به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) اين همايش با حضور هيئت رييسهی سه نفره متشكل از دكتر «توفيق سبحانی»، دكتر «محمود عابدی» و «آسين چلبی» بيست و دومين نسل از فرزندان مولانا و قائم مقام بنياد بينالمللی مولانا از ساعت 10 با سخنرانی دكتر«حسين خاتمی» پروفسور دانشگاه استامبول و مؤسسهی علوم اجتماعی مولانا با موضوع «شمس از نگاه گولپينارلی» آغاز شد.
دكتر «حسين خاتمی» با اشاره به دوستی خود با گولپيناری در اين همايش گفت: ما برای اين استاد را دوست داريم كه مولانا و شمس را دوست داشت و مولانا و شمس نيز پيامبر اعظم(ص) و اهل بيت(ع) را دوست داشتند و همين باعث ارادت استاد به اين خاندان پر نور و بركت بود و استاد را اهل عشق و محبت میكرد.
اين مولاناپژوه تصريح كرد: مولانا تا قبل از ورود شمس، حقايق را میدانست و با آن میزيست و همانگونه كه خود عشق را آمدنی دانست و نه آموختنی، شمس آمد تا با يك پرسش او را منقلب كند و در توجه به مكان احديت و احمديت او را قویترش سازد و در وعدهی خداوند نيز آمده است كه اگر كسی حبيبالله باشد، خدا او را دوست خواهد داشت و به همين دليل ما مولانا و شمس را دوست داريم و آنها را به تركزبانها معرفی كردهايم.
وی افزود: وحدت وجود در آثار شمس همان اصالت وجود است كه سر كلمهی «لا اله الا الله» و سر كلمهی توحيد را در خود جای داده است و عاشقان واقعی همان موحدان واقعی هستند كه امانت الهی به آنها عرضه شده و خود راه عشق الهی را بايد انتخاب كنند و بپيمايند.
در ادامهی اين همايش دكتر «حسين ساكت» استاد دانشگاه به تحليل و بررسی موضوع جوانمردی و فتيان در ادبيات فارسی پرداخت و تحت مقالهای با عنوان «از جوانمردی تا جوانمرادی» آن را از ديدگاه مولانا به تصوير كشيد.
وی در سخنانش گفت: گولپينارلی بر پايهی دستنگاشتههای گرانسنگ پارسی، تازی و تركی كهن عثمانی، نگاه و نگرش ما به واسطهی يك پژوهش استوار، جوانمردی و فتوت را از يك فرآيند تاريخی به پرسشهای ديگر میكشاند.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: جوانمردی پلی است به جوانمرادی و جوانمرادی چيزی به جز نيكبختی و سعادت از نگاه مولانا و تمام عارفان جهان نبوده است و از اصطلاح «فتی» عربی در روزگار پيش از اسلام بر گرفته شده و بر افراد شريف و قدرتمند و ياوران مردمان در اجتماع با پوششهای مشخص اطلاق شده است كه با حاتم طايی در مردم پيش از اسلام شناخته شده و البته ريشهی آن را به ساسانيان منصوب كردهاند.
وی افزود: با ظهور دين اسلام ارزشها و معيارهای گذشته فرو ريخت و با جملهی «لافتی الا علی لاسيف الا ذوالفقار» پيامبر اعظم(ص) دربارهی حضرت علی(ع)، فتی و فتوت معنای تازهای به خود گرفت و تجسم ويژهای يافت.
دكتر حسين ساكت در پايان مولانا را نمونهی بارزی از فتوت و جوانمردی دانست و تصريح كرد: مولانا با تكيه بر اهل بيت(ع) و نور جاری در آنها توانست معنای واقعی فتی را درك كرده و خود يك الگوی كامل جوانمرد و جوانمراد واقعی دوران عرفان و ادبيات جهان است.
همچنين در اين مراسم «اردوغان ارول» رييس سابق موزهی مولانا به نقل خاطراتی دربارهی گولپينارلی پرداخت و گفت: من طی سی سال رياست موزهی مولانا از سال 1971 تا زمان وفات اين محقق فقيد با او بوده و در فاصلهی 70 تا 80 ميلادی گاه چندروز و گاهی تا يك ماه را با يكديگر در موزهی مولانا سرمیكرديم.
وی افزود: گولپينارلی علاوه بر فارسی و تركی عثمانی، عربی را نيز بسيار خوب میدانست و دانش فقهی و دينی وسيع و عميقی داشت و ترجمهی قرآن و نهجالبلاغهی او نشان میدهد كه چقدر به اين حوزه تسلط داشته است.
اين مولاناپژوه تصريح كرد: عبدالباقی هر چه را میدانست، به نحو احسن میدانست و دربارهی چيزی كه نمیدانست، سخن نمیگفت، او بسيار كتابخوان بود و در هر موضوعی مطالعه میكرد و هنگام مطالعه، اغلاط را در حاشيهی كتاب يادداشت كرده و اگر در پانزده صفحهی اول كتابی تعداد اين غلطها زياد میشد، از خواندن آن صرفنظر میكرد.
وی در پايان گفت: عبدالباقی خاورشناس بزرگی بود و ما هرگاه كتابی از وی را مطالعه میكنيم به اين میانديشيم كه پژوهندهای را از دست دادهايم كه هرگز جايش پر نخواهد شد.
بخش دوم اين مراسم با پايان يافتن استراحت حاضران در مراسم و با هيئت رييسهی «محمد كايا» رايزن فرهنگی سفارت تركيه در تهران، دكتر «محمدحسين ساكت» و پروفسور «حسين خاتمی» با سخنرانی «ولی قيطرانی» آغاز شد.
ولی قيطرانی طی سخنانی دربارهی «حروفيه با نگاهی در كتابشناسی حروفيه گولپينارلی» گفت: نحله يا فرقهی حروفيه در سدهی هشتم قمری توسط «فضلالله حروفی» در دورهی تيمور گوركانی به وجود آمد اما به سبب تغييرات دور و درازی كه استرآبادی از قرآن و روايات اسلامی داشت و ادعاهای حقطلبانهای كه از سوی درويشان ارايه میشد، اين نحله كمكم رنگ شورش به خود گرفت و در نهايت سركوب شد.
وی افزود: گولپينارلی چون ادوارد براون فعاليت زيادی برای معرفی حروفيه و عقايد آن كشيده و در مقدمهی كتابش خلاصهای از عقايد حروفيان را برای شناخت خواننده عرضه كرده است و در بخش دوم اين كتاب، استادانه گزارش موجزی از نحوهی كار تهيهی مطالب اين منبع مهم ارايه داده كه اين نشاندهندهی آن است كه چگونه او با عشق و وسواس سعی در بيان مطلبی داشته است.
در ادامهی اين مراسم «شمشكلر» استاديار دانشگاه سلجوق و رييس مؤسسهی پژوهشی مولوی تركيه نيز با موضوع «افزودههای گولپينارلی بر ترجمهی ولد چلبی از مثنوی» سخنرانی كرد و گفت: ما همه گولپينارلی را میشناسيم اما ولد چلبی را كاملا نمیشناسيم و به اين دليل قصد معرفی او را دارم.
وی افزود: چلبی شاعر، معلم، روزنامهنگار و پژوهندهای است كه در سال 1967 به دنيا آمده و هم از طرف مادر و هم از طرف پدر نسبش به مولانا بازمیگردد و به خاطر همخونی با مولانا بسيار مورد احترام گولپينارلی بوده و از نزديكان وی به حساب میآيد.
رييس مؤسسهی پژوهشی مولوی در تركيه اظهار كرد: زمانی كه چلبی نخستين ترجمهی مولوی را به وزارت آموزش و فرهنگ تركيه تحويل داد، آنها اين اثر را برای نظارت به گولپينارلی تحويل دادند.
وی افزود: اين اثر در نهايت در سال 1946 با تصحيح گولپينارلی منتشر شد و اين ترجمه از مثنوی، بيشترين چاپ را در تركيه داشته و از اين نظر موضوع بسيار بااهميت است كه حاشيهی ان را گولپينارلی نوشته است و بيشتر دانشجويان و محققان نيز از اين اثر استفاده میكنند.
آخرين سخنرانی اين بخش همايش را دكتر «هيبتالله مالكی» عضو هيئت علمی دانشگاه فيروزآباد فارس با عنوان «شرح گولپينارلی و شروح ديگر كليات شمس» ارائه داد.
وی در اين همايش گفت: مولانا به عنوان يك خردمند فرزانهی پارسیگوی در شعر چنان اعجاز كرده كه خواننده را به ملكوت میبرد.
اين استاد دانشگاه افزود: مولوی با مطالعهی آثار محققان، عرفا، دواوين و قول و پژوهش در قرآن و احاديث به تسلطی شگفتانگيز دست يافته و مثنوی را آن عارف عالیقدر زمانی سرود كه به مرتبهی عالی ايمان رسيده بود؛ در حالیكه غزليات او تحولات و انقلابات اوست.
مالكی تصريح كرد: مولانا امروزه به آن درجهای رسيده است كه نمیتوان مقامی برای آن شمرد، كه چه بسا با شرحهايی كه بر مثنوی نوشتهاند، هنوز جای هزاران شرح باقی است.
وی افزود: فروزانفر اولين شارح را «احمد رومی» میداند و از اين لحاظ اين شرح را مهم میداند كه او با سلطان ولد، فرزند مولانا، معاصر بوده و «كمالالدين حسين بن حسن خوارزمی» نيز از شارحان مطرح مثنوی است و نوشتهی او از اين نظر مهم است كه از بزرگان متصوفه بوده و بعد از او در كشورهای مختلف بيش از 160 شرح بر كليات شمس نوشتند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به اهميت شرح مثنوی عبدالباقی گولپينارلی تأكيد كرد: در ميان اين شرحها، شرح گولپينارلی از جايگاه ويژهای برخوردار است؛ زيرا او بر زبانهای تركی، عربی و فارسی تسلط ويژهای دارد و علاوه بر آن ذوق عرفانی و شناخت عميق او از قرآن و اهل بيت(ع) نيز بیتأثير نبوده است.
وی جهان امروز را نيازمند انديشههای مولانا خواند و در پايان گفت: تنها گولپينارلیها میتوانند مولانا را به جهان عرضه كنند؛ زيرا درك مضامين بلند مثنوی از جمله آشنايی عميق با ادب فارسی، قرآن، احاديث و شناخت عبارات عرفانی كاری بس مشكل است و كسانی میتوانند در اين مسير گام بردارند كه از آن چشيده باشند.
بخش دوم اين همايش با حضور جمع كثيری از فرهيختگان زبان و ادب فارسی از ساعت 15 آغاز شده و تا ساعت 30/19 ادامه خواهد داشت.