
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، فیلم سینمایی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» دومین کار روحالله حجازی در مقام کارگردان است؛ این فیلم سینمایی در ادامه فیلم اول کارگردانش «زندگی خصوص آقا و خانم میم» است. در این کار هم مجداد قرار است به موضوع خیانت پرداخت شود. مضمونی که دغدغه کاگردانش است، البته اینکه یک موضوع مورد علاقه فیلمسازی باشد به خودی خود عاری از اشکال است، به شرطی که پرداختن به آن بهانهای برای جذب گیشه نباشد.
این کار که عنوان سینمایی به خود داده است، اثری است که تنها یک لوکیشن دارد، فیلمی که فیلمسازش در توجیه این فضای محدود گفته است که لوکیشن در این فیلم خود یک شخصیت است. این توجیه را چند بار دیگر شنیدهایم، اما نمیتوان آن را پذیرفت، زیرا سینما اصول و چهارچوب خاص خود را دارد و نمیتوان تنها به این بهانه که من این روش را می پسندم رویکردی غلط را در سینما جا داد.
«زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» داستان خانوادهای است که در یک شب میزبان زوج جوانی میشوند و همین مسئله سبب میشود با مشکلات آنها درگیر شوند و به نوعی زندگی خودشان هم دستخوش تغییر شود. در این فیلم به نوعی زندگی زناشویی به چالش کشیده میشود و برای این سؤالات و انتقادهای مرح شده هم پاسخی بیان نمی شود.
درباره این فیلم میتوان به محورهای دیگری هم اشاره کرد از آن جمله به سیاهنگری این فیلم است. معضلی که در بسیاری از فیلمهای سینمایی رایج شده است، به نحویکه در سراسر فیلم شاهد تلخی وافری هستیم که سبب دوری تماشاگر میشود، البته این فیلم میخواهد با عنوانهایی فریبننده برای خود جذب مخاطب کند، اما این وضعیت به هیچ وجه نمیتواند در دراز مدت پاسخگوی نیازهای مخاطبانش باشد.
درباره این قبیل فیلمها میتوان گفت کارهایی که با هزینه کم میخواهند به بدترین شکل به استانداردهای سینما ضربه بزنند. تولیداتی که سبب شده سینمای ایران رو به نابودی رود و تماشاگر از آن فراری شود. این ضعف هم متأسفانه در بسیاری از فیلمهای سینمایی مشاهده میشود. نکته جالب دیگر این است که این فیلمها برای آثار خود تعریفی جدید با عنوان مخاطب خاص ارائه دادهاند.
درباره فیلمنامه این کار هم باید گفت که تماشاگر از همان ابتدا میداند که قرار است با چه موضوعاتی رو به رو شود و هیچ گره پیچیدهای در آن مشاهده نمیشود. این وضعیت در صورتی است که فیلمسازی همچون فرهادی برای کارهایی خود که معمولا در این ژانر تولید میشود از گرههای داستانی به خوبی بهره میبرد.
در کنار نکات منفی که میتوان برای این کار برشمرد باید به یک امتیاز بسیار مهم فیلم هم اشاره کرد. آن نیز بازیگری فوقالعاده بازیگران فیلم است، اما این مسئله را نباید نمرهای برای کارگردان در نظر گرفت، چون کمتر کسی میتواند بازیهایی ضعیف از فرخنژاد، قاسمخانی، قاضیانی یا علی دوستی ببیند.
در پایان این مطلب باید گفت که این آثار هیچگاه نخواهند توانست در سینمای حرفهای حرفی برای گفتن داشته باشد، چون از تأمین دستمزد بازیگرانش در گیشه نیز عاجز خواهند ماند، البته ممکن است به دلایل مختلف در جشنوارههای خارجی موفقیتهایی نیز کسب کنند.