به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، میرجلالالدین کزازی، استاد شعر و ادب فارسی دانشگاههای مختلف کشور امروز، اول اردیبهشت در نشست علمی یادروز سعدی در شیراز با تأکید بر اینکه سعدی کهنگرای نوآور است، گفت: نوگرایی گسسته از سنت به هیچ روی پذیرفتنی نیست اگر ما تنها نوگرا باشیم، گسسته از پیشنیه فرهنگ و تاریخ اندیشه نیاکانی خویش آن نوگرایی بی هیچ گمان آشوبگرایی خواهد بود.
وی با بیان اینکه سنت به درختی میماند که ریشه در دور جای تاریخ دوانیده است، افزود: اگر ستاکها، شاخههای نو بر این درخت کهن نرویند آن درخت به ناچار خواهد افسرد و سر در نشیب نابودی خواهد نهاد.
کزازی ابراز کرد: نوگرایی همان ستاکها و شاخههای نو است که بر آن درخت کهن میروید و از سویی مایه شادابی و شکفتگی زندگانی همواره درخت میشود و از سویی دیگر درخت را با زمینههای زمانه و نیازهای نو پیوند میدهد و همساز و هماهنگ میگرداند؛ اگر شاخهای به هر شیوهای از این درخت بگسلد، بر خاک بیفتد، ریشه بدواند بسیار اندک امید میرود که بتواند روزگاری درختی بلند و بشکوه و بارآور بشود.
این استاد دانشگاه شعر و ادب پارسی، نوگرایی را سویمندی در ساختار پیشینه و سنت دانست و گفت: سویمندی ساختار را آن توان، مایه و شایستگی میبخشد که بتواند پاسخهای سنجیده به آئین، درست و کارساز برای نیازهای نو پدید آورد.
وی گفت: مردمانی مانند ایرانیان که از کهنترین مردمان جهانیم، به ساختاری رسیدهایم بسیار گرانسنگ، استوار و پایدار و بسیاری از آنچه را دیگران کم آزمودهاند ما دیری است که آزمودهایم و پس پشت نهادهایم، اما اگر ساختار میباید بپاید، همچنان زنده تپنده، شکوفان، بارآور و توانمند نیاز دارد به سویمندی نو.
کزازی تأکید کرد: آنچه ما میبایدمان جست، شکستن ساختار نیست، یافتن سویمندی نو در این ساختار کهن چند هزار ساله است و از این روست که آنچه سعدی در سخن قاصی کرده است پیوندی نغز، ناب، دوسویه، پویا، برازنده و سازنده که در میان ساختار و سویمند پدید آورده است و یکی از بزرگترین و بنیادیترین آموزهها و اندرزهای سعدی است در این روزگار، این روزگار بی فریاد که روزگار آشوب و گسست بیگانگی با خویشتن است.
وی با تأکید بر اینکه ما در این روزگار بیش از نیاکانمان در روزگاران دیگر به سعدی نیازمندیم، گفت: زیرا سعدی یکی از درخشانترین و کارمگارترین فرزندان ایران است که توانسته است بیآنکه از ساختر بگسلد، به سویمندی نو دست بیابد.
کزازی اضافه کرد: سعدی، از همین دید به این ویژگی والا و کم مانند هم آراسته است که سخنوری است همه سویه و همه رویه. کمابیش در همه قلمروهای ادب پارسی، توانمند، بشکوه، شگفتیآفرین و شاهکار آفریده است و
در بسیاری از این قلمروها، سعدی شالوده ریز نیست؛ هنر سعدی این است که هر کدام از آنها را برگزیده، مهر خویش را بر آن زده است.
این پژوهشگر شعر و ادب پارسی عنوان کرد: پیش از سعدی، غزلسرایانی غزل پارسی را تب و تاب، شور و شرار و جان و جنب بخشیده بودند و پیش از سعدی چانهپردازان، چانههایی کوهوار و ستوار پدید آورده بودند، اما سعدی چه کرده است آنچه را آنان پایه ریختهاند، گستردهاند و پروردهاند به فرازنای فرهمندی برده و بر ستیغ سخن پارسی نشانده است.
وی با بیان اینکه اگر حافظ نمیبود سعدی بزرگترین غزلسرای ایران میشد، هرچند در شیوه غزلسرایی خویش کم از حافظ نیست، گفت: چانههای سعدی در سختگی و ستواری نمونههایی برترینند، در اندرزنامه سعدی است که شاهکار ادب ایران و میتوان گفت ادب جهان را پدید آورده است.
کزازی با اشاره به آثار سعدی عنوان کرد: در نثر آهنگین و خنیایی و هنری پارسی نیز سعدی است که نمونه برترین را به دست داده است و تنها در یک گونه از ادب پارسی است که سعدی نامی همسنگ و همساز با دیگر گونهها و زمینههای سخن به دست نیاورده است و آن هم در رزم نامه است.
وی بیان کرد: میتوان گفت سعدی در گونهای بن بست ادبی و فرهنگی بوده و از این روی نتوانسته است آنچنان که خود میخواسته است مرد رزم هم باشد.
این استاد شعر و ادب پارسی گفت: سعدی شیوه را به فرازنایی میبرد که فراتر از آن نمیتوان رفت، سرودههای او از این دید چندان از نوشتههای وی گسستنی و بازشناختنی نیستند.
وی با بیان اینکه سخن نوشتاری سعدی در آهنگینی با سروده او پهلو میزند، گفت: ویژگی دیگر در سعدی که بدو چهرهای دیگرسان، مینوی و فراسویی داده، این است که سعدی مانند اوستادان ادب پارسی، فرزانه فرمند طوس فردوسی، سخنوری است که توانسته است به زبان سرشتین پارسی راه ببرد.