کد خبر: 1387709
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۲
روزهای پایانی سال با استاد بادپا؛

پای درس استاد اساتید/ دغدغه‌های قرآنی پس از نیم قرن تدریس + عکس

گروه چهره‌ها: استاد بادپا بیش از پنجاه سال عمر خود را صرف خدمت به قرآن و تربیت شاگردانی کرد که اکنون خود جزء اساتید مطرح کشور هستند؛ هنوز نیز آرزویش این است که تا آخرین لحظه عمر در جلسات قرآن حضور یابد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، وارد مسجد که می‌شود دستی به سر و روی کاشی کاری‌های مسجد می‌کشد و پلک می‌زند تا راحت‌تر به سال‌های دهه 1330 برگردد، به آن سال‌هایی که برای اولین بار وارد مسجد امام عصر(عج) شده بود، هنوز جوان بود و بدون عصا قدم در درگاه مسجد می‌گذاشت، یک لحظه، تمام این 50 سال فعالیت قرآنی را روی دور تند می‌گذارد و از ذهنی که مخزن‌الاسراری است از فعالیت‌های قرآنی می‌گذراند؛ از درگاه مسجد که عبور می‌کند، ذهنش اما درگیر روزهای ابتدایی ورود به محله جیحون می‌شود، همراه خانواده به محلی نقل مکان می‌کنند که ابتدای ورودش چیزی جز حس سنگین و دردآور غربت را با خود نداشته است، اما با گذشت چند روز وجه اشتراکی به نام قرآن باعث می‌شود که غم غربت رنگ ببازد و مسجد مأمنی شود برای تسکین دلی که غربت، دیگر در آن مأوایی ندارد.


«دیپلم خود را در رشته طبیعی گرفتم و در بهداری ارتش شاغل بوده‌ام» این آغاز گفت‌وگوی دو نفره من با استاد «هوشنگ بادپا» است، استادی که حالا با 80 سال سن، سرحال‌تر از آن است که به سنش بیاید و این سرحال بودن زمانی بیشتر به چشم می‌آید که از بیماری‌هایش مطلع شوید. استاد بادپا یک سال قبل در چنین روزهایی در بستر بیماری در یکی از بیمارستان‌های تهران از تمام تعلقات دنیوی رها شده بود و در کما رفته بود ...

ختم‌های قرآن دسته‌جمعی از سوی شاگردانش در بیمارستان محل بستری تلاشی برای بازگشایی مسیری بود جهت بازگشت استاد به زندگی تا پلان‌های نیمه تمام زندگی‌اش را تمام کند و مأموریت قرآنی خود را که 50 سال قبل آغاز کرده بود، پربارتر گرداند.


استاد بادپا نزدیک به 50 سال است هر صبح جمعه مسیر چندین کیلومتری خانه تا مسجد امام عصر(عج) را طی می‌کند، نکاتی را به قرآن‌آموزان آموزش می‌دهد و می‌رود. یکی از همین روزهای جمعه که عصرهای دلگیر آن برای همه آشناست، برای گفت‌وگویی به جلسه قرآنی استاد بادپا رفتیم تا گوشه‌ای از 50 سال فعالیت قرآنی وی را با واژه‌ها به تصویر بکشانیم، تصویرسازی کلمات از شرح حال سرگذشت استادی که حالا با 80 سال سن دغدغه‌های قرآنی رهایش نکرده است، سخت است؛ در ته صدای استاد می‌شود رگه‌هایی از آوای دلنشین روزهای جوانی را دنبال کرد، آوای خوشی که در راه قرآن صرف شد و سال‌های سال به نوجوانان آموزش داده شد.
شروع فعالیت قرآنی از 26 سالگی
از سال‌های آغاز فعالیت قرآنی استاد که می‌پرسم، به فکر فرو می‌رود، سری می‌چرخاند و یک یک کاشی کاری‌ها را از زیر چشم عبور می‌دهد، به لوستری که تازه در مسجد نصب شده است نیز نگاهی می‌اندازد، شاگردی می‌آید عرض ادبی به استاد می‌کند و می‌رود و استاد پای پیاده ذهن را به دنبال کلمات روانه کوچه پس کوچه‌ گذشته‌های دور خیال خودش کرده است تا جواب سؤال را از لابلای خاطرات خود بیرون بکشد؛ «از 26 سالگی وارد فعالیت‌های قرآنی شدم، ابتدا در محله امیریه و در مدرسه جعفری کار آموزش به قرآن‌آموزان را آغاز کردم. چندین سال در آن محله مشغول به فعالیت بودم تا اینکه به محله جیحون نقل مکان کردیم و فصل جدیدی از فعالیت‌های قرآنی من ورق خورد. اوایل اینجا زحمت زیادی کشیدم و دلیل آن هم هماهنگ نبودن عده‌ای از اهالی محل بود، اما تحمل کردم و خداوند نیز این مقاومت را به من عطا کرده بود که در برابر این سختی‌ها توان مقابله داشته باشم؛ طرف حسابم در آموزش قرآن کریم، خداوند متعال است و تنها با این مصحف شریف کار دارم و با هیچ کس دیگری کاری ندارم؛ برای همین مسئله بود که توانستم سختی‌های اوایل را تحمل کردم».


استاد بادپا را به یقین می‌توان در زمره یکی از خوش‌اخلاق‌ترین و خوشروترین فعالان قرآنی کشور به حساب آورد و از این خوشرویی در همان نگاه اول بدون هیچ کنکاشی می‌شود، آگاه شد؛ فرزندانش نیز خوشرویی و البته صبر و حوصله استاد را بزرگترین ویژگی وی می‌دانند، خودش اولین ویژگی و خصیصه‌ای را که برای حفظ آن تلاش کرده، بی‌ریایی می‌داند؛ «همیشه سعی کرده‌ام اهل ریا نباشم و خدا را شاهد می‌گیرم که سعی کرده‌ام همیشه برای جامعه مفید باشم».
تدریس قرآن در دانشگاه شهید بهشتی
از اساتید قرآنی استاد بادپا که می‌پرسم، می‌گوید: «اساتید زیادی نداشته‌ام، در واقع بیشتر خودم قرآن را فرا گرفته‌ام، اما با همه این حرف‌ها مدتی پای تفسیر استاد ابوالقاسم میرزایی که کارمند وزارت پست و تلگراف بود، حضور داشتم؛ در حال حاضر هم تجوید و روخوانی قرآن و البته مقدماتی صوت و لحن را نیز به قرآن‌آموزان نوجوان درس می‌دهم، البته در دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم که زیر نظر سازمان اوقاف و امور خیریه است نیز قرآن تدریس کرده‌ام»؛ از میان مهم‌ترین شاگردانی که تحویل جامعه داده است که سؤال می‌کنم به فرزندان خودش اشاره می‌کند و البته محمد خواجوی، رئیس سابق سازمان دارالقرآن‌الکریم و اکبر اعلمی، نماینده تبریز در دوره ششم مجلس شورای اسلامی را نیز از قلم نمی‌اندازد.


از استاد بادپا در مورد عواملی که باعث شد به سمت قرآن کشیده شود هم می‌پرسیم؛ تلاوت در مراسم صبح‌گاهی مدرسه و تشویق شدن توسط مدیران و معلمان مدرسه را عاملی معرفی می‌کند که راه را برای ورود به عرصه قرآن هموارتر کرده است؛ «خاطرم هست در دوران نوجوانی در دبیرستان خردمند تحصیل می‌کردم و معلمی داشتیم به نام علی‌نقی فقهی که به من می‌گفت در مراسم صبح‌گاهی قرآن تلاوت کنم، به خاطر تلاوت‌هایی که داشتم جوایزی از سوی معلم و مدیر مدرسه به من اهداء می‌شد که همین عاملی شد برای فعالیت در عرصه قرآنی، با توجه به اینکه در آموزش هم مهارتی داشتم کلاس‌های آموزش قرآن دبیرستان را هم به من محول کرده بودند، همه این‌ها و عوامل دیگری همچون خانواده و انگیزه‌های خودم باعث شد که جدی‌تر قرآن را پیگیری کنم و در نهایت سر از وادی قرآن در بیاورم».
در گرماگرم گفت‌وگو با استاد بادپا در صبح جمعه آخرین روزهای سال هستم که کم کم سروکله شاگردها پیدا می‌شود؛ بعضی تنهایی وارد می‌شوند و بعضی هم در دسته‌های چند نفری، با ورودشان دنیایی از نشاط نیز وارد مسجد می‌شود. با اینکه ساعات اولیه یک روز تعطیل است، اما عشق به قرآن و بهره‌گیری از معارف ناب کلام وحی است که باعث شده تا این شور و هیجان همراه قرآن‌آموزان باشد، البته باید خوشرویی استاد را نیز به این عوامل اضافه کرد. با اینکه دنیای کودکی شاگردهای استاد بادپا هنوز رنگ مدرسه به چشم ندیده است و املای صحیح رخصت را نیاموخته‌اند؛ اما اغلب شاگردها به محض ورود از استاد رخصت می‌طلبند و کنار رحل‌های پهن شده زانو می‌زنند و منتظر درس جدید و نکات جدید می‌شوند.
حضور تیم خبری ایکنا باعث می‌شود تا جلسه با تأخیر کوتاهی آغاز شود؛ جمع شدن کل اعضای جلسه ظرف چند دقیقه ما را غافلگیر می‌کند. جلسه استاد اساتید قرآن آغاز می‌شود.
دقایقی پای درس «استاد بادپا»
ساعت نزدیک به هشت و 30 دقیقه صبح است که کلاس کم کم شروع می‌شود، قبل از هر صحبتی یکی از با تجربه‌های کلاس همه را در چهار سطح از یک تا چهار به شکل نیم دایره‌ای می‌چیند و استاد بادپا با عصایی در دست پشت میز خودش مستقر می‌شود. سکوت و نظم وجه بارز این لحظات جلسه است؛ استاد شاگردان را از زیر نگاهش می‌گذراند تا غایبان احتمالی را مرور کند، اما ظاهراً همه حاضر هستند و هیچ غایبی در بین آنها نیست؛ از کودک پنج ساله تا نوجوان 15 ساله در بین قرآن‌آموزان دیده می‌شود. صلوات برای ظهور امام زمان(عج) کاری است که در ابتدای تمام جلسات برگزار شده در این 50 سال صورت گرفته است و این بار هم طبق معمول، پس از آن یک صلوات قرآنی و «بسم‌الله الرحمن الرحیمِ»، استاد و مروری بر جلسه قبل می‌پردازد.
کنار میز استاد یک بسته اسکناس پانصد تومانی به قرآن‌آموزان چشمک می‌زند و برق نگاهشان گوشه‌های تا نخورده اسکناس‌ها را نشانه رفته است. «مهدوی» و «سجادی» دو نفر از قرآن‌آموزانی هستند که برای تلاوت قرآن پشت رحل و میکروفن مستقر می‌شوند و با اذن استاد شروع می‌کند؛ « ر- الرجیم را این جوری نخوان»؛ اولین ایرادی است که استاد بادپا از «مهدوی» می‌گیرد و در ادامه نیز کمی در مورد قواعد تشدید با بچه‌ها حرف می‌زند؛ این بار که «مهدوی»، در حین تلاوتِ «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» به حرفِ «ر» می‌رسد، نگاهی به استاد می‌اندازد و احسنت استاد بادپا او را به ادامه راه فرا می‌خواند.
«سجادی» نیز به همین منوال آیاتی را تلاوت می‌کند و هر جا که به مشکلی بر می‌خورد، استاد بادپا توضیحی می‌دهد؛ به همین ترتیب نفر بعدی جایگزین می‌شود. نزدیک به نیمی از قرآن‌آموزان بر اساس نوبت آیاتی را تلاوت می‌کنند؛ استاد بادپا هر نفری که تلاوت خود را انجام می‌دهد به سوی خود فرا می‌خواند و یکی از همان پانصد تومانی‌های تا نخورده را در دستانش می‌گذارد.
جلسه حدود ساعت 10:30 صبح با چند دعا و آمین‌های بلند از سوی قرآن‌آموزان پایان می‌یابد و پس از آن بساط صبحانه پهن می‌شود، با برچیده شدن بساط سفره صبحانه ادامه گفت‌وگو را با استاد پیگیری می‌کنم و در مورد قضیه پانصد تومانی‌ها که می‌پرسم، می‌گوید: «این پول‌هایی که برای قرآن‌آموزان در نظر می‌گیرم از همان سال‌های ابتدایی وجود داشته است، آن اوایل که ریال ارزش داشت 50 تومان به بچه‌ها می‌دادم، اما در حال حاضر 500 تومان، البته این پول‌ها همه توسط نیکوکاران و خیران محل تأمین می‌شود».


تعطیلی جلسه قبل از انقلاب و ابتکار استاد
از استاد در مورد اینکه تا به حال جلسه قرآنی مسجد امام عصر(عج) تعطیل شده است یا نه که می‌پرسم، نفسی تازه می‌کند و از جریان‌های قبل از انقلاب می‌گوید؛ هنوز شلوغی روزهای ایام انقلاب را در گوش‌هایش حس می‌کند و صحبت‌های آتشینی که در جلسات برای قرآن‌آموزان داشت. «قبل از انقلاب 10 گروه در مسجد، آموزش‌های مربوط به قرآن کریم را فرا می‌گرفتند که از مقدماتی تا سطح عالی که اصول عقاید بود و توسط مهندس هادیان تدریس می‌شد، برای جوانان و نوجوانان در نظر گرفته شده بود. من نیز گروه مربوط به صوت و لحن را تدریس می‌کردم، به دلیل فشارهایی که ساواک وارد می‌کرد، جلسات قرآن برای مدتی تعطیل شد؛ البته بزعم ساواکی‌ها تعطیل شد، چون بعد از یکی دو روز هر طور شده بود بچه‌ها را جمع کردم و برای اینکه مأموران ساواک متوجه برگزاری جلسات نشوند، به طور مخفیانه جلسات را از روز جمعه به روزهای مختلف هفته منتقل کردیم و دو هفته بعد دوباره جلسات در روز جمعه از سر گرفته شد».
حالا دیگر استاد بادپا به اندازه‌ای به جلسات قرآن مسجد امام عصر(عج) دل بسته است که آرزویش این است جلسه قرآن تا آخرین لحظات عمرش برقرار بماند و به قول خودش «رحل‌ها پهن بمانند». «آروزیم این است که خدواند هیچ وقت این روزهای جمعه و این قرآن را تا زنده‌ام از من نگیرد؛ قرآن باعث شده که در زندگی‌ام هیچ غیر شرعی وارد نشود و همین که فرزندان صالحی به من عطا شده است، بیشترین بهره‌ای است که از قرآن گرفته‌ام؛ چهار پسر و دو دختر دارم که سلامتی آنها از برکات انس با قرآن است که نصیب هر کسی نمی‌شود، در زندگی کمبودهایی داشته‌ام؛ اما به برکت قرآن همه این کمبودها رفع شده‌اند».
در مورد وضعیت آموزش و تفاوت آموزش‌های گذشته و حال که سؤال می‌شود به کیفیت آموزش‌ها در گذشته و گسترده بودن جلسات در حال حاضر اشاره می‌کند و می‌گوید: «در گذشته جلسات آموزش قرآن کریم با اینکه کم بود و اساتید برجسته کم داشتیم، اما کیفیت بالا بود؛ در حال حاضر به حول و قوه الهی شاهد گسترش روزافزون فعالیت‌های قرآنی در کشور هستیم و جلسات قرآنی بسیار زیادی وجود دارد که شاگردان تراز اولی را به جامعه تحویل می‌دهند. در حال حاضر ایران در زمینه قرآنی به یکی از برجسته‌ترین کشورهای اسلامی تبدیل شده است و ام‌القرایی جهان اسلام زیبنده هیچ کشور دیگری نیست و نخواهد بود».
سؤال در مورد شیوه‌های جذب جوانان و نوجوانان به فعالیت‌های قرآنی یکی دیگر از سؤالاتی است که پرسیده می‌شود و استاد جواب جالبی برای آن دارد؛ «خداوند در قرآن کریم می‌فرماید که تو نمی‌توانی کسانی را که دوست داری هدایت کنی؛ زیرا هدایت دست خداوند است. افرادی که می‌خواهند وارد وادی قرآن شوند، باید اول از همه توسط خداوند متعال هدایت شوند و حاضران در این وادی مطمئن باشند که مورد هدایت خداوند قرار گرفته‌ا‌ند و همه برنامه‌ها و طرح‌هایی که برای جذب جوانان و خانواده‌ها در نظر گرفته می‌شود، همه وسیله هستند وگرنه هدایت اصلی را خداوند باید انجام دهد».
نگاهی به تقدیرها و تجلیل‌ها

استاد بادپا توسط نهادها و ارگان‌های مختلفی مورد تقدیر قرار گرفته است و با توجه به اینکه همکاری‌های زیادی با نهادهای مختلف داشته است، تجلیل‌ها نیز متفاوت و گوناگون است، در ویترین افتخارات این استاد قرآنی از تجلیل توسط معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا شرکت ملی گاز و از جشنواره شمسه قرآنی تا سازمان اوقاف و امور خیریه، فرهنگ‌سرای قرآن و ... به چشم می‌خورد.
فعالیت اصلی استاد بادپا در مسجد امام عصر(عج) در خیابان جیحون بین خیابان مرتضوی و کمیل است؛ چهار فرزند پسر این استاد نیز آموزش‌های مقدماتی قرآن را زیر نظر پدر فراگرفته‌اند که یکی از فرزندان که «محسن» باشد، حتی در مسابقات سراسری قرآن در سال 1366 موفق به کسب رتبه اول شده است؛ اما چون در آن سال مسابقات بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران برگزار نشد، نتوانست در سطح بین‌المللی هم عنوانی کسب کند.

«محمد» دیگر فرزند استاد است که حدود 25 سال است که به تدریس قرآن کریم مشغول است و در سال‌های گذشته مدیریت دارالقرآن نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران را برعهده داشته و در این راه خدمات قرآنی زیادی را انجام داده است، همچنین دختر بزرگ استاد بادپا مربی قرآن است و در مجموع خانواده استاد هوشنگ بادپا خانواده‌ای قرآنی محسوب می‌شود. 


از «محمد» در مورد مهم‌ترین ویژگی استاد که می‌پرسم، می‌گوید «همیشه چیزی که از استاد در ذهن من باقی مانده است، این است که ایشان خود را به عنوان یک الگوی عملی مطرح کرده است، ایشان همیشه رهنمودهایی را برای ما بیان می‌کرد و همان رهنمودها بیشترین کاربرد را در زندگی ما ایفا کرده است».
وی به جو فرهنگی سال‌های قبل از انقلاب در جامعه هم اشاره‌ای می‌کند و می‌‌گوید: «مطمئناً تدبیر و راهنمایی‌های استاد باعث شد که ما در مسیر قرآن کریم رشد پیدا کنیم و جالب بود که در داخل خانه شرایط به گونه‌ای از طرف پدر و مادر برای ما فراهم شده بود که نیازی به حضور در بیرون از منزل برای گذراندن اوقات فراغت نبود».

محمد بادپا به آخرین آیه سوره مبارکه عنکبوت نیز اشاره‌ای می‌کند و می‌افزاید: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ؛ هر کس نیت خود را در راه قرآن خالص کرد، آنجاست که خداوند مسیر را برای وی هموار خواهد کرد»؛ من فکر می‌کنم که چون استاد بادپا بدون هیچ چشم‌داشتی همیشه مخلصانه در خدمت قرآن بوده‌اند، این نیت خالص ایشان باعث شد امروز فرزندانی را تحویل اجتماع دهد، باقیات صالحات تنها فرزندان ایشان نیستند، تمام شاگردانی که استاد بادپا تربیت کرده است همه باقیات و صالحات هستند. همیشه توصیه استاد بادپا به ما این است که در هر رشته‌ای که فعالیت می‌کنید، یادگیری و تدریس قرآن کریم را جزء نمک زندگی خود قرار دهید، من نیز این توصیه را گوش دادم و علاوه بر مسئولیت‌های اجرایی که داشته‌ام سعی کرده‌ام چیزی که از قرآن آموخته‌ام را به دیگران نیز آموزش دهم».
وی در پایان مهم‌ترین ویژگی بارز استاد بادپا را اخلاق حسنه ایشان می‌داند و اظهار می‌کند: «ایشان با اخلاق خوب خودشان بوده است که توانسته‌اند شاگردان زیادی را جذب فعالیت‌های قرآنی خود کند، چون ایشان با قرآن در ارتباط است هر روز یک نکته و یک رهنمود جدید برای ما دارد».

گزارش تصویری را اینجا ببینید!

تیمور کاکایی
حاصلی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۱/۰۹ - ۲۰:۰۸
0
0
با سلام
گزارش جالب و قشنگی بود، من با اینکه فعالیت قرآنی دارم اما استاد بادپا را نمی شناختم
captcha