه برادر دیگرمان اسماعیل، در مغازه نجاری مشغول به کار میشد.
وی ادامه داد: علیاکبر بسیار هنرمند بود و با چوب، کاردستی درست میکرد. با آغاز جنگ، داوطلب حضور در جبهه شد، اما به خاطر سن کمش نمیتوانست اعزام شود، به همین دلیل شناسنامه خود را دستکاری کرد تا به جبهه برود. چندین بار به جبهه رفت و هر بار که باز میگشت، با شور و شوق وصفناپذیری برای بازگشت به جبهه لحظهشماری میکرد.
مجروح شدن از ناحیه پا
حسنبیگی اظهار کرد: علیاکبر در سال 66 بر اثر برخورد خمپاره از ناحیه پا مجروح شد. طولی نکشید که به هر نحوی بود، بهبودی نسبی را حاصل کرد و به هر طریق ممکن، پدرمان را برای حضور مجدد در جبهه راضی کرد و رفت. رفتنی که دیگر بازگشتی نداشت و پرواز علیاکبر را به همراه داشت.
وی با بغضی در گلو، نحوه شهادت برادرش که هنوز به سن 18 سالگی هم نرسیده بود، ترسیم کرد و گفت: علیاکبر در عملیات بیتالمقدس 4 و در سد «دربندیخان» بر اثر برخورد خمپاره عراقی، شربت شهادت را نوشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
دوره فشرده غواصی
حسنبیگی افزود: در عملیات بیتالمقدس که تلفیقی از عملیات خاکی و آبی بود، علیاکبر یک دوره فشرده غواصی را دید. بعد از سال تحویل سال 67، عملیات آغاز شد و رزمندگان اسلام به آبهای نیلگون خلیج فارس زدند تا دشمن بعثی را برای همیشه از خاک ایران اسلامی بیرون کنند. این گونه بود که علیاکبر و همرزمانش در 5 فروردین آن سال دعوت حق را لبیک گفتند و عید 67 را به دیدار سیدالشهدا(ع) رفتند.