کد خبر: 2090461
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۴:۳۶
علامه مغنيه؛ مفسری برای نسل جوان / 10

زبان ساده و شيوه كارآ‌مد؛ ويژگی بارز كتاب «فی ظلال نهج‌البلاغه»

گروه بين‌الملل: علامه شيخ محمدجواد مغنيه كتاب «فی ظلال نهج‌البلاغه» را به زبانی ساده و شيوه‌ای كارآمد و به سبك اجتماعی، كلامی و ادبی در شرح و تفسير نهج‌البلاغه نوشته و در اين كتاب از افراط و تفريط پرهيز كرده و با جملات مختصر به شرح مراد امام علی (عليه‏السلام) پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، كتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه»، اثر علامه مغنيه، تفسير نهج‌البلاغه است كه در 4 جلد براى نخستين بار در سال 1972 ميلادی به كوشش مؤسسه انتشاراتی «دارالعلم للملايين» بيروت چاپ شده است.
علامه مغنيه اين كتاب را با همان شيوه تفسيری «الكاشف» و با هدف جذب جوانان معاصری كه از عقيده پدران خود روی‌گردان شده‌اند، نوشته و اين كتاب تحت عناوين «اللغه، الاعراب، المعنی» شرح شده است و مؤلف در چهار جلد به تفسير نهج‌البلاغه پرداخته است.
اين كتاب كه شرح و تفسير نهج‌البلاغه است، به زبانى ساده و شيوه‌اى كارآمد نوشته شده و علامه محمدجواد مغنيه، مؤلف اين كتاب، درباره چگونگى اين شرح در مقدمه خود مى‌نويسد: «تفاوت ميان هر كتابى با كتاب ديگر در هر علمى از علوم، همان تفاوت ميان هر مؤلف با مؤلف ديگر است؛ زيرا شيوه هر نويسنده و مؤلفی برخاسته از شخصيت اوست، بنابراين هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنويسند يا متن واحدی را شرح دهند، هر كدام از آن‌ها از ديدگاه خود بدان موضوع يا كتاب خواهند پرداخت و از زاويه گرايش‌ها و تمايل خود بدان خواهد نگريست».
از همين جاست كه بر شرح «ابن ابى الحديد» جنبه‌‌‌هاى تاريخ و ادب غلبه دارد و بر شرح «ابن ميثم بحرانى» علم كلام همراه با اندكى از ذوق صوفيانه چيرگى دارد و شرح آيت‌الله العظمی سيد ابوالقاسم خوئى تكرار همان گفته‌هاى ابن ميثم همراه با پاره‌اى اضافاتِ برگرفته از روايات و احاديث است.
علامه مغنيه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهج‌البلاغه چنين بيان مى‌كند: از آنجا كه اعتقاد دارم و بر اين باورم كه دين اسلام تنها براى خير و سعادت بشر تشريع شده و از همين روى دانش‌هاى سودمند را فضيلت و فريضه مى‌داند و كار و تلاش براى رسيدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مى‌شمرد؛ اين اعتقاد مرا بر آن داشته است كه نهج‌البلاغه را شرح كنم و يك يك واژه‌ها و جمله‌هاى آن را از اين نگرگاه تفسير كنم، البته اگر كه ظاهر عبارت چنين تفسيرى را برتابد يا بدان اشاره‌اى داشته باشد، اما معنى اين سخن آن نيست كه هيچ از دانش كهن گذشتگان در اين حوزه بهره نجسته‌ام و همه ميراث فرهنگى گذشته را رد كرده و پشت سر نهاده‌ام. چگونه مى‌توانم چنين كنم، در حالى كه اگر اين مى‌كردم كتابى كه حاصل مى‌آمد يا شرحى براى چيزى جز نهج‌البلاغه بود يا اساساً شرح نبود و كارى كرده بودم كه هيچ آهنگ آن نداشته‌ام!
از اين گذشته، آيا مى‌توانم واژه‌ها را به چيزى جز آنچه از آ‌ن‌ها به ذهن تبادر مى‌كند و جز آنچه در واژه‌نامه‌ها آمده است، تفسير يا رخدادهاى تاريخ را عوض كنم و يا سياقى را كه همه در فهم آن با همديگر وحدت نظر دارند، ناديده انگار‌م؟
وی می‌افزايد: البته، من آنچه را از برداشت‌هاى قديم در اين عصر شايسته وانهادن است و واگذاشتن آن‌ها چيزى از دين نمى‌كاهد، رد كرده‌ام و آنچه را كه با روزگار حاضر سازگار است، پذيرفته‌ام و آن را توضيح و تثبيت كرده‌ام و از همين نقطه، راهى به سوى آنچه همه انسان‌ها مى‌پذيرند و همه خردها در اين روزگار و در هر روزگار ديگر مى‌فهمند و برمى‌تابند، گشوده‌ام. متون دينى، همه آن‌ها بجز آنچه عقيده و عبادت است، نيازمند چنين نگرگاهى معاصر است. اين نگرگاه كاملاً با اصول شريعت سازگارى دارد و از رهگذر آن مى‌توان جوانانى را كه از عقيده پدران و نياكان روى برتافته‌اند، جذب كرد.
علامه مغنيه كتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه» را با شيوه‌اى همسان با آنچه در تفسير «الكاشف» در پيش گرفته است، شرح مى‌دهد؛ جزئيات اين شيوه به قرار زير است:1 ـ همانند ديگر شارحان قسمتى از متن خطبه يا نامه و در خطبه‌هاى كوتاه و نامه‌هاى كوتاه همه آن را و در كلمات قصار نيز كل عبارت را در آغاز نقل مى‌كند. وی در بالاى هر بخش يا هر قسمت، عنوانى قرار مى‌دهد و سپس تعداد بندها يا جمله‌هاى آن را نيز يادآور مى‌شود.
2 ـ در ذيل هر قسمت پس از متن نهج‌البلاغه، عنوانى به نام «اللغة» مى‌گشايد و در زير آن به شرح مفردات آن قسمت مى‌پردازد. او در اين توضيحات از كتب لغت، نامى به ميان نمى‌آورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آيات قرآن يا شعر عربى ذكر مى‌كند.
3 ـ در هر قسمت پس از اللغة، عنوان ديگرى به نام «الاعراب» به چشم مى‌خورد و مؤلف در زير اين عنوان به تجزيه و تحليل ساختار دستورى جمله پرداخته است.
4 ـ در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب» گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان ديگرى به نام «المعنى» وجود دارد كه در زير آن، جمله‌هاى قسمتِ مورد بررسى از متن را يك به يك شرح و تفسير كرده است.
5 ـ افزون بر اين در هر قسمت يا پس از عنوان «المعنى» و يا پيش از آن و پس از عنوان «الاعراب» يك يا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زير اين عنوان يا عنوان‌ها بحثى مستقل مطرح كرده است.
6 ـ افزون بر اين، در برخى از قسمت‌ها با عنوان ديگرى به نام «للمنبر» برخورد مى‌كنيم. مؤلّف درباره اين كار انحصارى خود چنين توضيح مى‌دهد: «متوجّه شده‌ام كسانى كه تنها كارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنين سحر بيان و عطرى كه در نهج‌البلاغه و خطبه‌هاى آن است به فراوانى بدين كتاب مراجعه مى‌كنند، به همين دليل كوشيدم هر چند به مقدارى اندك بدين گروه كمك كنم، باشد كه منبرهای آنان پربارتر و مفيدتر شود... بدين ترتيب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى يافتم كه به گمان خودم در شنونده تأثيرى ويژه به جاى مى‌گذارد آن را با عنوان «للمنبر» بيان كردم تا هر كس در پى چنين مضمون‌هاى فشرده‌اى است با مراجعه به فهرست يا با ورق زدن كتاب به‌سادگى بتواند به آن‌ها دست بيابد.» اولين نمونه للمنبر در ذيل خطبه بيستم به چشم مى‌خورد كه عنوان آن «للمنبرـ الدنيا جنازة» است.
7 ـ مؤلف گاه كه شرح عبارتى را مفيد و داراى ثمره علمى نمى‌داند از آن خوددارى مى‌كند، چنان‌كه در ذيل بخش مربوط به فرشتگان در خطبه يكم نهج‌البلاغه تنها با گشودن عنوان «مشكل و شائك» (يك معضل و يك دشوارى) در حدود يك صفحه گزارش در اين باره كه در مورد فرشتگان بحث‌هایى ميان قدما رايج بوده است به دست مى‌دهد و با اشاره به ناكارآمدى آگاهی‌هاى گذشتگان و ناتوانى ما در اين زمينه و با اعتراف به اين كه حقيقت فرشتگان به‌كلّى بر ما پوشيده است، مى‌نويسد: «بهتر است آنچه را در توانمان نيست واگذاريم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازيم»
8 ـ مؤلّف در تقسيم خطبه‌ها و نامه‌هاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شيوه معمول درباره قرآن كريم كه ـ سجع و توازن آهنگ يكى از معيارهاى بخش‌بندى يك سوره است ـ سجع و تناسب وزن را معيار تقسيم قرار نمى‌دهد و بيشتر به وحدت موضوع توجه دارد.
captcha