به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کتابخانه مسجدالنبی(ص) با عنوان عربی «مکتبه مسجدالنبوی(ص)» در ضلع غربی حرم پیامبر اعظم(ص) قرار گرفته که برای رسیدن به آن به جزء روزهای جمعه که دربهای طبقه بالای حرم برای نمازجمعه باز است، تنها راه ورود، مدخلی است که در همان ضلع غربی قرار گرفته و با گذر از پلههای برقی به کتابخانه منتهی میشود.
درباره این کتابخانه ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که اکثر منابع و کتب نفیس این کتابخانه، یکبار در سال 886 هجری قمری در حادثه آتشسوزی که در مسجدالنبی(ص) اتفاق افتاده، دچار حریق شده و از بین رفته است. به دنبال آن در سال 1352 هجری قمری به پیشنهاد مدیر اوقاف مدینه، تجدید بنا شده و اولین مدیر آن نیز شخصی به نام «السید احمد یاسین الخیاری» بوده است.
غالب مراجعان این کتابخانه طلبههای علوم دینی هستند
از قرار معلوم بیشتر منابع این کتابخانه وقفی است و از آنجایی که اکثراً کتب مذهبی و اسلامی و در واقع منابع اهلسنت را شامل میشود، لذا مراجعین کتابخانه به غیر از زائرینی که گاهاً به آنجا مراجعه میکنند، طلاب علوم دینی مدینه هستند که خدمات مربوط به دروس اساتید مدارس حوزوی خود را دریافت میکنند. فهرستنویسی و ردهبندی کتابها به شکلی ابتدایی است؛ بدین ترتیب که ابتدا به هریک از موضوعات مورد نظر، شمارهای داده شده و هر کتاب در موضوع یا شماره مورد نظر، با دو حرف اول نام خانوادگی نویسنده و حرف اول عنوان کتاب از یکدیگر تفکیک شده است.
کتابخانه دارای بخشهای مختلفی است که به زبان عربی عبارتند از: «قاعات المطالعه»، «قسم المخطوطات»، «قسم المکتبه الصوتیه»، «قسم الفنی»، «أقسام الفهرسه والتصنیف»، «والتزوید»، «الدوریات و المستودع»، «قسم الکتب النادره»، «المکتبه الرقمیه»، «البحث و الترجمه»، «قسم الأمن و السلامه» و «قسم الإهداء و التبادل و قسم الإعاره».
پس از بالا آمدن از سه طبقه به همت پلههای برقی در نهایت به یک درب که شبیه درب ورودی شبستان بسیاری از مساجد خودمان است (بزرگ، چوبی و نیمه بسته)، میرسی. بیرون در باید کفشهایت را از پا خارج کنی و در قفسه قرار دهی.
وارد ساختمان اصلی کتابخانه که میشوی، گیتی برپا شده که از قرار فعال نیست اما در سمت چپ، افسری که مسئول همان گیت بازرسی است، با رویی گشاده میپرسد: «للقرآن؟»( منظورش این است که برای برداشتن قرآن آمدهای؟) انگار به مسافرانی که به اشتباه تا اینجا آمدهاند عادت کرده است. میگوید اگر برای برداشتن قرآن آمدهای، اشتباه کردی و باید به پائین بازگردی. پس از اینکه متوجه میشوند برای بازدید (زیارت) کتابخانه آمدهام، خوشآمدی میگوید و بفرمایی میزند.
ترتیب موضوعی آثار بر اساس اهمیت
وارد میشوی. کف سالن فرش شده، از همانهایی که در حرم رسولالله(ص) هم هست؛ از همینهایی که در مساجد خودمان هم پهن میکنند. با این تفاوت که میان آن نشان حکومت آلسعود (دو شمشیر و یک نخل) به چشم میخورد. نگاهی که به کتابخانه میاندازی متوجه قرار گرفتن 438 قفسه کتاب میشوی که در هر کدام هفت ردیف کتاب قرار دارد با عرض یک و نیم متر. ترتیب آثار نه بر اساس حروف الفبا که به جهت اهمیت آنها است. کتابها با موضوع «علوم القرآن» آغاز میشود و تا قفسه هشتم با همین موضوع کتابها چیده شده است و در ادامه «التجوید و القراءات» و به همین منوال موضوعات دیگر.
میان سالن، روی همان فرشها میزی گذاشتهاند که 30 دستگاه رایانه روی آنها قرار گرفته و همین رایانهها قابلیت استفاده از کتابخانه صوتی و دیجیتال را نیز فراهم میکنند. بعد از این 30 رایانه که در دو ردیف 15 تایی، پشت به پشت هم قرار گرفته است، میز سر جای خودش تا انتهای سالن باقی است و صندلیهایی که دو طرف آن قرار گرفته است.
در سمت راست موضوع اول به علوم قرآن اختصاص داشت و در ادامه «التجوید و القراءات» و الی آخر. سمت چپ نیز بعد از میز نگهبانی، «تاریخ افریقا»، «تاریخ المدینه»، «تاریخ مکه»، «مباحث القرآنیه عامه»، «تاریخ الاسلامیه»، «اصول تفسیر»، «تفسیر القدیمه» و به همین منوال تا انتها.
تعداد مراجعهکنندگان از رایانهها کمتر است
راهروی سالن اصلی را که ادامه میدهی، سمت چپ دری باز شده میبینی که با ورود به آن سه درب جدید به رویت باز میشود. در هر اتاق نیز تعدادی رایانه قرار گرفته که جز یکی دو تا از آنها الباقی کاربر ندارد. اوضاع تمام بخشها به همین منوال است. هرچند که صبح است و زمان مناسب برای اهالی کتاب و کتابخوانی، تعداد کل حاضران به اندازه رایانههای موجود نیست. در همین حین مقایسه این مکان با کتابخانه آستان قدس در ذهنت انجام میشود.
از مدخل این اتاقها که خارج میشوی در ادامه با قفسههای کتاب با موضوع «تاریخ المملکته العربیه السعودیه» مواجه میشوی. حداقل 250 اثر در این قفسهها جا داده شده است. کمی عجیب به نظر میرسد، کشوری که بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی تأسیس شده، این همه تاریخ دارد! موضوعات بعدی نیز به ترتیب به «تاریخ اروبا(اروپا)» و «الانساب» اختصاص داده شده است.
کارگران بیکار کتابخانه
زیر همان میز سراسری که سر و ته سالن را به هم دوخته، کارگرانی خسته را میبینی که زیر میز را برای استراحت انتخاب کردهاند. قدی کوتاه، چهرههایی که انگار زیر آفتاب سوختهاند و هیکلی نحیف. در ذهنت مردم هند و بنگلادش را تداعی میکند و اینجا است که نمیدانی این چشمچرانها از شدت خستگی به آن زیر پناه بردهاند یا از سر تنبلی؛ هنوز ساعت 9 نشده که این افراد آن زیر استراحت میکنند.
در همین اوضاع است که روی میز کتابی با عنوان «ام المومنین زینب» توجهت را جلب میکند. در یک لحظه همه اتفاقات عاشورا و کربلا و روضههایش را مرور میکنی و در کنار آن در پردهای جداگانه به یاد دشمنی دیرین «آلسعود» با ائمه میافتی.
کتاب را بر میداری و تورقی میکنی. متوجه میشوی که این کتاب چهارمین جلد از مجموعه زنان صالح(سلسله النساء صالحات) است و مقصود از «زینب» نه حضرت «زینب(س)» فرزند امیرالمومنین(ع) است بلکه «زینب بنت جحش» است. زینب بنت جَحش بن رئاب، که مادرش امیمه دختر عبدالمطلب(ع) بود، وی از همسران پیامبر(ص) بود و جز وفاداران به آن حضرت تا آنجا که برخی از همسران پیامبر که درباره همواره با او رقابت داشتند نیز زبان به تعریف و تمجید از برخی صفات وی پرداختهاند.
تشیع جایی در میان مذاهب ندارد
کتاب را سرجایش میگذاری. راهرو را که تا نیمههای سالن ادامه میدهی، سه ردیف جدید سمت چپت باز میشود که از قفسهها پوشیده شده و به طریق گفته شده در میان هر کدام میزی قرار دارد. عناوین این بخش جذابتر است، برخی از عناوین این بخش نیز به این شرح است: «علوم سیاسیه»، «الخطب و المساجر»، «المذهب الحنفی»، «المذهب المالکی»، «المذهب الشافعی»، «المذهب الحنبلی».
قدمهایت را سرعت میدهی منتظر عنوانی شبیه به «المذهب الشیعه» هستی، اما عنوان بعدی «المذاهب الاخری»(دیگر مذاهب) نام دارد و در آن آثاری نظیر «امالمومنین عائشه»، «فقه عمر بن خطاب»، «موسوعه و فقه عمر بن خطاب» و «مجموعه فتاوی لابن تیمیه». با بهت و ناامیدی به مسیرت ادامه میدهی تا به قفسه 138 زیر عنوان «الفرق و الادیان» میرسی، شاید اینجا اثری از تو و مذهبت پیدا شود، نه خیر؛ خبری نیست.
تعدد آثار از «ابن تیمیه» باعث تعجبت میشود و نیازی به توضیح ندارد که آئین افراط گرایانه «وهابیت» در قرن 12 هجری بر اساس افکار و آراء او پیریزی شد. به گونهای که شناخت عقاید وهابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. البته «محمد بن عبدالوهاب» مؤسس وهابیت بخشی از عقائد او را گرفت، و قسمتهای دیگر آنرا رها کرد و به آن اهمیت نداد.
تخریب تشیع در کمال ناباوری!
خبری نیست! به قفسه صد و چهل و سوم میرسی، از بالا که ردیفها را بشمری در ردیف سوم برمیخوری به کتابی که انگار گمشده تو اینجاست. عنوانش این است: «عقائد الشیعه الاثنی عشری». این اثر تألیف «عبدالرحمن بن سعد بن علی الشتری» است و به شیوه سأال و پاسخ و ویژه دانشجویان علوم دینی نگاشته شده است و طبق آنچه در آغاز آن آمده است، آنها را برای مناظره آماده میکند، هرچند در ادامه به نگارش کتاب برای روشن شدن عقاید علمی و عملی شیعه دوازده امامی اشاره میکند.
اثر دیگر «التشیع عقیده دینیه» نام دارد. هر چند روی جلد هیچ طرحی وجود ندارد و جلد تمام مشکی آن اشتیاق خواننده را برای باز کردن کتاب کم میکند، به محض اینکه کتاب را باز میکنی، متوجه صفحه اول میشود که از ورقی گلاسه و طراحی پر از رنگ و خطی درشت که نام کامل کتاب را نوشته است. عنوان کامل کتاب این است: «التشیع عقیده دینیه! ام عقده النفسیه؟»(تشیع عقیده دینی! یا عقده نفسی؟) طراحی کتاب نیز تلاش دارد قسمت دوم را به ذهن القا کند؛ «طنابی گرهخورده«.
تا همینجا برای اینکه حساب کار دستت بیاید کافی است اما باز هم کتاب را تورقی میکنی. بعد از مقدمه به به فصل اول میرسی، با عنوان «منشاء الامراض و العقد النفسیه»(منشاء مریضیها و عقدههای روح)، فصل بعد «الامراض النفسیه الجماعیه»(بیماریهای روحی اجتماعی) نام دارد که با آغاز فصل سوم با عنوان «دراسات فی الشخصیه الفارسیه» به پایان میرسد.
شیعیان کتابی در این کتابخانه ندارند
فصل چهارم خود به بیست بخش تقسیم شده است که با عنوان «الامراض و العقد النفسیه فی الشخصیه الشیعه» به بیان بیست عقده و مشکل شیعیان و ایرانیان میپردازد که از آن جمله میتوان به تخریب، تعصب، سید(آقایی کردن)، ثار و انتقام، اضطهاد(قهر کردن و چیره شدن)، شک و ...
خسته میشوی! البته آثار به همینجا خاتمه پیدا نمیکنند. تشابه میان تشیع و تصوف اثر دیگر در همین رابطه است. کتاب دیگر «هذا هو...الکافی لکلینی» نام دارد. این اثر ار نیز مثل اثر قبلی «طه حامد الدلیمی» نوشته و عکس روی جلد آن کتاب «کافی» است که از کنار آن شعلههای آتش زبانه میکشد.
تلاش برای اثبات ارجحیت «عقل» نسبت به «قرآن» در منظر شیعه
نویسنده در آغاز اثر خود به تفکیک میان تشیع پرداخته و شیعیان ایرانی و عرب را دو قسم تشیع اعلام میکند و در ادامه با بیان اینکه به نظر اهل تشیع کتاب «کافی» کاملترین اثر در اسلام است به تشریح پرداخته است. در فصل اول با عنوان « الطعن فی القرآن الکریم»( طعن به معنای کسی رابه سخن رنجاندن, کنایه زدن) نویسنده تلاش کرده با بیان احادیثی از فصل اول این اثر اهمیت «عقل» را در منظر شیعیان بیشتر از قرآن جلوه دهد و همچنین تلاش دارد تا این اعتقاد را بر اساس احادیث به امامان شیعه(ع) منتسب نماید.
سَر را که از کتاب خارج میکنی متوجه میشوی چیزی به ظهر نمانده. شوق نماز در حرم نبوی(ص) مجابت میکند از کتابخانه خارج شوی و الباقی آثار را رها کنی. بیرون که میآیی با استفاده از همان پلههای برقی راه خروج را پی میگیری. اما ذهنت و تشویش آن رهایت نمیکند.
ذهنت مدام سؤال میپرسد. اینهایی که ادعای رهبری مسلمانان جهان و خادمی «حرمین شریفین» را دارند، مذهب تو را جزء مذاهب نمیدانند. چگونه باید درمیان این قوم اصلاح کرد و به آنها نشان داد که تشیع چیزی نیست که در خیال خود ساختهاند. علمای این قوم در کنار قبور مطهر بقیع به ادعای خودشان به روشنگری میپردازند، در حالی که مخاطبان آنها مردمی از عوام شیعه هستند. اما در کتابخانه که محل فراگیری علم است و باید با گشاده دستی به علوم نگاه شود، این طور تنگنظر و معاندانه برخورد میکنند.