سیدحسن شهرستانی، استاد زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبر گزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با اشاره به شعر و شاعری در قرآن کریم گفت: برخی تعبیرات درباره شعر و شاعری در قرآن مشهور است و یک سوره به نام «شعراء» در قرآن وجود دارد؛ البته نامگذاری سورهها توسط رسول اکرم(ص) و نه بعد از ایشان انجام شده است؛ چرا که برخی تصور میکنند، چون آیات به تدریج نازل میشد، دستهبندی آیات در دوره خلفا صورت گرفته که این تصور غلط است.
وی افزود: چنان چه روایات نشان میدهد، پیامبر(ص) در مورد برخی آیات نازل شده میفرمود؛ فلان آیه را پس از سوره «مائده» قرار دهید و این نشانگر این است که سوره نام داشته و نامگذاری بر این اساس بوده است.
شهرستانی ادامه داد: زمانی به نامگذاری سورهها توجه میکردم؛ چنان چه در سورهای از انبیای بزرگ، پیامبران، فرق گوناگون و اقوام صحبت شده و در بخش دیگر آن موضوع دیگری آمده است، به عنوان مثال؛ در سورهای از حضرت ذکریا، یحیی و ... نام برده شده و در ادامه و در بخش دیگری از حضرت مریم(س) صحبت شده است که این امر مانند نزول آیات قرآن به حکمت الهی خداوند مربوط است.
وجه غالب سوره «شعراء» درباره شاعران نیست
وی تصریح کرد: نام سوره «شعراء» جالب است؛ زیرا یک سوره با تعداد آیات زیاد، مفصل و بحثهای متنوعی از موضوعات و معجزات دارد و فقط چند آیه انتهایی در مورد شاعران است، از این رو این قضایا آماری و کمی نیست که بگوییم چون وجه غالب یک سوره درباره شمس، نور و یا حضرت ابراهیم(ع) است، سورهها به این عنوان، نامگذاری شدهاند.
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: اگر در مورد سوره «شعراء» درصد بگیرید؛ یک یا دو درصد در مورد شاعران و بقیه درباره موضوعات دیگر است و این به معنی عنایت به مسئله شعر و شاعری است و این عنایت حتماً به معنای مثبت نبوده و چنان چه قرآن هم، وجه مثبت و هم وجه منفی آن را مطرح کرده است.
شهرستانی با بیان اینکه نگاه و به اصطلاحِ هنرمندان خیره شدن به یک مسئله در قرآن میخواهد توجه و آگاهی دهد، اظهار کرد: سوره «شعراء» 227 آیه دارد و در مورد حضرت موسی(ع) و پیامبران دیگر بحث شده و سه آیه پایانی در این سوره درباره شاعران است و در جاهای دیگر قرآن، مشرکان درباره پیامبر(ص) این گونه مطرح میکنند که آن چه پیامبر(ص) آورده، شعر است و پیامبر(ص) یا کاهن یا ساحر است و خداوند آن را نفی میکند و میفرماید؛ «او نه شاعر است و نه کاهن و این سخن رسول خداست و قول یک شاعر و کاهن نیست که اندکی از شما به آن اعتقاد پیدا کنید».
قرآن دفاع محکمی از شاعران مؤمن در سوره شعراء دارد
وی تصریح کرد: پیامبر(ص) به نص قرآن شاعر نیست و رسول خداست و اینکه کلامش زیباست به دلیل زیبایی کلام خداوند است، برای اینکه خدا هم خوب سخن میگوید و هم سخن خوب میگوید و فصیح و بلیغ بودن قرآن نشان از همین موضوع است.
استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: بر اساس آیه 224 تا 226 سوره «شعراء»؛ «گمراهان از شعراء تبعیت میکنند، آیا ندیدهاى که آنان در هر وادیى سرگردانند و آنانند که چیزهایى میگویند که انجام نمیدهند» و در ادامه آیه عدهای را از این گروه مستثناء میکند و میفرماید؛ «مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آن که مورد ستم قرار گرفتهاند، یارى خواستهاند و کسانى که ستم کردهاند بهزودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت».
وی گفت: جالب است که قرآن دفاع محکمی از این گروه میکند و چند خصوصیت برای آنها ذکر میکند و آن اینکه ایمان آورند، عمل صالح انجام دهند، یاد و ذکر خداوند را فراوان کنند؛ زیرا ذکر دستمایه شاعر است و ویژگی دیگر اینکه وقتی به آنها ظلم میشود، مورد یاری قرار میگیرند و بهزودی خواهند دانست که ستمگرند و آنها را زیر و رو خواهیم کرد و میفهمند چگونه مجازات خواهند شد.
انتخاب امراءالقیس به عنوان بهترین شاعر توسط امام علی(ع)
شهرستانی گفت: این بخش از آیه وجه مثبت شاعران را نشان میدهد؛ چرا که سیره رسولالله(ص) نشانگر رفتار ایشان با شاعران است و در حدیثی نقل شده که «شعراءُ امراءُ الکلام؛ شاعران امیران و فرمانروایان سخن هستند» و نظامی این مطلب را در بیتی از شعر خود آورده است؛ همچنین رفتار ائمه(ع) نظیر امیرالمومنین(ع) نشان میدهد که با شاعرانی چون حسان بن ثابت و دیگران رفتارشان چگونه بوده، حتی تجلیلی که از شعر جاهلیت شده است؛ همان گونه که پیامبر(ص) بیتی را میخوانند و میگویند؛ این شعر درستترین شعر جاهلیت در مورد خداوند است.
وی تصریح کرد: مطلبی در نهجالبلاغه است که توجه حضرت علی(ع) به شاعران و شعر را نشان میدهد و آن اینکه مؤمنین حلقهها و بحثهای تفسیری، علمی و تاریخی که داشتند با یکدیگر گفتوگو میکردند و از مقدمات این موضوع این گونه به نظر میآید که حضرت علی(ع) وارد مسجد میشود و یک عده خوشحالی میکنند و میگویند که بحث ما این است که بهترین شاعر عرب کیست؛ حضرت میپرسند به چه نتیجهای رسیدید و میگویند؛ که به نتیجهای نرسیدیم و شما که استاد سخن و بهترین سخنشناس هستید، شما بگویید، که به نظر میرسد حضرت امیر(ع) اصراری به اظهار نظر در این مورد ندارند تا آنها خود تصمیم بگیرند.
امام علی(ع) الگوی آزاداندیشی و اندیشه آزاد برای شاعران است
وی قضاوت عادلانه امیرالمومنین(ع) را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: حضرت علی(ع) در این زمینه منصفانه قضاوت میکند و به طور ضمنی میگوید؛ که من کاری به دین او ندارم و این موضوع نمایانگر عدالت علی(ع) است و از سوی دیگر نقد علمی که امیرالمومنین(ع) پایهگذار آن بوده و الگوی این اندیشه آزاد و آزاداندیشی حضرت امیر(ع) است و این میتواند الگوی خوبی برای شاعران امروز باشد.
وی ادامه داد: میگویند یک فیلسوف و دانشمند برجستهای در گذشته بود که پشت سر جنازه یک فرد ملحد که به تعبیر امروزی ماتریالیست بود، میرود و تشییع میکند، اما وی فرد دانشمندی بوده و شعر میگفت و به احتمال زیاد کسی جز سیدرضی گردآورنده نهج البلاغه نبود که مریدانش به وی اعتراض میکنند و او میگوید؛ که من کاری به دین او ندارم و خداوند در این مورد قضاوت میکند. از این رو باید قضاوت و رفتار عادلانه را از ائمه(ع) یاد بگیریم.
وی واژه شعر را برخاسته از «شَعَرَ» به معنی بافتن زلف و موی دانست و افزود: شعر را برخی شعور و آگاهی گرفتهاند و این بحثها زیاد است و برخی زرتشتیان آن را «شر» به معنی سرود عنوان میکنند، یعنی کلام موزون که با عناصر خیال آمیخته است.
شاعران ما عمدتاً مسلمان و آشنا به زبان فارسی بودند
شهرستانی در ادامه در رابطه با زبان فارسی شاعران ایرانی گفت: شاعران ما که شاعران مسلمان فارسیگوی هستند و فارسی که اکنون صحبت می کنیم، فارسی دری یا فارسی دوران اسلامی است و اروپاییها آن را الفبای دوران اسلامی مینامند و با الفبای زبان عربی، ترکی، نواحی اردوزبان و ... مشترک است و قبل از اینکه ترکها کار نابخردانه درباره تغییر الفبای زبان خود کنند و حروفشان را لاتین کنند، زبانشان فارسی بوده و این امر سبب شده که آنها دچار انقطاع فرهنگی شوند و نتوانند متون تاریخی خود را بخوانند.
وی با اشاره به چگونگی فعالیت شاعران در گذشته بیان کرد: شاعر روشنفکر زمانه است و در گذشته نیز فعالیت اجتماعی داشته است، البته برخی فیلسوف، تاریخدان و یا مفسر قرآن بوده و چون ادبیات پایه تلقی میشد، همه آن را میخواندند و ریاضیدان و پزشکی وجود نداشت که ادبیات نداند و یا خطش بد باشد؛ از این رو همه آنها پایه علمی قوی داشتند و حتی بسیاری از مراجع و بزرگان و مفسران و ادیبان، ریاضی و هندسه استدلالی و منطق خواندهاند؛ چرا که ریاضی مغز را فعال کرده و گرهگشایی را آسانتر میکند و شاعران که نسبت به دیگران حساسترند، چگونه میتوانستند نسبت به کتاب مهمی چون قرآن بیتفاوت باشند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در ادامه بیان کرد: حافظ در گذشته به سه گروه میگفتند؛ هم حافظ قرآن و هم افرادی که احادیث زیادی را از حفظ بودند و یا به برخی از موسیقیدانها هم حافظ میگفتند، از همین رو برخی خلط مبحث میکردند که چون وزن و ریتم شعرهای حافظ جذاب است به خاطر موسیقیدان بودنش است که حافظ گفته میشود و این حتماً غلط است، زیرا به دلیل صراحت حافظ در شعرهایش، خود بارها و بارها به قرآن تاکید کرده و میگوید: «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآنی که اندر سینه داری».
عشق کلیدواژه عارفان و دیوان حافظ است
وی با بیان اینکه «حافظ» زیباییهای حکمت شرقی و ایرانی و اسلامی را با قرآن پیوند زده است، گفت: «صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم»، این بیت نشان میدهد که صبحخیزی و قرآنخوانی در زمان حافظ یک سنت بوده است و همچنین بیت «عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت» نشانگر این است که عشق کلیدواژه عارفان و دیوان حافظ است، یعنی عشقی که با قرآن سنخیت دارد و گاهی حافظ به صراحت تعبیرات قرآن را به کار میبرد.
شهرستانی ادامه داد: در غزلیات حافظ تعبیرات قرآنی فراوانی وجود دارد و کلماتی در شعرهای حافظ وجود دارد که عیناً در قرآن هم وجود دارد، که در اصطلاح، صنایع و آرایههای ادبی دو آرایه «حلّ» و «درج» وجود دارد که به معنی تضمین از آیات قرآنی است و به آن اقتباس هم گفته میشود که یا عین آیه در یک بیت آورده میشود که به آن «درج» گفته میشود و یا ترجمه، مفهوم و برداشتی از آیه را میآورد که به آن «حلّ» میگویند که حافظ هم اقتباس درج و هم حل فراوان دارد و به شیوایی و زیبایی آنها را به کار برده است، مانند؛ «چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت/ شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت» و یا درباره شب قدر و وصل میگوید؛ «چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت/ شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت».
وی در ادامه گفت: ابیات «چو هست آب حیاتت به دست، تشنه ممیر/ فلا تمت و من المأ کلُّ شیء حیً»، «آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه کار به نام من دیوانه زدند»، «یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور»، «یا رب این آتش که در جان من است/ سرد کن زان سان که کردی بر خلیل»، «قدم زنی در ره خاندان به صدق/ بدرقهٔ رهت شود همت شحنه نجف» نمونههای دیگری از بهرهگیری حافظ از آیات قرآنی است.