بهترین عیدی در زادروز این ذوات مقدس، آشنایی با معارف، اعتقاد به این معارف و عمل به احکام و حِکَمی که از آنها به یاد مانده است و نشر این معارف است، تا نظام بشود نظام اسلامی و جامعه بشود جامعه مسلمان. اساس تربیت اسلام و ائمه هدی(ع) به این است که عناصر محوری تربیتی امور حقیقی باشد، نه اعتباری؛ و درونی باشد، نه بیرونی. این تفاوت در تعلیم و تربیت باعث شده که ذات أقدس إلهی هدف بعثت را تعلیم کتاب، حکمت و تزکیه بداند.
بسیاری معتقدند ما اگر آداب اجتماعی را رعایت کنیم، در جامعه عزیز و محترم هستیم. اینها فوائد بالعَرَض این کار است، نه فائده بالذّات. یک وقت یک کسی درختی میکارد و از میوه درخت بهرهای میبرد؛ آن وقت نسیم این درخت، سایه این درخت رهگذر کنار کوی را هم متنعم میکند. آنها فوائد بِالعَرض این درخت است.
تعلیم و تربیت باید از راه تفسیر انسان به انسان باشد. تا هم حقیقی باشد، نه اعتباری و هم درونی باشد، نه بیرونی. این دو فصل که تفسیر انسان به انسان چیست و فرق تفسیر درونی و بیرونی چیست، فرق تفسیر آفاقی و انفسی چیست، در فرمایشات ائمه، مخصوصاً امام عسکری(ع) ذکر شده است.
وجود مبارک امام عسکری(ع) طبق یک بیان نورانی فرمود «مَا اَقبَحَ بِالمُؤمِنْ اَنْ تَکُونَ لَهُ رَغبَهٌ تُذِلُّه»، ما یک گرایشهایی داریم، یک علاقههایی داریم، یک اشتها و میلی هم داریم. این میلهای ما گاهی صادق است، گاهی کاذب. همانطوری که عطش گاهی صادق است، گاهی کاذب و تشخیص عطش صادق و کاذب به عهده پزشک معالج است.
گاهی صبح، صادق است و گاهی کاذب. تشخیص صبح صادق و کاذب به عهده منجم اخترشناس است؛ رغبت و میل هم گاهی صادق است، گاهی کاذب. تشخیصش به عهده انسانشناس واقعی است. انسانشناس واقعی همان انسان آفرین واقعی است که خدای سبحان باشد. انبیا و معصومین(ع) سخنان همان انسان آفرین را میگویند.
ما گاهی به یک غذایی اشتها داریم و ذائقه ما لذت میبرد؛ لکن این لذت، لذت کاذب است. چرا؟ برای اینکه این غذا را که مصرف کردیم، به دستگاه گوارش دادیم، میبینیم آسیب میبینیم، درد شروع میشود. معلوم می شود این لذت، لذت کاذب بود. ما به بعضی از امور رغبت داریم، میل داریم؛ نمیدانیم این میل، میل صادق است یا کاذب. این را طبیب ظاهری متوجه نمیشود، این را فطرتشناس میداند، نه معدهشناس و رودهشناس و طبیعتشناس؛ فطرتشناس، انسان کامل است.
وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود «مَا اَقبَحَ بِالمُؤمِنْ اَنْ تَکُونَ لَهُ رَغبَهٌ تُذِلُّه؛ چقدر ناشایست است انسان به چیزی علاقه داشته باشد که باعث ذلت اوست» همچنین فرمودند «مبادا شما به چیزی رغبت داشته باشید که این با عزت شما سازگار نیست». این تفسیر انسان به انسان است. وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمودند «آن رغبتی که باعث ذلت انسان است، به دنبال آن رغبت نروید. مؤمن به سراغ آن گرایش و میل و آن خواستنی که ذلّت او را به همراه دارد، نمیرود».
ذلت مؤمن به چیست؟ ذلت مؤمن به این است که پیش کسی مثل خودش سر خم کند، پیش غیر خدا سر خم کند، به غیر خدا محتاج باشد، نیازی به غیر خدا داشته باشد؛ این «ذلت» است. فرمود «شما عزیزید. این عزت گرانبهاست، این را با هر گرایشی از دست ندهید». بر فرض به آن مقام رسیدید؛ گرفتم صید تو شد آهوی مُشک، به تعبیر خواجه نصیر، ولی مکافات سگ و سگبان نیرزد.
اختصاص «عزّت» به خدای سبحان، پیامبر(ص) و مؤمنان
حالا راه ذلت زدایی چیست؟ عزت کجاست؟ ما میخواهیم عزیز باشیم. «عزیز» نه یعنی تفاخر کننده و گرنه آن عزت کاذب است، میشود تکاثر. عزیز از سنخ کوثر است، نه تکاثر. کسی فخرفروشی نمیکند، ولی در چشم دیگران خیلی گرانبهاست. همه با احترام او را نگاه میکنند. او احترام نمیخواهد. بشر به کسی احترام میکند که او احترام نخواهد.
پیش یک عدهای این عزیز است، گرامی است. این راهش چیست؟ قرآن کریم فرمود «تنها محور عزت، ذات أقدس إله است»؛ اَلعِزَّهُ لِلّهِ جَمیعاً. بعد هم فرمود «اَیَبتَغُونَ عِندَهُمُ العِزَّهَ فَإنَّ العِزَّهَ لِلّهِ جَمیعاً»، بعد فرمود «اگر کسی بخواهد عزیز بشود، باید بداند غیر از خدا اول انبیاء و ائمه عزیزند، بعد مؤمنان». «اَلعِزَّهُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنینْ». حالا مؤمن اگر بخواهد عزیز شود، باید پیش عزیز برود، باید این راه را طی کند. تا به لقای الهی نرسد، تا مقرب عِندَالله نشود؛ عزیز نمیشود. این راهش چیست.
اهمیت ویژه دریافت قدرت؛ علم و معرفت از نزد خدای سبحان
بیان نورانی امام حسن عسکری(ع) این است که «إنَّ الوُصُولَ إلَی اللهْ سَفَرٌ لا یُدرَکُ إلا بِامتِطاءِ اللِّیلْ». فرمود «شما میخواهید علم پیدا کنید، پیش خداست؛ قدرت پیدا کنید، پیش خداست». همه کمالات اگر «لَدنی» باشد، میماند. «لَدُن» یعنی نزد؛ علم لَدنّی، علمی در قبال فقه، اصول، فلسفه و کلام نیست که موضوع خاص داشته باشد، محمول خاص داشته باشد، مبادی خاص داشته باشد. اگر همین علوم را انسان از لَدُن، یعنی از نزد خدای سبحان فرا بگیرد؛ میشود علم لَدنی.
یک وقت است یک کسی سالیان متمادی درس میخواند، میشود فقیه این یک فقه عادی دارد. یک وقت است نظیر انبیای الهی، اولیای الهی که از لَدُن و از نزد ذات أقدس إله این علوم را فرا میگیرند، میشود علم لَدنّی. یک وقت است انسان از این شیرها آب میگیرد؛ اینقدر دست بهش خورده، اینقدر چشم بهش رسیده، اینقدر لولهها را پشت سر گذاشته تا به ما رسیده. یک وقتی آدم میرود کنار یک چشمه، از خود چشمه بلا واسطه آب میگیرد؛ دیگر دست نخورده است. علم اگر از سرچشمه باشد، میشود لَدنّی.
راه وصول معارف از نزد خدا در بیان امام عسکری(ع)
اگر هر کسی بخواهد عزت لَدنی، آبروی لَدنی، قدرت لَدنی، علم لَدنی به اندازه خودش پیدا کند، باید برود نزدیک چشمه. این راهش چیست؟ این را وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود «این راه، طولانی است؛ این سفر، سفری طولانی است». إنَّ الوُصُولَ إلَی اللهْ سَفَرٌ که این بدون مرکب نمیشود؛ مرکبش هم «نماز شب» است. «إنَّ الوُصُولَ إلَی اللهْ سَفَرٌ لا یُدرَکُ إلا بِامتِطاءِ اللِّیلْ».
«نماز شب»، عامل شناسایی گناه و پرهیز آسان از آن
ایشان فرمودند «نماز شب یک مرکب خوبی است. خُب سوار این مرکب بشوید، بروید». اگر بخواهید عزیز و گرامی شوید، باید از خیلی چیزها صرف نظر کنید. یک وقت آدم بینیاش بسته باشد؛ وقتی یک سلسله غذاهای به حسب ظاهر شیرین را میبیند، طمع میکند، اما وقتی شامهاش باز باشد، بوی بد اینها را میشنود؛ اصلاً رغبت ندارد، آن وقت خودش را به زحمت نمیاندازد. دعوا روی میوههای پوسیده نمیکند؛ برای اینکه شامهاش باز است، میداند عاقبت باز ماند این مردار. این باز بودن شامه، باز بودن بینی، باز بودن باصره، باز بودن سامعه همین است. در قرآن کریم فرمود «یک عدهای چشم شان بسته است»(5).
خُب اگر کسی یک بوی غذای خوبی به مشامش برسد، اما چشمش بسته باشد و نداند که این آلوده است، نبیند آلوده است خُب هوس میکند. نماز شب آدم را سمیع میکند، آدم را بصیر میکند، شامه باز به آدم میدهد. حالا آن مراحل عالیهاش مخصوص انبیا و اولیا است، اما مراحل ابتدایی که مشکل ما حل بشود که به ما میرسد که وجود مبارک یعقوب(ع) به فاصله 80 فرسخ، با جمله اسمیّه، با تأکید «إنَّ» فرمود «من بوی یوسف و پیرهن میشنوم؛ إنّی لَأجِدُ رِیحِ یُوسُفَ لُولا اَنْ تُفَنِّدُونْ»(6). ما حالا فاصله 80 فرسخ لازم نیست، همین هشت سانتی که بالاخره بفهمیم شخصی که رشوه میدهد بوی بد میدهد. امام عسکری فرمود «جلویش را بگیرید دیگر، خیلی آسان است».
اینکه ما به دام میافتیم، به دلیل بسته بودن شامه ماست، نمیدانیم این بد بوست. خُب وقتی شامه باز باشد، به آسانی میگذریم؛ خیلی آسان است. فرمود «اَمّا مَنْ اَعطَی وَ اتَّقَی. وَ صَدَّقَ بِالحُسنَی. فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسرَی»(7). خیلی به آسانی از این مردار میگذرد و آبروی خودش را حفظ میکند، آبروی خانوادهاش را حفظ میکند؛ عمری، 70 ـ 80 سال آبرومندانه او و خانوادههای او، فرزندان او، ندیدههای او و نَبیرههای او هم محترمانه زندگی میکنند.
وجود مبارک امام عسکری فرمود «بدون «نماز شب» این سفر سخت است. «إنَّ الوُصُولِ إلَی اللهْ سَفَرٌ لا یُدرَکُ إلا بِامتِطاءِ اللِّیلْ». مَطیه، مرکب؛ راهوار، خوب. انسان سحر بر میخیزد، با خدایش گفتوگو میکند، خودش را به او میسپرد، از لغزشها به برکت او مصون میماند؛ نه بیراهه میرود، نه راه کسی را میبندد.
لذائذ مؤمنان در زندگی دنیوی و فاصله آن با لذایذ حیوانی
کسانی که این راه را طی میکنند، به قدری از زندگی لذت میبرند که هیچ کسی به اندازه آنها لذت نمیبرد. شما میبینید بهترین و پاکترین و گواراترین غذاهای روی زمین مال حیوانات است. آن ماهیهایی که در آبهای زلال سیبری تربیت میشود که اینجاها پیدا نمیشود، آن را گرگ و گراز دارد میخورد.
این آهوهایی که در اثر دوندگی و خوردن علفهای خوب و تنفس در هوای آزاد، گوشتهای لذیذ دارند؛ نصیب گرگ و گراز میشود. این گوشتهای عادی نصیب ماها میشود. بهترین غذاها را آنها دارند میخورند. اگر انسان با خوردن و از کام بخواهد به جایی برسد، آنها به جایی میرسند. مگر آن ماهیهای هوای خنک که زلال، آب زلال؛ اینجاها پیدا میشود. یا آن آهوها اینجا پیدا میشود؟! آن تیهوها اینجا پیدا میشود، این خوراک آنهاست.
خُب ما برای چی بخواهیم جهنم برویم؟ الان وقت ساختن است عزیزان. فرمود «سوار شو تا آنها که پیاده رو اند به شما نرسند؛ لا یُدرَکُ إلا بِامتِطاءِ اللِّیلْ». وقتی آدم مَطیه و مرکب داشت، سواره رفت؛ کسی به دنبال او نمیتواند بیاید. دستش از این راشیها و رانت دهها؛ آنها دستشان بهش نمیرسد! الان وقت ساختن است.
بنابراین، همه اینها ملاحظه بفرمایید تفسیر انسان به انسان است، نه به امور بیرونی، که به امور درونی، نه به امور اعتباری، که به امور حقیقی. این کارها مال اهل بیت(ع) عموماً و وجود مبارک امام حسن عسکری(ع) خصوصاً است.
*پینوشتها:
(1) بحار الأنوار / جلد 75 / صفحة 374 ـ مَواعِظُ أبی محمّدٍ العسکری(ع)
(2) سوره نساء / آیة 139
(3) سوره منافقون / آیة 8 ـ با تلخیص
(4) بحار الأنوار / جلد 75 / صفحة 380 ـ مَواعِظُ أبی محمّدٍ العسکری(ع)
(5) سوره کهف / آیة 101
(6) سوره یوسف / آیة 94
(7) سوره لیل / آیات 5 تا 7