«اخراجیها» فیلمی بود که حدودا هفت سال پیش جریانی در سینمای دفاع مقدس ایجاد کرد؛ این فیلم که در ادامه به کاری سهگانه تبدیل شد توانست در هر سه کار رکورد پرفروشترین فیلمهای سینما را ازآن خود کند. در ادامه راه، مسعود د نمکی کارگردان فیلم با ساخت «رسوایی» بار دیگر ثابت کرد که سلیقه تماشاگر را به خوبی میشناسد.
اما جدیدترین فیلم این کارگردان «معراجیها» نام دارد؛ فیلمی که در حقیقت یک سریال تلویزیونی است و از آن یک نسخه سینمایی گرفته شده است. همین خصیصه باعث شده که این کار از هم گسیخته باشد و شخصیتپردازی به شکل صحیحی در آن انجان نشده باشد، هرچند ممکن است در پخش سریال این اثر این ضعف تا حدی رفع شود.
نکته قابل ذکر در این بحث این است که چرا فیلمی که باید به شکل تلویزیونی پخش شود از آن نسخه سینمایی گرفته شود؛ کاری که سبب میشود به کلیت کار صدمه وارد شود. جدا از این ویژگی بسیاری از شخصیتهایی که در سریال وجود داشته و عاملی برای قویتر شدن متن لازم بود به واسطه کوتاه شدن در نسخه سینمایی «معراجیها» حضور ندارند.
اما اگر بخواهیم از بضاعت موجود فیلم یک ارزیابی اجمالی داشته باشیم باید گفت که کاری شتابزده که تنها به نوعی میخواهد اخراجیها را تکرار کند. تقلیدی که به هیچ وجه کیفیت «اخراجیها» را با خود به همراه نداشته است. به ویژه در بحث چینش بازیگران که انتخابهای اصلا خوبی انجام نشده و در توضیح زیر به چند نمونه آن اشاره میشود.
سید جواد هاشمی بار دیگر همان نقشهای تکراری را ایفا میکند؛ رزمندهای که فارغ از تمام رفتارهای انسانی تنها در پی کارهای نیک است بدون اینکه به شکل واقعپذیری این امر انجام شده باشد. بروز ارجمند یکی از بدترین انتخابهای این فیلم است، چون با وجود سابقه این بازیگر به هیچ وجه نقشش باورپذیر نیست در حالیکه در «اخراجی ها» فخرالدین صدیق شریف به خوبی از عهده نقش خود برآمده بود.
درباره دانیال عبادی هم میتوان چنین ویژگی را در نظر گرفت؛ جوانی که به هیچ وجه ظاهرش نمیتواند تصویرگر آنچه که در فیلم است، باشد، چون شیکی که در صورت عبادی است با یک جوان جنوب شهری که اتفاقا پر شر و شور هم است همخوان نیست. دیگر بازیگران این کار هم از چنین خصیصه بهره میبرند، یعنی یا تکراری هستند یا غیر قابل باور، تنها مهران رجبی، پوراندخت مهیمن و عباس محبوب توانستهاند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.
این فیلم را نمیتوان به لحاظ کارگردانی آنچنان که لازم است مورد ارزیابی قرار داد، چون همانگونه که کارگردان گفت شتاب زیاد برای رسیدن به جشنواره سبب شد فیلم از ارزشهای لازم تهی باشد؛ اتفاقی که میتواند در تدوین تا حدی رفع اشکال شود. در این میان باید به یاد داشت که نبود یک تهیهکننده حرفهای به خوبی خود را در فیلم نشان داده است.
منظور از تهیهکننده حرفهای، سینماگری است که بارها در حوزه دفاع مقس تجربهاندوزی کرده باشد، والا هر فردی با سرمایه دولت میتواند ادعای تهیهکننده بودن داشته باشد. گواه ادعای مورد نظر فیلم «اخراجیها» است که توانست به مدد یک تهیهکننده باتجربه (حبیبالله کاسه ساز) که سالها در سینما دفاع مقدس تجربه دارد، خاطره خوبی از خود به جا گذارد.
در پایان این مطلب را باید برای مسعود ده نمکی یک عقب گرد دانست؛ فیلمسازی که در پرونده کاری خود فیلمهای خوبی چون «اخراجیها» و «رسوایی» را دارد و نشان داده که تماشاگر را میشناسد، البته مطمئن هستم با تمام ضعفهای موجود این کار در گیشه موفق خواهد بود، چون اهرمهای جذب مخاطب را داراست.