کد خبر: 1358848
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۴

نگاهی گذرا به زندگی 3 فرمانده شهید در «سرداران»

گروه ادب: چند جلد از مجموعه «سرداران» به خاطرات همسران شهدا از شهیدان «محمد بروجردی»، «احمد کاظمی» و «عباس جولایی» اختصاص دارد که نگاهی کوتاه به زندگی آنها داریم.


«سرداران» عنوان مجموعه‌ای است که به همت مؤسسه انتشارتی روایت‌ فتح و در معرفی سرداران شهید جنگ تحمیلی آماده و منتشر شده است. البته این مجموعه که اولین جلد آن در سال 1389 منتشر شد، هنوز کامل نشده و تا امروز تنها سه عنوان از این مجموعه روانه بازار نشر شده است.



شهدای فرمانده که این مجموعه سعی در معرفی آنها دارد، شهیدان «محمد بروجردی»، «احمد کاظمی» و «عباس جولایی» هستند که در ادامه ضمن مطالعه بخشی از این آثار به معرفی آنها می‌پردازیم.



«غریب غرب» عنوانی برای معرفی «مسیح کردستان»



«غریب غرب» روایتی کوتاه از زندگی شهید بروجردی است که عباس رمضانی آن را نگاشته و روایت فتح آن را در سال 89 منتشر کرده است. در بخشی از این اثر به روایت همسر شهید می‌خوانیم:



«همیشه وقتی خواب را توی چشم‌هایش می‌دید، می‌گفت: «تو دوست داری انگار از خواب طلبکار باشی» خیلی دلش می‌خواست یک بار هم که شده، سرش داد بزند و بگوید: «شد یک بار عین بچه آدم یک گوشه‌ای، یک دل سیر بخوابی؟ شد چند ساعتی بیشتر کنار من و این بچه‌ها، حسین و سمّیه بمانی؟» هیچ وقت نتوانست بگوید.



با خواب عیاق نبود، بین راه و نیمه‌راه می‌خوابید. پتویی اگر گیرش می‌آمد، زیر سرش مچاله می‌کرد و می‌خوابید، با همان پوتین و اورکت سبزی که می‌دانست حالا هم تنش هست. پس چرا از شهید شدنت با من حرف نزدی، وقتی که گفتی بچه‌ها رو بیارین منو ببینن؟ حتی نگفتی بیار ببینمشون یا بیا ببینمت؛ فاصله گرفته بودی یا دل کنده بودی؟ باید می‌فهمیدم آخرین بار است.»



دومین اثر این مجموعه «مثل من و تو» نام دارد که روایتی است کوتاه از زندگی فرمانده شهید «احمد کاظمی». «یحیی نیازی» این اثر را نگاشته است و روایت آن را در 112 صفحه با قطع پالتویی در سال 89 منتشر کرد و در همان سال به چاپ سوم رسید.



او هم انسان است، «‌مثل من و تو»



در بخشی از این اثر آمده است: «ته دل عبدالحسین قرص نبود، بریدن آن همه چوب، تجربه و استادی می‌خواست. با رگه‌هایی از نگرانی، اره و چوب‌های بی‌زبان را دست احمد داد و رفت بازار تا به بقیه کارها برسد. نزدیک ظهر برگشت؛ یک‌راست رفت سراغ احمد و نگاهی به چوب‌های برش‌خورده انداخت؛ باور کردنی نبود، فکرش را نمی‌کرد برش‌هایی به آن تمیزی و دقیقی کار پسر بچه‌ای هشت، نه ساله باشد.»



وقتی تار و پود زندگی‌اش را می‌کاوی و سعی می‌کنی گوشه‌های ناشناخته‌ زندگی‌اش را بشناسی، کارها و رفتارهایی از احمد کاظمی می‌بینی که چندان شبیه من و تو نیست، اما زمانی که زندگی به گونه‌ای ساده‌ روایت می‌‌شود، درمی‌یابی او هم انسان است، «‌مثل من و تو.»



کتاب «مثل من و تو» زندگی‌نامه «احمد کاظمی» است، به روایتی ساده و کوتاه؛ کسی که مثل من و تو بود، ولی در برهه‌ای از زمان مثل من و تو زندگی نکرد. «جواد کلاته عربی» سومین اثر در مجموعه «سرداران» را نوشته و با عنوان «بیش از چند نفر» روانه چاپخانه کرده است. این اثر روایتی است کوتاه از زندگی شهید «عباس جولایی» که امسال منتشر شده.



مهندسی نخوانده بود، اما مهندس‌ها از او درس یاد می‌گرفتند



در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «مهندسی نخوانده بود، اما مهندس‌ها پیش او درس یاد می‌گرفتند. داوطلب کارهایی می‌شد که کمتر کسی برای انجامش پیش‌قدم می‌شد. هر چه می‌گفتند انجام می‌داد؛ نه نمی‌گفت، کارهایی به او می‌گفتند که از دست کسی بر نمی‌آمد، کارهایی را قبول می‌کرد که کار چند نفر بود؛ قحط‌الرجال نبود، اما او به تنهایی بیش از چند نفر بود.»

captcha