منظومه ملاهادی سبزواری؛ باب ورود به حكمت متعاليه
کد خبر: 2042576
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۶

منظومه ملاهادی سبزواری؛ باب ورود به حكمت متعاليه

گروه انديشه: ملاهادی سبزواری با نگارش منظومه و شرح آن، حكمت متعاليه را احياء كرد و در حقيقت مطالعه منظومه ملاهادی سبزواری و شرح آن می‌تواند باب ورود به عرصه وسيع حكمت متعاليه باشد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در فلسفه اسلامی سه دوره فكری وجود دارد؛ حكمت مشاء، حكمت اشراق و حكمت متعاليه، حاج ملاهادی سبزواری از مناديان حكمت متعاليه ملاصدرا بود و مهم‌ترين اثر وی منظومه بود كه منطق و حكمت اسلامی را به صورت منظوم درآورد و خودش هم آن را شرح كرد؛ يعنی هم منظومه و هم شرح آن، نوشته ملاهادی سبزواری است. در حقيقت منظومه، يك دوره حكمت اسلامی است كه مشتمل بر يك دوره منطق و همچنين يك دوره حكمت است. حكمت ايشان يك دوره حكمت صدرايی است.
سبك حوزه‌های علميه همواره اين بوده است كه بعد از خواندن منطق، شرح منظومه حاجی سبزواری را می‌خوانند و بعد از آن به مطالعه اسفار و شفا می‌پردازند، ولی باب ورود به حكمت، شرح منظومه ملاهادی سبزواری است. البته در دهه‌های اخير می‌خواستند كتاب بداية‌‌الحكمة و نهاية‌الحكمة تأليف علامه طباطبايی را جايگزين شرح منظومه كنند، اما به دليل اين‌كه اين دو كتاب، مباحث نفس و معاد را ندارد، ناقص است.
اين‌كه ملاهادی سبزواری حكمت را در قالب شعر درآورده است، موجب می‌شود تا اين مسائل در اذهان ماندگاری بيشتری داشته باشد. شيخ محمدتقی آملی تعليقی بر شرح منظومه نوشته است، همچنين ميرزا مهدی آشتيانی تعليقی بر شرح منظومه نگاشته است.
اگر كسی شرح منظومه را بخواند، بر حكمت اسلامی مسلط می‌شود، امام خمينی(ره) نيز به‌‌نحوی شرح منظومه را خوانده بودند كه بعد از مطالعه آن، از طريق مباحثه با افرادی همچون ميرزا خليل كمره‌ای به فراگيری كتاب اسفار مبادرت ورزيده‌اند؛ يعنی برای مطالعه و آموختن كتاب اسفار، امام خمينی(ره) استاد رسمی نداشتند و مطالعه شرح منظومه اين آمادگی را در ايشان پديد آورد كه به مباحثه و مطالعه اسفار بدون استاد بپردازند و حتی بعدها خودشان اسفار را تدريس كنند.
ملاهادی سبزواری در نگارش شرح منظومه بر وفق روش ابن سينا عمل كرده است و از اين جهت با ملاصدرا تفاوت دارد؛ مثلا مباحثی همچون مبحث نفس را در طبيعيات آورده است، در صورتی كه ملاصدرا اين كار را نكرده است و مباحثی همچون مبحث حركت را در الهيات بالمعنی الاعم آورده است. شرح منظومه، باب ورود به حكمت متعاليه است. ملاهادی سبزواری همچنين دعای جوشن كبير را شرح كرده است، همچنين مثنوی مولوی را شرح كرده است. تأثير ملاهادی سبزواری بيشتر در احيای حكمت صدرايی بوده است.
در سال 1212 ق در شهر سبزوار و در خانه حاج ميرزا مهدی - يكی از انسان‌های وارسته و مؤمن سبزوار - كودكی پا به عرصه وجود گذاشت و هادی نام گرفت. او هشت سال داشت كه به جمع محصلان علوم مقدماتی پيوست و در اوان نوجوانی ادبيات عرب (صرف و نحو) را فرا گرفت و ديری نگذشت كه به جلسات درس‌های بالاتر راه يافت. وی هر چند در ده سالگی پدرش را از دست داد، توانست به كمك يكی از اقوام خويش راه‌های سخت آينده را هموار سازد. پسر عمه‌اش حاج ملاحسين سبزواری كه خود اهل فضيلت و دانش بود در ادامه تحصيل وی را ياری كرد و با كمك او راهی حوزه علميه مشهد شد و ده سال در كنار بارگاه امام رضا(ع) به تحصيل پرداخت.
اصفهان در داشتن حوزه‌های علميه پر رونق، تاريخ درخشان دارد و گذشته اين شهر با خاطرات بزرگان بسياری نقش بسته است. حضور ملا هادی سبزواری در حوزه اصفهان از روزی آغاز شد كه وی سفر حج از راه اصفهان گذر می‌كرد و چون هنوز موسم حج نبود مدتی در اين شهر اقامت گزيد. در حوزه پر رونق اصفهان آن زمان استادانی چون حاج شيخ محمد تقی مؤلف كتاب هدايه المسترشدين و حاج محمد ابراهيم كلباسی نگارنده كتاب اشارات الاصول و آيت‌الله ملا اسماعيل كوشكی در آن، محفل درس و بحث علمی داشتند.
ملاهادی كه هنوز تا موسم حج فرصت داشت لحظاتش را مغتنم شمرده، در درس بزرگان شركت جست. او چند وقتی به درس آيت‌الله كوشكی رفت و احساس كرد اين درس برايش چون گمشده گران‌قيمتی بوده كه اكنون بدان دست يافته است. بيان شيوا و عمق معلومات استاد، وی را هر روز شيفته‌تر می‌كرد.
از همين‌رو تصميم گرفت سفر حج خود را به سفر در سلوك دانش و معارف تبديل كند و در اصفهان ماندگار شود. سفر ملاهادی به هشت سال اقامت در اصفهان انجاميد و در اين مدت خود را به زيور دانش و معارف آراست و به بركت بزرگان آن سامان در علم حكمت افق‌های جديدی فرا راهش گشوده شد.
ملاهادی در سال 1242 ق به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسه حاج حسن مشغول تدريس شد. در يكی از سال‌ها كه ملاهادی به زيارت خانه خدا رفته بود، پس از آن‌كه سفر حج خود را به پايان برد عزم بازگشت به ايران كرد و از راه دريا وارد بندرعباس شد. چون راه‌ها ناامن بود از رفتن به سبزوار منصرف شد و چندی در شهر كرمان اقامت گزيد. در آنجا مدت‌ها در مدرسه معصوميه كرمان با خادم مدرسه همكاری می‌كرد و خود را به هيچ كس معرفی نكرده بود.
طلاب گمان می‌كردند او از خدمت‌گزاران مدرسه است. از همين رو روز و شب در كنار او به سر می بردند بدون اين‌كه بدانند وی چه انسان بزرگ و دانشمند گرانقدری است ! اما اين گمنامی چندان طول نكشيد و رفته رفته درخشش آن گوهر گران‌سنگ محصلان تيز بين را متوجه خود ساخت و ديری نپاييد كه استاد شناخته شد و طلاب كه تا چندی او را خادم می‌پنداشتند، وی را استاد بلندمرتبه و متبحر در علوم مختلف يافتند. پس از آن اطراف حكيم فرزانه را مشتاقان دانش و حكمت فرا گرفتند و حكيم سبزواری در مدرسه دينی كرمان جلسات درس و بحث علمی تشكيل داد و مدتی در آنجا ماندگار شد.
حكيم سبزواری علاوه بر حوزه علميه كرمان نزديك چهل سال در حوزه علميه مشهد به تدريس پرداخته و حاصل اين تلاش پرورش شاگردان بسياری بوده است . در اينجا تنها به اسامی تنی چند از آنان اشاره می شود:
1. آخوند ملا محمد فرزند ارشد حكيم
2. آخوند ملا محمد كاظم خراسانی مولف؛ كفايه الاصول
3. ملا محمد كاظم سبزواری
4. آقا شيخ علی فاضل تبتی
5. شاهزاده جناب
6. آيه الله حاج ميرزا حسين مجتهد سبزواری
7. ملا علی سمنانی
8. آقا سيد احمد رضوی پيشاوری هندی
9. ملا عبدالكريم قوچانی
10. شيخ ابراهيم طهرانی معروف به شيخ معلم
11. ملا محمد صادق حكيم
12. شيخ محمد حسين معروف به جرجيس
13. آقا حسن ابن ملا زين العابدين
14. ميرزا اسماعيل ملقب به افتخار الحكماء طالقانی
15. ميرزا علينقی ملقب به صدر العلماء سبزواری
16. سيد عبدالغفور جهرمی
17. ميرزا حسين امام جمعه كرمانی
18. آيه الله حاج ميرزا ابوطالب زنجانی
19. حاج شيخ ملا اسماعيل عارف بجنوردی
20. حاج ميرزا حسن حكيم داماد حاج ملا هادی
21. وثوق الحكماء سبزواری
22. حاج ملا اسماعيل ابن حاج علی اصغر سبزواری
23. ميرزا اسدالله سبزواری
24. شيخ عبدالاعلی سبزواری
25. شيخ علی اصغر سبزواری
26. فاضل صدخرومی سبزواری
27. ميرزا ابراهيم شريعتمدار سبزواری
28. فاضل مغيثه ای سبزواری
29. سيد عبدالرحيم سبزواری
30. ملا محمد رضا سبزواری متخلص به روغنی
31. ملا محمد صادق صباغ كاشانی
32. شيخ محمود ابن ملا اسماعيل كاشانی
33. ميرزا آقا حكيم دارابی
34. آقا ميرزا محمد يزدی معروف به فاضل يزدی
35. ملا غلام حسين شيخ الاسلام
36. ميرزا عباس حكيم
عظمت تاليفات حكيم سبزواری بر اهل دانش و حكمت پوشيده نيست و ما در اينجا با بررسی آثار ارزشمند وی گوشه‌ای از افق فكری و وسعت علمی ايشان را معرفی می‌كنيم:
1. منظومه و شرح منظومه سبزواری: اين اثر نفيس و كم نظير حاصل تلاش بيش از بيست سال از عمر با بركت حكيم در سنين جوانی است.
مؤلف خود در آخر كتاب تاريخ شروع را سال 1240 ق و زمان ختم آن را سال 1261 ق ياد كرده است.
حاج ملاهادی پس از فراغت از تأليف منظومه و شرح آن ابتدا خود به تدريس آن پرداخته و پس از پايان دوره اول آن فرزند بزرگ حكيم، آخوند ملا محمد تدريس مجدد آن‌را برای شيفتگان حكمت به عهده گرفته است. در اهميت اين كتاب شريف همين بس كه از زمان تأليف تاكنون همواره در حوزه‌های علميه و حتی در عصر حكيم در مركز علوم عقلی تهران جزو كتاب‌های درسی بوده است.
مجموع مباحث منطق و فلسفه امروزه به نام شرح منظومه سبزواری كانون با صفای حوزه ها را گرم نگه داشته و علاوه بر اينكه نشان می دهد حاج ملا هادی عالمی منطقی و فيلسوفی بزرگ بوده شاعری زبر دست و توانا بوده است .
2. ديوان حاج ملا هادی : اين كتاب كه اشعارش بالغ بر هزار بيت است غزليات و رباعيات و... بسيار زيبايی عرفانی را در برگرفته است و نشان می دهد كه اين عالم بزرگوار در فن شعر و ادب نيز توانايی كامل داشته است .
3. اسرار الحكمه فی المفتتح و المغتنم : حكيم بزرگوار اين اثر نفيس را در دو بخش تنظيم كرده است . در بخش اول آن كه مربوط به حكمت نظری است حكمت را پس از مقدمه در اثبات واجب الوجود و مباحث توحيد آغاز و به دنبال آن مباحث معاد و نبوت و امامت را به طور استدلالی دنبال كرده است و با آوردن ادله ای در اثبات امامت حضرت مهدی(عج) اين بخش را به پايان برده است . در بخش دوم كتاب كه در حكمت عملی است پس از مقدمه ، فلسفه تفاوت بلوغ زن و مرد را مطرح ساخته و بر آن بحث طهارت و اسرار نجاست را بيان فرموده و با طرح مباحث نماز و زكات و روزه اين بخش را نيز به پايان برده است .
حكيم در اين كتاب از ساير ابواب فقه سخنی به ميان نياورده و در آخر كتاب اشاره كرده كه چون مادر كتاب نبراس ساير ابواب را به نظم در آورده ايم از طرح آن در اينجا خودداری نموديم .
اين كتاب نشان می دهد كه حكيم علاوه بر فلسفه در علوم مختلف از جمله فقه تبحر داشته است .
4. شرح فارسی بر برخی از ابيات مشكل مثنوی مولانا
5. مفتاح الفلاح و مصباح النجاح : شرح دعای شريف صباح منسوب به مولی الموحدين امير المومنين است .
6. شرح الاسماء: شرح دعای جوشن كبير است
7. النبراس فی اسرار الاساس : يك دوره فقه به طور خلاصه در قالب نظم ريخته شده و با اسرار و حكمت بيان شده است .
8. راح قراح و كتاب رحيق در علم بديع
9. حاشيه بر الشواهد الربوبيه فی المناهج السلوكيه اثر نفيس مرحوم صدرالحكماء المتالهين ملاصدرا الدين شيرازی
10. حاشيه بر اسفار اربعه ملاصدر الدين شيرازی
11. حواشی بر كتاب مفاتيح الغيب ملاصدر الدين شيرازی
12. حاشيه بر مبدا و معاد صدرالدين شيرازی : البته نسبت به سه حاشيه قبل مختصرتر می باشد.
13. حاشيه بر شرح سيوطی لابن مالك(در علم نحو)
14. حاشيه بر كتاب «شوارق» اثر ملا عبدالرزاق لاهيجی(در حكمت)
15. هدايه الطالبين فی معرفه الانبياء و الائمه المعصومين
در حال حاضر شعاع فكری و عظمت علمی حكيم سرزمينهای بسيار دور را نيز درنورديده است آراء و عقايد او در حكمت در ميان دانشمندان جهان مطرح بوده و از طرف آنان مورد توجه قرار گرفته است . امروز كمتر دانشگاهی پيدا می شود كه در آنجا علوم عقلی و فلسفه شرق مورد توجه قرار نگيرد و نامی از ملا هادی سبزواری در آنجا نباشد. برای نمونه در آثار اقبال لاهوری ، انديشمند مسلمان پاكستان ، می خوانيم : «پس از ملاصدرا، فلسفه ايرانی با ترك آيين نو افلاطونی ، به فلسفه اصيل افلاطون روی آورد نماينده بزرگ اين گرايش جديد ملا هادی سبزواری است . او بزرگترين متفكر عصر اخير ايران است . بنابراين بررسی فلسفه او برای شناخت نحوه تفكر اخير ايران لازم است . فلسفه سبزواری مانند فلسفه های اسلاف او سخت با دين آميخته است . سبزواری با اسناد فعليت به حق ، جهان بينی ايستای افلاطون را دگرگون كرد و به پيروی از ارسطو حق را مبدا ثابت و موضوع همه حركات شمرد. از ديدگاه او همه موجودات عالم به كمال عشق می ورزند و به سوی غايت نهايی خود سير می كنند. جمادی به سوی انسانی ، و بدان كه انسان در زهدان مادر از همه اين مراحل می گذرد».
همچنين پرفسور توشی هيكو ايزوتسو، دانشمند ژاپنی و استاد فلسفه دانشگاه مك گيل كانادا و استاد ممتاز دانشگاه توكيو، پيرامون شخصيت فلسفی و عرفانی حاج ملا هادی می گويد: «حاج ملا هادی سبزواری متفكری است كه اثر معروف «منظومه و شرح آن» از اوست و به اتفاق همگان بزرگترين فيلسوف ايرانی در قرن نوزدهم بود. در عين حال وی در ميان استادان و بزرگان عارف آن عصر مقام اول را داشت .
سبزواری به عنوان يك عارف از طريق كاملترين نوع تجربه شخصی قادر بود كه به ژرفای اقيانوس هستی و به ديدار اسرار وجود با چشم روحانی خويش راه يابد. وی به عنوان يك فيلسوف مجهز با قدرت تحليلی دقيق ، قادر به تحليل و تجزيه ما بعد الطبيعی اساسی به مفاهيم به صورت نظام مدرسی بود».
حكيم با همه بزرگوار شخصيت علمی خويش روح بلندی داشت و زندگی را تنها از دريچه حكمت و فلسفه نمی گريست ، به گونه ای كه گاهی هم صحبتی با فقرا و همنشينی با طبقات ديگر جامعه را مغتنم می شمرد. زاهدانه می ريست و به اشراف و حتی شخص شاه نيز بی توجه بود. نقل می كنند كه روزی ناصرالدين شاه در سبزوار به خانه وی آمد و او با غذای ساده خود از شاه پذيرايی كرد و در مقابل اصرار شاه هيچ چيز از وی قبول نكرد.
وی باغ انگوری داشت كه با دسترنج خود از آن محصول برمی داشت و همه ساله به هنگام فصل برداشت ابتدا سهمی را بين نيازمندان تقسيم می كرد و سپس دوستان خويش را به همراه طلاب علوم دينی به آنجا دعوت می نمود تا حاصل دسترنج خود را با ديگران مصرف كند.
حكيم خود در دوران زندگی كار می كرد و بسيار اشتياق داشت كه از دسترنج خود استفاده كند. وی از بيت المال هيچ ارتزاق نمی كرد. او در تمام مدت عمر در يك خانه بسيار ساده زيست . دارايی حكيم منحصر به يك جفت گاو و يك باغچه بود. او هر آن چه را كه مورد نياز بود، با دسترنج خود به دست می آورد و نان ساليانه خود را با زراعتی كه خود آن را به عهده داشت مهيا می كرد گفته اند: حاج ملا هادی يك روز از قنات عميدآباد و يك شبانه روز از قنات قصبه را مالك بود و خودش با استفاده از اين دو آب به كشت گندم و پنبه و ساير مايحتاج زندگی اقدام می كرد و سالانه سی خروار غله و ده بار پنبه از زمين خويش برداشت می كرد و از باغی كه در بيرون شهر واقع بود سالانه چهل تومان سود به دست می آورد، قسمتی از مجموع اين درآمدها را برای امرار معاش خويش و باقيمانده را بين فقرا و نيازمندان تقسيم می‌كرد.
حكيم سبزواری پس از هفتاد و چند سال طلوع بر عالم انديشه در عصر روز بيست و هشتم ذی الحجه سال 1289 قمری ، دار فانی را وداع گفت و جامعه مسلمانان و حوزه های علمی را در ماتم فرو برد. پيكر پاك و مطهر آن عالم فرزانه با شركت اقشار مختلف مردم سبزوار و در حالی كه دوستان و شاگردان آن بزرگوار از شدت حزن و اندوه اشك می ريختند تشييع شد و در بيرون دروازه سبزوار به نام دروازه نيشابور (معروف به فلكه زند) دفن شد.
مرحوم ميرزا يوسف فرزند ميرزا حسن مستوفی الممالك وزير اعظم ايران در سال 1300 قمری آرامگاهی در آنجا احداث كرد. اين آرامگاه كه در مساحت حدود 110 و عرض 50 قدم ساخته شد در اطراف صحن آن حجره های متعددی برای سكونت زوار ساخته بودند كه اكنون هم با همان بقعه و صحن با كيفيت سابق موجود است .
مأخذ: سايت حوزه‌نت
captcha