وارد محوطه مصلای امام خمینی که میشوی، به ظاهر همه چیز همانند سالهای گذشته است، همان سالنهایی که با چادرهای سفید در محوطه بیرونی شبستان و در کنار مترو شهید بهشتی بر پا شده بودند، باز هم خودنمایی میکنند، منتهی این چادرها امسال به امور گمرک و انبار و بانک صادرات و دیگر بخشهای جنبی اختصاص پیدا کردهاند.
به بلوار اصلی مصلی که میرسی، کمکم متوجه تغییراتی در ساختمان اصلی رواق شرقی میشوی؛ دیگر چشمانت از فاصله نزدیک هم نمیتواند به شبستان خیره شود؛ همان ساختمانی که اغلب بیلبوردهای تبلیغاتی و بسیار بزرگ ناشران آموزشی بر آن خودنمایی میکرد، حال در پشت ساختمان رواق شرقی مصلی پنهان شده است.
تحولی شگرف در نمایشگاه کتاب
این تغییر را وقتی به جلوی شبستان میرسی بیشتر احساس میکنی و وقتی به محوطه جنوبی شبستان و حیاط میانی مصلی وارد میشوی، میبینی که امسال نمایشگاه کتاب در فضایی متفاوت برگزار میشود. اگرچه تنها بخش شبستان برای برپایی نمایشگاه کتاب به این رویداد فرهنگی اختصاص پیدا کرده است، ولی محوطه بزرگ حیات میانی که تا سال گذشته پر از لوازم ساختمانی و میله و مصالح و تجهیزات ساختمانی بود، اکنون به محوطهای موزاییک شده با حوضی بزرگ و باغچههایی که در اطراف حوض، با گلهایشان خودنمایی میکنند، فضایی متفاوت به نمایشگاه بخشیده است و چهرهای جدید را از نمایشگاه برای مخاطبان به ویژه آنان که از پشت بام شبستان و از پلههای حیات میانی به شبستان میآیند هویدا میکند.
و اما رواق شرقی و غربی نمایشگاه که اکنون میتوان گفت 90 درصد مراحل تکمیلی خود را پشت سر گذاشته است، فضایی زیباتر و البته منظمتر به محل برگزاری نمایشگاه کتاب بخشیده است و کاشیکاریهای روی رواقها خود دلیل دیگری بر افزایش زیبایی این محوطه است.
وقتی به شبستان قدم میگذاری، تمام تصاویری که از نمایشگاه کتاب تا همین چند لحظه پیش در ذهنت تداعی شده بود، نقش بر آب میشود؛ چراغهای شبستان خاموش بود و ناشران در تاریکی فضای شبستان که به یمن لطف خورشید روشنایی را وام گرفته بود، کار میکردند.
نکته جالب اینکه بسیاری از ناشران هنوز در حال غرفهچینی بودند و البته در این میان بودند غرفههایی که کار چیدمان کتابهایشان را به پایان برده بودند و با پارچهای مطابق هر سال، درب غرفه را به اصطلاح بسته بودند!
غرفههای بینام
یکی از مواردی که در همان بدو ورود به شبستان، توجهت را به خود جلب میکند، نام غرفههاست که در واپسین ساعاتی که به زمان برگزاری نمایشگاه مانده است، هنوز هم جایشان خالی است.
به راهروهای مختلف سر میکشی؛ برخی از سازمانها هنوز دکور غرفه خود را نساخته یا کامل نکرده بودند. برخی راهروها مملو از کتابهایی بود که برای چیدمان در غرفه انتظار میکشیدند. ناگفته نماند برخی از غرفهها نیز آماده پذیرایی از مخاطبان بودند و مسئول غرفه با آرامش در غرفه حضور داشت و به مطالعه مشغول بود.
بیاطلاعی ناشران یا نقص اطلاعرسانی برگزارکنندگان نمایشگاه
و اما نکته جالبی که در این بازدید به آن برخورد میکنی این است که بسیاری از ناشران از اینکه اطلاعرسانی درباره واگذاری غرفهها دچار نقص بوده است، گلایه داشتند؛ برخی از ناشران که از شهرهای اطراف در نمایشگاه حضور یافته بودند، اذعان داشتند که مدت زمان دو روز است غرفه را تحویل گرفتهاند. برخی نیز که مشغول چیدمان کتابها و غرفه بودند، به این موضوع تأکید داشتند که اطلاعرسانی نشده است و آنان با مراجعه به واحد مربوطه، نسبت به اخذ غرفه اقدام کردهاند؛ در حالی که بارها طی هفتههای گذشته درباره واگذاری غرفه به ناشران مطالبی را از مسئولان میشنیدم؛ حال باید دید این مغایرت ناشی از بیاطلاعی ناشران از اطلاعرسانی برگزارکنندگان نمایشگاه است یا واقعا اطلاعرسانی دچار نقص بوده.
البته در این میان باید این نکته را یادآور شد که اطلاعرسانی از طریق سایتهای خبری صورت گرفته است و با توجه به اینکه ناشران کمتر با فضای مجازی و اینترنتی سر و کار دارند، طبیعی است که از زمان واگذاری غرفهها بیاطلاع باشند. شاید بهتر باشد روشی قدیمیتر را برای اطلاعرسانی برگزینیم تا هم ناشران دچار چنین استرسی نشوند و هم مسئولان از اطلاعرسانی صحیح و به هنگام اطمینان حاصل کنند.