مریم پیرحیاتی، در گفتوگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، درباره ویژگیهای برادر شهیدش عبدالمهدی گفت: عبدالمهدی در سال 1336 در شهر ایوان از توابع ایلام به دنیا آمد. این شهید بزرگوار از 6 سالگی نسبت به مسائل مذهبی اهمیت قائل میشد، همچنین نمایندگی مکتب قرآن در شهر ایلام را داشت و برای بچهها کلاس قرآن و توضیح مسائل مذهبی برگزار میکرد.
پیرحیاتی ادامه داد: ایشان فعالیتهای دیگری نیز داشتند. از 6 سالگی روزه میگرفت؛ به سن نوجوانی که رسید، همانند پدرمان که مؤذن بود، مؤذن شد و روزهایی که پدرمان نبود، در مسجد جامع شهر اذان میگفت.
درآمدش را خرج نیازمندان میکرد
وی با اشاره به این که عبدالمهدی شغل معلمی را برگزید، اظهار کرد: معلم که شد، درآمدش را خرج فقیران میکرد. مایحتاج نیازمندانی که شناسایی کرده بود را تهیه میکرد و در خفا و در حالی که صورتش را با چپیه میپوشاند، به در خانهها میبرد.
خواهر شهید پیرحیاتی عنوان کرد: عبدالمهدی شیفته امام زمان(عج) بود؛ از 20 روز مانده به نیمهشعبان، وسایل تزئینی که خود با کاغذ و پارچه درست میکرد را آماده کرده و بعد مسجد را با همکاری سایرین تزئین میکرد.
وی افزود: نقاشی می کشید، پشت خانه زمین خاکی بود بچهها را به فوتبال دعوت میکرد و زمانی که اذان میگفت، همگی به مسجد میرفتند و نماز میخواندند؛ با همین روش بسیاری از بچههای محله را به مساجد کشانده و اهل نماز کرده بود. به بچهها قرآن درس میداد. دفتر قرآنی آن شهید بزرگوار اکنون نیز فعال است.
فعال سیاسی قبل از انقلاب بود
پیرحیاتی در بخش دیگری از سخنان خود به فعالیتهای سیاسی آن شهید بزرگوار پرداخت و بیان کرد: دوران انقلاب همپای سایرین، به فعالیتهای سیاسی و دینی میپرداخت. صبحها در راهپیماییها شرکت میکرد، چند بار هم تحت تعقیب قرار گرفت اما دستگیر نشد.
وی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب و با تشکیل دادگاه انقلاب، به عنوان بازرس دادگاه مشغول به کار شد. با شروع جنگ آماده اعزام به جبهه شد. با وجود مخالفتهای بسیار و اعلام نیاز به وجود ایشان در شهر، بار سفر بست و به جبهه رفت و گفت تا زمانی که جنگ تمام نشود، در جبهه خواهد ماند.
شهادت در منطقه سومار
خواهر شهید پیرحیاتی با اشاره به این که آن شهید بزرگوار در شب عاشورا به شهادت رسید، عنوان کرد: عبدالمهدی فرمانده یکی از گردانها بود. در عملیاتی در منطقه سومار در 28 آبان سال 59 بود که به شهادت رسید.
وی یادآور شد: در این عملیات علاوه بر عبدالمهدی، برادر دیگرم عبدالکریم به همراه 5 نفر فرهنگی اهل شهر ایوان به شهادت رسید. عبدالمهدی و عبدالکریم همیشه باهم بودند و در نهایت یک جا شهید شدند.
پیرحیاتی در افزود: پدربزرگ و پدرم بانی مسجد جامع شهر ایوان بودند. خانه ما نزدیک این مسجد بود. برادرانم به این مسجد میرفتند و تمامی کارهای مسجد را برادرانم به عهده داشتند. روحانیونی که از قم به ایوان اعزام میشدند، در خانه ما مستقر شده و مراسمی مذهبی از همان جا هدایت میکردند. برادرانم نیز با روحانیت بزرگ شده و تا آخر عمر نیز دست از کارهای مذهبی برنداشتند.