به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، روحالله مؤمننسب، کارشناس فضای مجازی در یادداشتی که در وبلاگش منتشر شده است میگوید: شاید بتوان مدعی شد، فرمان تأسیس قدرتمندترین نهاد فضای مجازی در میان کشورهای جهان از مظلومترین فرامین امام خامنهای است؛ فرمانی که مخاطبان آن از سال 1390 موظف شدند نهادی را بنا کنند که «سرمایهگذاری وسیع و هدفمند در جهت بهرهگیری حداکثری از فرصتها» و «برنامهریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیبهای ناشی از اینترنت» را با تمام قدرت دنبال کند.
ترکیب اعضای این شورا نشان میدهد فضای مجازی از نگاه امام، ساحت دیگری است از فضای واقعی و همه بخشهای کشور باید از هر بعدی آن را در حد و قامت فضای واقعی مورد توجه قرار دهند.
این که بر سر 4 بند و 40 ماده شرح وظایف مکتوب با امضای امام خامنهای خطاب به اعضای شورای عالی فضای مجازی، در این سالها چه آمده است و فاجعه بیتوجهی به فرمان امام آنقدر بزرگ است که نمیتوان در سومین سال تأسیس این شورا ادعا کرد که حتی یکی از 40 بند اجرایی شده است، بماند برای مجالی دیگر؛ اما آنچه بیشتر دل انسان را به درد میآورد.
اما در این مقال، مجال یافتهایم نسبتهای فضای مجازی با فرمایشات امام خامنهای(مدظلهالعالی) با محوریت فرمایشات معظم له در جمع اعضای خبرگان رهبری را قلمی کنیم، باشد گامی شود در مسیر نورانی جاده انتظار...
«امروز جهان درگیر تحوّلات اساسى است، این را نمیشود منکر شد.» بیش از یک سال پس از صدور فرمان تشکیل شورای عالی فضای مجازی، فردی به نام ادوارد اسنودن از آمریکا میگریزد و اسناد مهمی را منتشر میکند. انتشار این اسناد، مهر تأییدی میشود بر لزوم توجه به «ساماندهی امنیت فضای مجازی کشور» و عمق فاجعه بشری نقض گسترده حریم خصوصی و حقوق شهروندی توسط شیطان بزرگ، در ایران و دیگر کشورهای جهان را نشان میدهد.
بر اساس یکی از این اسناد فوقسری افشا شده، آژانس امنیت ملی آمریکا در پروژهای تحت عنوان «PRISM»، از سال ۲۰۰۷ به سرورهای گوگل، مایکروسافت، یاهو، فیسبوک، پلتاک، یوتیوب، اسکایپ، ایاوال و اپل دسترسی کامل دارد. درک عمق فاجعه افشا شده در این سند، زمانی دردناکتر میشود که بدانیم فضای مجازی ایران رسماً در تسخیر محصولات و تارنماهای این کمپانیها است.
سند دیگری به نام Boundless Informant نشان میدهد آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در ایران نقطه کور اطلاعاتی ندارد و آمریکا موفق شده است در یک ماه، ۱۴ میلیارد قطعه- داده از شبکههای تلفن و رایانه کاربران ایرانی جاسوسی کند. این سندِ ننگین بیانگر این است که کشورمان از نظر امنیت فضای مجازی، ناامنترین کشور جهان است و اگر در سالهای گذشته طبق دستور امام «فضای مجازی کشور به بالاترین سطح از امنیت» رسیده بود، امروز این اتفاق جبرانناپذیر رخ نداده بود.
این اسناد و دیگر سندهای منتشر شده باعث شد همه کشورهای جهان از جمله چین، آلمان، روسیه، برزیل، کرهجنوبی، فرانسه و دهها کشور دیگر در «شرق و غرب عالم»، به فکر جدایی از اینترنت آمریکایی بیفتند و «تحوّلات اساسى» را در فضای مجازی کشور خود دنبال کنند.
اما لزوماً همه این کشورها نسبت به علت این رفتار نژادپرستانه آمریکا «آگاه» نشدهاند و نمیدانند که اینترنت آمریکایی و پایگاههای اینترنتی صهیونیستی گوگل و فیسبوک و امثال اینها بر اساس «تمدن کنونی غرب» به وجود آمدهاند که این تمدن نیز «براساس اومانیسم و اصالةالانسانیه» «بنا شده است»؛ «معنای آن این است که انسانیت، عنصر اصلی و هدف اصلی و قبله اساسی برای این تمدن خواهد بود» «و باطن این تمدن مادی - که ضد انسان است و ضد فطرت الهی است- دارد خودش را نشان میدهد».
این تمدنِ «بیباک از کارهای زشت»، «در عرصه اخلاقی» با «توهین به مقدسات» در سایت یوتیوب از طریق انتشار فیلمهای توهینآمیز و در شبکه به اصلاح اجتماعی فیسبوک با حفظ و حمایت از صفحه توهین به امام علی النقی(ع) و دیگر معصومین (ع) و در گوگل با برتری دادن به نتایج توهینآمیز، به راحتی «به مقدسات اهانت میکند، پیامبران را، بزرگان را، نه فقط پیغمبر ما را، همه پیغمبران را، مورد اهانت قرار میدهد».
«ازدواج با همجنس! این غیر از همجنسبازی است، به مراتب بالاتر است؛ یعنی علناً منکرِ ضد فطرت را در زندگی خودشان راه میدهند»؛ شبکههای اجتماعی و پایگاههای اینترنتی آمریکایی برای کمک به تشکیل و پشتیبانی از گروههای همجنسگرا در قامت یک مبلغ تمامعیار ظاهر میشوند، به نحوی که گوگل آرم اصلی خود را در حمایت از این تفکر شیطانی تغییر میدهد و فیسبوک گزینه همجنسگرا را در بخش انتخاب جنسیت کاربران خود قرار میدهد! پایگاههای شیطان بزرگ «امروز علناً و صریحاً به این اعتراف میکنند و دو همجنس» در این شبکهها به هم معرفی میشوند و «با یکدیگر ازدواج میکنند و کلیساها این را ثبت میکنند و رئیسجمهور آمریکا اظهارنظر میکند و میگوید من موافقم با این کار!» و با مراجعه به دفتر این پایگاهها، آنها را تشویق میکند!
در شبکههای به اصطلاح اجتماعی آمریکایی از جمله فیسبوک، بیحیایی و بیعفتی و شهوترانی از طریق ترویج مدلینگ، مدسازی و تبلیغ پوششهای غیراسلامی، استفاده ابزاری از جنس زن، ترویج و تسهیل رابطههای نامشروع از طریق ابزارهای ارتباطی مبتنی بر تلفن همراه مثل وایبر، اینستاگرام، وی چت، واتس اپ و... ترویج موسیقیهای محرک جنسی در قالبهای مختلف انجام میشود که اینها و بسیاری نمونههای دیگر، نمایانگر فساد باطنی و درونی غرب است.
در جبهه اخلاقی پایگاههای صهیونیستی فیسبوک و گوگل پلاس با پررویی و گستاخی زائدالوصفی، صفحه گروهکهای تروریستی مجاهدین خلق، پژاک، جیشالعدل، گروههای تکفیری و. . . را حفظ و ترویج میکنند، به نحوی که این صفحات تبدیل به ابزار جذب، ارتباطگیری و آموزش جنایتهای بشری شدهاند. البته افراد بریده از گروهکها نیز بر این مسئله صحه گذاشتهاند.
از طرفی اکنون عبارت سایبر تروریسم یا تروریسم مجازی در ادبیات بینالملل جای خود را بازکرده و اندیشمندان جهان، آن را به مراتب خطرناکتر از تروریسم سنتی میدانند؛ به این معنا که «دولتهای متخاصم غربی» اقدامات برنامهریزیشده و هدفمند را با اغراض سیاسی و غیرشخصی، علیه رایانهها و امکانات و برنامههای ذخیرهشده در درون آنها، با هدف نابودی یا وارد آوردن آسیبهای جدی به آنها از طریق شبکه جهانی اینترنت، صورت میدهند.
«دولت و رژیم مزور آمریکا» با «وقاحت»، هویت مجازی انسانها در فیسبوک، گوگل، یاهو و دیگر پایگاههای آمریکایی را به بهانههایی مثل نقد دولت آمریکا اعدام میکند، به نحوی که براساس این مقررات غیرانسانی، هویت مجازی چند رئیسجمهور و مقامات دولتی کشورهای مردمی و اسلامی، بدون هیچ توضیحی در فیسبوک به «قتل» میرسد و دولت آمریکا نیز به صورت مستقیم پایگاههای اینترنتی بسیاری را از روی سرورها حذف کرده یا حتی دامنه آنها را مصادره میکند.
براساس اسناد افشا شده، دولت آمریکا، انگلستان و «رژیم اشغالگر قدس»، ارزشمندترین سرمایهها در عصر اطلاعات، یعنی اطلاعات «ملتها» را «غارت» کرده و به مرزهای مجازی آنها تجاوز میکنند. در گوگل حق مالکیت معنوی نقض میشود و سرقت کلیک، دزدی پهنای باند و غارت سرمایههای انسانی، فکری و بردهداری نوین را در جهت تفکر صهیونیستی غصب و غارت، دنبال میکنند. نمود و نماد این رفتار «ضد حقوق بشری» را میتوان در بازیهای برخط، مانند تراوین وای ریپابلیک، به وضوح مشاهده کرد.
نهادینه کردن و آموزش «خشونت» از طریق بازیهای رایانه مانند
GTA و رفتارهای خشن در قالب ورزشهای ساختگی و خطرناکی مثل کشتی کج را میتوان در تمام بخشهای فضای مجازی آمریکایی مشاهده کرد. این راهبرد فرهنگی غرب تنها به بازیهای رایانهای ختم نمیشود بلکه در زنجیره رسانهای شیطانی آنها، شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر و گوگل پلاس در ترویج «خشونت» و «راهاندازی گروههای تندرو، افراطی و آدمکشی» و تحریک مردم و سازماندهی مخالفان با هدف برهم زدن نظم عمومی جوامع، نقش بسزایی دارند. این رفتار هدفمندِ آمریکا نتیجهای جز ترویج و تشویق افراد به پرخاشگری و نفرت ندارد.
گوگل و فیسبوک با ترویج و تأکید بر هفتهای به نام هفته زبان مادری و شیطنت در ایجاد اختلافات مذهبی و «برجسته کردن خصوصیات قومی و دمیدن در آتش قومگرایی، کارهای خطرناکی را دنبال میکند» که این رفتار شیطانی آنها «بازی با آتش است» و باید به «این مسئله مهم» نیز توجه شود.
«فضاحتهای آمریکا» در فضای مجازی فقط به مسائل پیش گفته ختم نمیشود، بلکه «از صد رقم رفتار ضد حقوق بشری آمریکا، مردم دنیا شاید ۸۰ـ۷۰ رقم آن را نمیداند».
این «جنایتکاران» «به پول»، «ابزارهای تبلیغاتی» و «علم» در فضای مجازی «مجهز» هستند؛ به نحوی که مرکز اینترنت جهان در یک پادگان نظامی آمریکا قرار دارد و ریاست این مرکز به عهده یک ژنرال عالی رتبه ارتش آمریکا است که وظیفه برقراری حکومت نظامی در اینترنت را برعهده دارد.
اغلب این اتفاقات دردناک به چهار دلیل رخ میدهد که لازم است مسئولان با «خودنگری و بازیابی وظیفه» این اشکالات را در خود رفع کنند:
اول اینکه «مسئولان به مردم اعتماد» داشته باشند و «به نیروی مردم تکیه» کنند.
دوم اینکه «مسئولان در مواجهه با دشمن احساس ضعف» نکنند و «به خدا تکیه» کنند و «حاضر به حرکت جهادی» شوند.
سوم اینکه متأسفانه اغلب مشاوران مسئولان و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات در مواجهه با «استقلال» در فضای مجازی را میتوان حداقل در یکی از سه گروه زیر مشاهده کرد:
گروه اول، کسانی که وابسته به وابسته بودن هستند؛ یعنی «آدمهاى خودپرست منفعتطلبى که در همه عمرشان، به جز منافع شخصیشان چیز دیگرى را نمىبینند» و در اینجا نیز منافع شخصی یا سازمانی خود را با «استقلال» ملتشان در تناقض میبینند، در نتیجه با آن میجنگند.
گروه دوم، به اصطلاح روشنفکران غربزده (و در اینجا، آی تی زده) هستند که مسحور جلال و جبروت مجازی صاحبان قدرت و شوکت مادی شدهاند و مدام بر طبل ما نمیتوانیم، آن هم با تمام توان میکوبند.
گروه سوم، «آدمهاى کوتهفکر و سطحىنگر» هستند که «استقلال» را با «عنوان جهانى شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعه جهانى، از بین میبرند و کمرنگ میکنند»، این افراد «مقاله مینویسند، حرف میزنند» و با تأسی بر شعار فریبنده «جهانی شدن» همراه با «مغالطه»، تلاش میکنند مردم و مسئولان را به دست برداشتن از «وطن دوستی» و انصراف از «تکیه بر توان به خود»، تحریک و تشویق کنند و «مرزبندى صحیح و صریح با جبهه دشمن» را اینگونه تبلیغ میکنند که با این کار «رابطهمان با دنیا قطع» میشود.
در حالی که «مرزبندی صحیح و صریح با جبهه دشمن» در فضای مجازی «به معنای این نیست که ما رابطهمان را قطع کنیم»، «این مرز این نیست که شما نمیروید آنجا» و پایگاههای اینترنتی آنها را نمیبینید، بلکه «آنها نمیآیند اینجا»، «معنای این مرز این است که هر رفت و آمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد کی میرویم، چه کسی میرود، چهجور میرود؛ چه کسی میآید، کی میآید، چهجور میآید، چرا میآید». «یعنی مرز مخلوط نشود. کسانی که سعی میکنند این مرز را کمرنگ کنند یا محو کنند یا از بین ببرند، اینها به مردم خدمت نمیکنند، اینها به کشور خدمت نمیکنند».
این افراد «به مجرد اینکه یک مشکلی برای کشور پیش میآید، فوراً شروع میکنند به ملامت کردن کسانی که استقامت کردهاند که: هان، دیدید، آدم وقتی اینجور سر حرفش میایستد، این مشکلات پیش میآید!» متأسفانه تفکرات خطرناک فوق، «آزاداندیشان»، «استقلالطلبان» و «چهرههای نورانی» در فضای مجازی را با این روش «ملکوک»(لکهدار کردن) میکنند.
در حالی که «این جوانها را باید حفظ کرد، باید از اینها قدردانی کرد، امروز هم بحمدالله» در فضای مجازی «جوانان انقلابی با انگیزههای دینی» «کم نیستند و زیادند»؛ نباید این «افتخارات بزرگ را نادیده گرفت» و «با عناوین گوناگونی بخواهیم این جوانهای مؤمن را طَرد کنیم و منزوی کنیم؛ که البته منزوی هم نمیشوند؛ آن جوانهای مؤمنِ پرانگیزه، با این حرفها منزوی نمیشوند؛ لکن ما باید قدر اینها را بدانیم».
«این جوانان متدین» افرادی هستند که با راهبُرد مشخص، سعی میکنند خودباورانه و با «اعتماد به نفس»، ضمن «مبارزه با استعمار»، «وابستگی» و «وادادگی»، به همه ثابت کنند که «ما میتوانیم». به این دسته «انقلابی» گفته میشود و «انقلابیها» پیش از هر چیز «استقلال طلب» هستند، زیرا بدون «استقلال» نمیتوان به آزادی و مردمسالاری مبتنی بر «آموزههای عمیق اسلامی» رسید.
«مسئولان کشور» در رابطه با فضای مجازی نیز باید «در مقابله با دشمن حرفِ صریح» بزنند و «عدم انفعال ملت ایران را و عدم انفعال انقلاب را به زبانِ صریح بیان» کنند.
البته «عهدشکنی» و «زیادهطلبی» شبکههای اجتماعی و لانههای جاسوسی آمریکا از جمله فیسبوک، «براى مردم دنیا آشکار شده و امروز منفورند در دنیا»؛ به نحوی که صدراعظم آلمان که از متحدان اصلی آمریکاست، صراحتاً از عملکرد شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک انتقاد میکند، مقامات اتحادیه اروپا از کاربران میخواهند فیسبوک و گوگل را ترک کنند و کشورهای مختلف جهان از جمله چین، روسیه، فرانسه، آلمان، ترکیه، برزیل و دهها کشور دیگر رسماً اعلام کردهاند اینترنت خود را از اینترنت آمریکایی جدا میکنند و شبکه ملی اطلاعات و سرویسهای امن بومی را در کشورهای خود راهاندازی خواهند کرد. این اقدامات جدا از اعتراضات بینالمللی و صدور قطعنامه و طرح شکایات از دولت آمریکا صورت میگیرد که باعث شده «برای جبهه استکبار آبرویی باقی نماند».
«نگاه ما به مسائل خودمان و مسائل جهان، باید نگاه جدیای باشد». به این معنا که باید به فضای مجازی «نگاه مبتکرانه و اساسی» داشته باشیم. باید باور کنیم که امکان ندارد در فیسبوک اسرائیلی، انقلاب اسلامی به بار نشیند و راهکارهای بهینهسازی موتور جستوجوگر گوگل (SEO) مزیتهای فرهنگی ما را قربانی فرهنگ منحط غرب میکند؛ به نحوی که مدیران پایگاههای اینترنتی ایرانی به دلیل وابستگی تأسفبار کاربران ایرانی به گوگل، ناچارند برای دیده شدن، براساس استانداردهای شیطان بزرگ رفتار کنند و با انتشار محتوا و تصاویر «غیراسلامی» و «غیراخلاقی» بازدیدکنندگان تارنمای خود را افزایش دهند.
یکی دیگر از مهمترین آفتها، عدم «واقعبینی واقعیتهای موجود» در فضای مجازی است که باعث شده است «ظرفیتهای بیشمار ملی» نادیده گرفتهشده و «از دشمنی دشمن، غفلت» شود. برای بازتر شدن موضوع میتوان آن را اینگونه بیان کرد که بسیاری از «عناصر انقلابی» به دلیل عدم آگاهی، به این مهم توجه نمیکنند که هیچ تفاوتی بین گوگل با آمریکا و فیسبوک با رژیم صهیونیستی نیست، در نتیجه در سرزمین مجازی دشمن مقیم شدهاند و «این را نباید فراموش کنیم؛ این واقعیتی است» که گردانندگان و مالکان این پایگاههای شیطانی «دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملی ما هستند و دشمن ملت ما هستند». به قول سعدی «دشمن چون از همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند» و «آنگاه در دوستی کاری کند که هیچ دشمنی نکرده باشد».
البته نمیتوان در شکلگیری انقلاب اسلامی در فضای مجازی، نقش علما را نادیده گرفت. «علما هادیان امتند و وظایفی دارند و مردم را باید روشن کنند؛ در نظام اسلامی وظیفه علما فقط گفتن مسئله نماز و روزه نیست، مردم را بیدار میکنند، هوشیار میکنند، حقایق را به مردم میگویند، بصیرتافزایی میکنند».
«جنگ، جنگ ارادههاست» و باید «جوانان مؤمن انقلابی» با «احساس وظیفه اسلامی» و با تقویت «روح خودباوری و خودبازیابی هویت اسلامی» «در قامت افسران جوان جنگ نرم» و «پاسداران انقلاب اسلامی» به جنگ «پاسداران تمدن غرب» در فضای مجازی بروند.
«انقلاب» اسلامی در فضای مجازی هم «حرف اسلام را میزند»، «حرف استقلال را میزند، حرف ایستادگی ملی را میزند، حرف توسعه درونزای کشور را میزند، حرف عدل را میزند و برای این اهداف بزرگ تلاش میکند و کار میکند؛ همه اینها مسائل انقلاب است؛ اینها چیزهای مهمی است. این یک واقعیت است».
«واقعیت دیگری که از آن نباید غفلت کرد، انگیزههای دینی در نسل امروز انقلاب است.» «ما امروز، جوان انقلابی بسیار داریم، در سرتاسر کشور داریم، از همه قشرها داریم، در دانشگاهها بسیار داریم، جوانی که هم متدین است، هم انقلابی است»، «من این جوان از جوان انقلابی اول انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آن روز اولاً آن انقلاب با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیاً آن روز اینترنت نبود، ماهواره نبود، این همه تبلیغات گوناگون نبود، این جوان در معرض این همه آسیب نبود، جوان امروز در معرض این همه آسیبها است؛ اینترنت جلوی او است، این همه تلاش دارد میشود برای اینکه این جوان را منحرف کنند،» اما «این جوان، متدین باقی میماند؛ نماز خوان است، به نماز اهمیت میدهد، نماز شب میخواند، نافله میخواند، در مراسم مهم دینی شرکت میکند، پای انقلاب میایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد؛ اینها چیزهای مهمی است. نسل امروز انقلاب، به نظر ما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیت است، باید این را دید.»
تمام عبارات داخل گیومه («...») عیناً در بیانات مقام معظم رهبری ذکر شده است.
منبع: تارنمای من انقلابیام