نامگذاری سال 1386 به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی از سوی مقام معظم رهبری، زمينه و بستری فراهم آورده است كه در آن میتوان به طرح مسائلی مهم و تاريخساز پرداخت.
موضوعات بسيار پراهميت و حياتی برای جامعه اسلامی؛ كه متأسفانه تا امروز كمتر مورد موشكافی محققانه قرار گرفتهاند!
صرف نظر از اينكه اين بیتوجهی ممكن است معلول چه عواملی باشد، شايد اشاره به اين نكته كافی به نظر برسد كه: «لازمه خوب پرداختن به چنين موضوعاتی، تمركز و اقبالی شايسته را از سوی متفكرين جامعه در عرصههای مختلف میطلبد كه، البته میبايست برای تحقق اين تمركز و توجه، زمينه سازیهای لازم را نمود».
به هر حال از جمله اين موضوعات و مسائل ياد شده، كه بحث كافی و جانانهای را میطلبد، تعيين جايگاه آرمانخواهی اسلامی و تبيين نسبت آن با آنچه كه بعضاً به اشتباه واقعگرايی خوانده میشود، میباشد. ما در اين مقاله سعی خواهيم كرد تا ابعاد مختلف اين موضوع را در پرتو و چارچوب مفاهيمی كه از سوره مباركه برائت برداشت میشود، بررسی نمائيم.
انقلاب بزرگ و با عظمتی كه 1400 سال پيش در حجاز ولادت يافت و ظرف مدت كوتاهی آوازه حركت ناتمامش عالمگير شد؛ آغاز بزرگترين خيزشی بود كه بشريت به خود خواهد ديد. اين مطلب هرگز يك ادعای شعاری و يك پيشگويی خام احساسی نيست. چرا كه انقلابها ملاك و معيارهای مخصوص به خود را دارند و بر مبنای اين ملاك و معيارها میتوانند مورد سنجش قرار گيرند. نكته ياد شده نيز قضاوتی بر مبنای همين ملاك و معيارها است.
سه مؤلفه و فاكتور مهم و اساسی در سنجش هر انقلابی عبارت است از:
1-موتور حركت آن انقلاب يا به عبارت دقيقتر آرمانهای آن انقلاب
2-رهبری انقلاب
3-انقلابيون و كسانی كه بايستی اين انقلاب را به عينيت و اجرا درآورند.
دو مورد ابتدايی در انقلاب عظيم اسلامی در بهترين و ايدهآلترين شرايط ممكن قرار دارند، چرا كه مثلاً در خصوص آرمان بلند انقلاب عظيم اسلام اين آيه شريفه به خوبی گويای ممتاز بودن آن میباشد. «او كسی است كه رسولش را با هدايت و دين حق برای غلبه بر همه دينها اگر چه مشركين از آن كراهت داشته باشند فرستاد»(1)
ناگفته پيداست افق روشن و واضحی كه اين آيه ترسيم میكند، راه هر گونه مماشات را سد نموده و قناعت به چيزی كمتر از تشكيل حكومت جهانی را كاملاً منتفی مینمايد.
اما در خصوص رهبری الهی و منحصر به فرد اين انقلاب نيز آيه شريفه ذيل گويای همه چيز هست. «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم و حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم»(2) وجود نفيسی كه رنج و زحمت پيروانش برای او گران و مظهر اعلای رأفت و رحيميت خداوند است.
اما بررسی فاكتور سوم و درك درست و آسيبشناسی دقيق آن كليد اين سؤال مهم خواهد بود كه: چرا تحقق تام اين انقلاب حتمی و وعدۀ داده شدۀ الهی تاكنون به تأخير افتاده است؟
تأمل در شواهد متعدد تاريخی و بررسی آيات سوره مباركه برائت ما را در يافتن علت اين تأخير ملالآور به، دور شدن مسلمين (به عنوان سومين عنصر تعيين كننده در تحقق انقلاب) از آرمان بلند انقلابشان يعنی تشكيل حكومت جهانی و نيز فاصله گرفتن و قطع علقه و مودت از خاتم پيامبران (ص) توجه میدهد.
آيات نورانی سوره برائت تصويری دقيق از زوايای مختلف اين ماجرا ترسيم مینمايد. غفلت از زمينه هايی كه جولان دادن و تحرك مخرب مشركين و اهل كتاب را موجب گرديد، البته ايشان به هدف خام خود يعنی عاجز نمودن خداوند(3) و با خاموش نمودن نور الهی(4) نائل نشدند.
اما چنان شعور آرمانخواه مسلمين را نشانه رفتند كه حوادث غم انگيز بینظيری به خصوص در سالهای آخر عمر پربركت رسول خدا(ص) و نيز بعد از رحلت ايشان رقم خورد.
برخی از زمينههای غفلت مسلمين و نيز تدابير الهی در جهت خنثی نمودن توطئهها بدين شرح است:
1- انعقاد معاهدات و پيمانهايی كه زمينه سوء استفادههای بسياری را برای مشركين فراهم آورد، البته با نزول آيات سوره برائت اين معاهدات از طرف خداوند فسخ گرديد و به مشركين مهلت چهار ماههای داده شد تا اگر توبه كردند و اقامه نماز نمودند و زكات پرداختند جزء برداران دينی مسلمين محسوب شوند، در غير اين صورت تهديد به قتل گرديدند.(5)
2- قداستی كه مشركين به جهت توليت مسجدالحرام و نيز سقايت حجاج برای خود قائل بودند، از سوی برخی مسلمين معتبر تلقی میشد و همين زمينهسازی مماشات با مشركين را فراهم مینمود. در اين مورد نيز آيات متعدد ضمن قداستزدائی از مشركين اولاً اعمال ايشان را بیفايده دانست و با منحصر دانستن حق آبادانی مساجد برای اهل ايمان راه هر گونه سوءاستفاده را سد نمود. ثانياً آيات شريفه معيار درجات را در ايمان به خدا و روز قيامت و جهاد معرفی نمود و هرگز اين معيار را با سقايت حجاج و عمارت مسجدالحرام برابر ندانست. در راستای همين قداستزدايی از مشركان بود كه خداوند آنها را نجس معرفی نمود.(6)
3- درنظر اعراب و البته مسلمين (به دليل رسوب فرهنگهای جاهلی) احبار و رهبانان (روحانيون) اهل كتاب هميشه محترم و مقدس تلقی میگرديدند كه البته خداوند با اشاره به نقاط ضعف آنها سعی در زدودن اين توهم قداست نمود. اولاً آيات بر جنبههای شركتآميز بودن اعتقادات ايشان تكيه نمود و ثانياً مانع تراشی ايشان در مسير الهی و فساد مالی آنها را متذكر گرديد.(7)
4-سوء استفادهای كه مشركين از پيوندهای نسبی و سببی مینمودند بعضاً در استحاله آرمانخواهی برخی از مسلمين مؤثر می افتاد. آيات الهی با تذكر اين نكته مسلمين را از تأثيرپذيری ناشی از فشار پدر، برادر، همزه و يا عشيرۀ مشرك بازداشت.(8)
5-دلبستگی به اموال و نگرانی از كسادی تجارت و تعلق خاطر به مسكن عامل و خطر ديگری بود كه مسلمين را به سمت مماشات با كفار سوق میداد و حس آرمانخواهی ايشان را مورد آسيب جدی قرار میداد قرآن اين نكته را نيز مورد توجه قرار داد.(9)
عوامل ياد شده علیرغم افشاگریهای قرآن، در بين مسلمين مؤثر افتاد و جريانی را دامن زد كه از آن به جريان نفاق تعبير میشود. دستهها و گروههای متعددی كه تحت تأثير مشركين و اهل كتاب و به مدد همكاری و ارتباطاتشان با يكديگر و يا حتی تحت تأثير موجهايی كه در غالب نافرمانیها، شايعات، استهزاءها ايجاد میشد اقدام به سنگاندازی در مسير الهی مینمودند. بروز تأثير ايشان در جامعه را به خوبی میشد در سنگينی مسلمين نسبت به فرمان جهاد و نيز راضی شدن به حيات دنيا(10) و در يك كلام از دست رفتن روحيه آرمانخواهانه مشاهده نمود.
آثار و نشانههای ديگری نيز در اجتماع شيوع پيدا كرد از جمله اين نشانهها میتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
«تمرّد، بیادبی(استهزاء) و بعضاً سوء قصد و دشمنی نسبت به وجود مقدس رسول خدا(ص) همينطور دنياطلبی و جهاد گريزی همراه با نوعی مقدسمآبی مفرط، مماشات و ميل به همزيستی و يا بعضاً مراوادات با مشركان و اهل كتاب، كسالت و بیحالی در انجام فريضه نماز و نيز اكراه در پرداخت صدقات، بیقراری و تزلزل و عدم سكون و نيز دغدغۀ راضی نگهداشتن هر كسی به جز خدا و رسول خدا(ص) و بسياری موارد ذكر شده ديگر در سورۀ مباركه برائت»(11)
آنچه كه بسيار اعجابانگيز به نظر میرسد سياست و روش دقيق و حكيمانهای است كه قرآن به واسطه رسول خدا(ص) به كار گرفت تا باز هم شفابخش بودن خود را به ظهور برساند و علاجی باشد بر بيماری مهلك نفاق زدگی در اجتماع نوپای مسلمين؛ برخی از تدابير طبيبانۀ قرآن بدين شرح است:
1-گويی قرآن مهمترين علاج نفاق زدگی و آرمان باختگی را در توجه دادن بندگان خداوند به رئوف بودن و رحيميت و محبت و توبه پذيری ذات باريتعالی میداند تا جايی كه حتی به جهت جلب محبت دوباره نسبت به رسولش او را به صفت رئوف و رحيم بودن می ستايد. تعابير «يحب المتقين»، «غفور رحيم»، «تواب الرحيم» و «رئوف رحيم» كه بارها و بارها در اين سوره تكرار شده است، مؤيد مطلب ياد شده میباشد.
2- مطلب فوق به معنی عدم برخورد قاطع قرآن با دشمنان لجوج نيست. در اين سوره، قرآن، ضمن افشاگریهای عجيب كه بعضاً نگرانی منافقين را دربر داشت، از تعابيری نظير «مخزی الكافرين»، بریء من المشركين، عليم بالظالمين بسيار استفاده كرده است. مضافاً اينكه تهديد به قتل در مورد ائمه كفر و نيز بازداشتن رسول خدا از استغفار برای منافقين همينطور ممانعت از ايشان بر نماز خواندن بر جنازه منافقين و يا جلوگيری از نمازگزاردن در مسجدی كه براساس نفاق ساخته بودند و يا دستور مبنی بر عدم دريافت زكات از منافقين مؤيد نكتۀ ياد شده است.
3- مسئوليتی كه بر دوش نبی مكرم اسلام(ع) نهاده شده بود، از جمله دريافت زكات و صدقات برای تزكيه و طهارت مسلمين، استغفار و دعا برای ايشان يا دادن هدايايی كه مايه سكون و آرامش ايشان شود، بخش ديگری از برنامه قرآن جهت درمان آرمانباختگی و نفاق زدگی اجتماع مسلمين بوده است.
سخن پايانی:
اولاً در سالی كه سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گرفته، شايسته است از سوره مباركه برائت درس بگيريم و همّ و كوشش خود را در جهت به ظهور رسانيدن حبّ و رأفت و رحيميت مصروف بداريم كه اين خود شفا برای زخمهای اجتماع ما خواهد بود. ثانياً مبادا از اين نامگذاری سوءبرداشت شود و به بهانه اتحاد ملی و انسجام اسلامی از اصول و آرمانهايمان صرف نظر كنيم، كه اين خود آغاز سقوط است. چرا كه آرمان يك انقلاب، عبارت است از همه حيثيت وجودی آن انقلاب ثالثاً اينكه اين سخن شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتی را كه به نوعی مرتبط با مباحث ما میباشد، به خاطر داشته باشيم كه: «انقلاب ما انقلاب آرمانهاست نه انقلاب واقعيتها، ما انقلاب كردهايم تا واقعيتها را عوض كنيم نه اينكه آنها را بپذيريم»
رابعاً از مجموع آيات اين سوره مباركه اينگونه برداشت میشود كه وجود مقدس رسول خدا(ص) همه چيز هستی است پس هستی انقلاب ما نيز در گرو اين همه چيز هستی می باشد. لذا اگر روزی رسيد و مردم ما نسبت به اسائه ادب به ساحت مقدس ايشان عكسالعملی نشان نداد، آن روز، روز مرگ انقلاب ما و روز مرگ همۀ آرمانهای ماست. عنايت به اين نكته موجب میگردد در گوشۀ ذهن انقلابيمان جای اعدام سلمان رشدی مرتد خالی نباشد.
پینوشتها
1-سوره برائت آيه 33
2-سوره برائت آيه 128
3-سوره برائت آيات 2 و 3
4-سوره برائت آيه 32
5-سوره برائت آيات 1 تا 16
6-سوره برائت آيات 17 و 18 و 19 و 20 و 28
7-سوره برائت آيات 29 و 30 و 31 و 34
8-سوره برائت آيات 23 و 24
9-سوره برائت آيه 24
10- سوره برائت آيه 38
11- سوره برائت آيات 50و 63 و 53 و 54 و 81 و 61
مقاله از: كاظم رجبعلی