کد خبر: 2203094
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴:۴۴
بررسی ترجمه‌های قرآن به زبان‌های خارجی/ 35

تنوع و افزايش ترجمه‌های استانبولی قرآن نشانگر تأثير بيداری اسلامی است

گروه بين‌الملل: اهتمام به عرضه ترجمه‏‌هايی جديد از قرآن كريم به زبان تركی استانبولی پس از سال 1980 و نيز مقايسه ميان تيراژ چاپ ترجمه‏‌های اين دوره با دوره‏‌های قبل می‏‌تواند نشانگر تأثير نهضت بيداری اسلامی باشد كه با انقلاب اسلامی ايران در ميان مردم تركيه جان تازه‌ای به خود گرفته است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، مرتضی ترابی، مترجم قرآن كريم به زبان تركی استانبولی، در مقاله‌ای كه با عنوان «نگاهی به تاريخ ترجمه قرآن كريم به تركی استانبولی» در سال 81 در مجله ترجمان وحی، به چاپ رسيده با بيان اين مطلب عنوان كرده است: طی سه دهه اخير فعاليت‏‌های گسترده‏‌ای در تركيه در زمينه ترجمه قرآن كريم به تركی استانبولی صورت گرفته است و در اين مدت، علاوه بر احيای ترجمه‏‌های كهن به شيوه تحقيق و ويرايش و يا بازنويسی كردن آن‌ها به تركی امروزی، ده‌‏ها ترجمه جديد از قرآن كريم انجام شده است.
وی در اين مقاله آورده است كه اهتمام به عرضه ترجمه‌‏هايی جديد از قرآن كريم به زبان تركی پس از سال 1980 و نيز مقايسه ميان تيراژ چاپ ترجمه‏‌های اين دوره با دوره‌‏های قبل می‏‌تواند نشانگر تأثير نهضت بيداری اسلامی باشد كه با انقلاب اسلامی ايران در ميان مردم تركيه جان تازه به خود گرفت؛ در اين مدت محدود تعداد بسيار زيادی ترجمه كامل از قرآن كريم منتشر شده است كه اين تعداد، تقريباً با تمام آنچه پيش از اين تاريخ به عنوان ترجمه قرآن به تركی منتشر شده است، برابری می‏‌كند.
ترابی در ادامه مقاله خود برای شناخت بهتر اين رويكرد، به بررسی تاريخ ترجمه قرآن كريم به زبان تركی استانبولی در چهار دوره؛ از بدو تأسيس دولت عثمانی تا اعلان مشروطيت دوم (1516-1908 ميلادی)، از اعلان مشروطيت دوم تا برپايی نظام جمهوری (1908-1923)، از برپايی نظام جمهوری تا پايان دوره تك حزبی (1923-1946) و از دوره تعدد احزاب از 1949 تا سال 2002 می‌پردازد و با اشاره به ساختار فكری هر دوره، علل گرايش به ترجمه قرآن و مخالفت با آن را بررسی می‌كند.
مرتضی ترابی در اين مقاله عنوان می‌كند كه علی‏رغم گستردگی اين دوره، فعاليت قابل توجهی در آن، در رابطه با ترجمه قرآن ثبت نشده است. گرچه برخی از فهرست‌نويسان تعداد ترجمه‏‌های تركی را در عهد سلاطين عثمانی بيش از 30 مورد ذكر كرده و حتی برخی آن را متجاوز از شصت ترجمه دانسته‌‏اند، ولی اين آثار در جامعه آن زمان مورد توجه قرار نگرفته و تا اعلام مشروطيت اول در سال 1839، هيچ‏كدام از آن‌ها به طبع نرسيده است.
وی ادامه می‌دهد: اولين ترجمه چاپی قرآن كريم به زبان تركی در دوره عثمانی، در سال 1841 يعنی دو سال پس از اعلان مشروطيت اول به نام ترجمه «تفسير تبيان» منتشر شده است. اعلان مشروطيت مبدأ گسترش جريان غرب‏‌گرايی و ملی‏‌گرايی و افول خلافت عثمانی شمرده می‏‌شود.
اين مترجم قرآن اضافه می‌كند: عدم استقبال علما و دانشمندان دوره عثمانی از ترجمه قرآن كريم به حدی بوده است كه مخالفان ترجمه قرآن كريم بعدها آن را به عنوان دستاويزی برای نفی مشروعيت ترجمه قرآن و ناسازگاری آن با اهداف اسلامی تلقی كردند. به عنوان مثال، در مجله «سبيل الرشاد» كه اوايل اعلام جمهوريت در تركيه (1924م) منتشر می‏‌شد، به قلم يكی از نويسندگان آن آمده است: «مدتی است كه ترجمه قرآن كريم و نشر آن مُد شده است. جای شگفتی است اولين كسی كه به اين كار اقدام نموده يك نفر مسيحی به نام «زكی مگامز» است. وی پس از آشكار شدن هويتش از نشر ترجمه خود منصرف شد. پس از او صاحب كتابخانه جهان، «مهران افندی» كه يك ارمنی است، با شتاب، ترجمه ديگری از قرآن به زبان تركی را آغاز كرد و در مدتی كوتاه اين كار را به پايان برد و آن را به نام قرآن تركی منتشر كرد كه البته تعبير «قرآن تركی» كاملاً اشتباه است. علمای اسلام به كار بردن عنوان «قرآن تركی» برای ترجمه قرآن را كفرآميز، يعنی موجب خروج گوينده آن از دين می‏‌دانند. به هر حال، از بررسی سود و زيان ترجمه قرآن كه بگذريم، آنچه به نام ترجمه منتشر كرده‌‏اند پر از اشتباهات و تحريفات است، و اين خود خطری است كه قرآن را تهديد می‏‌كند. علمای اسلام كه قرن‏‌ها عمر خود را وقف خدمت به اسلام كردند و از هيچ كاری در اين زمينه دريغ نكردند، چرا تاكنون ترجم‌ه‏ای از قرآن عرضه نكرده‏‌اند و تنها غير مسلمانان وارد اين ميدان شده‌‏اند؟ اين خود برای ما می‏‌تواند خيلی چيزها را روشن كند و آن اين است كه اگر ترجمه قرآن امری مفيد برای دين بود بزرگان اسلام اين فعاليت را به غير مسلمانان واگذار نمی‏‌كردند.»
وی ادامه می‌دهد: در مقابل، موافقان ترجمه قرآن كريم نيز عدم توجه سلاطين عثمانی به ترجمه را اين گونه مورد انتقاد قرار داده‏‌اند و به عنوان مثال در كتابی عنوان كرده‌اند: «استبداد دوران سلطنت از ترجمه قرآن به تركی وحشت داشت. چون ممكن بود بی‏‌اساس بودن اصل خلافت و تقدس بيش از حدی كه خلفا به خود نسبت می‌‏دادند معلوم شود و لذا از اين كار پرهيز می‏‌كردند». در جای ديگر نيز آمده است كه «در دوران سلطنت نامشروع، به اين نياز پاسخ داده نشد و زمينه و امكان آن هم فراهم نبود، چون كسانی كه مدعی مسند قدرت و تقدس از طرف خدا بودند، از آگاهی مردم از معانی حقيقی قرآن هراس داشتند».
مرتضی ترابی عنوان می‌كند: به نظر می‏ر‌سد كه عوامل دينی، اجتماعی و سياسی در عدم توجه لازم به ترجمه قرآن كريم به زبان تركی در دوره عثمانی، دخالت داشته است. فتوای برخی از علمای دوره عثمانی مبنی بر عدم مشروعيت ترجمه قرآن كريم و ترس از سوء استفاده دشمنان اسلام از ترجمه قرآن برای ضربه زدن به دين، ولو از راه عرضه ترجمه‏‌های نادرست و همچنين خدشه‏‌دار شدن موقعيت علما به عنوان مرجع‏ فكری و دينی مردم به سبب استفاده مستقيم آن‌ها از ترجمه‏‌های قرآن كريم به عنوان عوامل دينی در اين زمينه قابل بررسی است.
وی می‌گويد: از سوی ديگر، مبتنی بودن نظام تعليم و تعلم در دوره عثمانی بر آموزش قرآن كريم، و رواج زبان عربی در ميان عموم تحصيل‏كرده‌‏ها و عدم استفاده از زبان تركی به عنوان زبان علمی را می‏‌توان از ديدگاه اجتماعی عاملی برای عدم احساس نياز به ترجمه قرآن برشمرد. اما در مورد عامل سياسی بايد به ممنوعيت ترجمه قرآن كريم از سوی برخی از سلاطين عثمانی نظير سلطان عبدالحميد دوم اشاره كرد.
ترابی در ادامه تأكيد می‌كند: به هر حال، مساعد نبودن زمينه فكری و سياسی برای ترجمه قرآن كريم در دوره عثمانی امری مسلم است، و اين را تنها با عدم گسترش صنعت چاپ و نبودن تقاضا به علت عدم گسترش تعليم و تعلم در سطح عموم نمی‏‌توان توجيه كرد، بلكه واقعيت تاريخی خلاف اين را اثبات می‏‌كند، زيرا صنعت چاپ رسماً در سال 1726 و به صورت غير رسمی مدت‏ها پيش از اين وارد تركيه عثمانی شده بود، در صورتی كه چاپ ترجمه قرآن برای اولين بار در سال 1841 صورت گرفته است.
مترجم قرآن كريم به زبان تركی استانبولی توضيح می‌دهد: اعلام مشروطيت دوم (1908) كه پس از گسترش افكار ملی‏‌گرايی و غرب‏‌گرايی و ضعف فزاينده دولت عثمانی صورت گرفت، زمينه را برای طرح افكار به اصطلاح نوگرايانه در همه موضوعات دينی، فرهنگی و سياسی فراهم ساخت. بحث در مورد مفيد يا مضر بودن ترجمه قرآن كريم يكی از بحث‏‌های مورد توجه مطبوعات آن دوره بوده است. ملی‏‌گرايان كه پرچم‌داران مخالفت با روش‏‌های سنتی سلطنت عثمانی بودند، به شدت از لزوم ترجمه قرآن كريم حمايت می‏‌كردند و آن را يك ضرورت برای پيشرفت ملی به شمار می‌‏آوردند «پس از انقلاب 1908، چون ملی‏‌گرايی در ميان ترك‏‌ها به تقليد و پيروی از ديگر ملت‏‌های مسلمان به وجود آمد، كم‌كم بحث و نزاع درباره لزوم ترجمه تركی قرآن نيز شروع شد».
وی می‌افزايد: طرفداران ترجمه قرآن به تركی در اين دوره آن را جزو يك طرح گسترده برای ايجاد اصلاحات در دين می‏‌دانستند و با مقايسه وضع تركيه با كشورهای غربی در قرون وسطی، اصلاح ساختارهای دينی را لازمه پيشرفت قلمداد می‏‌كردند؛ حتی كسانی را كه در اين راه قدم برمی‏‌داشتند به عنوان «مارتين لوتر» اسلام می‏‌ستودند. يكی از نويسندگان اين دوره در كتاب خود به نام راه‏‌های نجات و اعتلای تركيه چنين می‏‌نويسد «در ميان مسيحيان يك نفر حقيقت‏‌خواه پيدا شد و انجيل را ترجمه كرد. از زمانی كه مردم انجيل را فهميدند، حلقه‌های زنجير گران اسارت از هم گسست. كسانی كه به عنوان نمايندگان خدا مطرح بودند، كوچك و خدای انجيل بزرگ شد، و در نهايت مردم موفق به شكستن حلقه‏‌های اسارت فكر و وجدان شدند. مارتين لوتر اسلام در آسيا ظهور كرده است. اين شخص مجدد و مجاهد «موسيقازانلی افندی» (موسی جاراللّه‏) است. او در حال ترجمه قرآن به زبان تركی است، و اين مسئله، آزادی فكر و وجدان اسلامی از اسارت را مژده می‏‌دهد. او مسلمانی از روسيه است و گامی در راه رسيدن به حقيقت دين برداشته است و ما هم بايد از او پيروی كنيم».
مرتضی ترابی می‌گويد: «ضياء گلكاپ» از نظريه‌‏پردازان معروف نظام جمهوريت بر محور ملی‏‌گرايی در سال1918 در اشعار معروف خود انديشه مزبور را اين گونه تبيين می‏كند: «كشوری كه در مسجدش اذان را به تركی گويند و روستايی هم بفهمد معنای اذكار نماز را، كشوری كه در مكتبش قرآن تركی خوانده شود، كوچك و بزرگ همه دريابند فرمان خدا را، ای فرزند ترك! بدان همان‏‌جاست وطن تو».
وی تأكيد می‌كند كه در اين دوره علاوه بر ترجمه‌‏های منتخب و ناقص كه از سوی نشريات و مطبوعات به چاپ می‏‌رسيد، دو ترجمه كامل به نام‏‌های تفضيل البيان (1908) و نور البيان (1921) منتشر شده است.
در بخش ديگری از اين مقاله كه به بررسی ترجمه قرآن به تركی استانبول پس از تأسيس جمهوريت اختصاص دارد، می‌خوانيم كه در اين دوره، نوگرايان و اصلاح طلبان عرصه دينی، با پشتيبانی نسبی افكار عمومی كه تحت تأثير گرايش‏‌های ملی‏‌گرايی قرار داشت، قدرت سياسی را در دست گرفته بودند و بدون هيچ واهمه‏‌ای افكار و مقاصد خود را مطرح می‏‌كردند و برای اجرای آن‌ها، با استفاده از ابزار قدرت، اقدامات لازم را انجام می‏‌دادند. «مصطفی كمال آتاتورك» به عنوان اولين رئيس‌جمهوری تركيه پس از الغای سلطنت عثمانی، برای اجرای طرح ملی‏‌سازی دين ــ كه تنها با ايجاد تغييرات اساسی در آن و به طور مشخص تغيير دادن شكل عبادات به ويژه جايگزينی ترجمه سوره‏‌های قرآنی به جای اصل آن، ممكن بود ــ بر مسئله ترجمه قرآن كريم به تركی اصرار می‏‌ورزيد.
ترابی در ادامه می‌گويد: «رفقی آتای» از دوستان آتاتورك در كتاب خود به نام «آتاتورك‌گرايی چيست؟» می‏‌نويسد: «آخرين آرزوی مصطفی كمال آتاتورك، پس از تركی‏‌سازی اذان، تبديل ديگر عبادات به تركی و در نتيجه آزاد كردن انديشه ترك از اسارت انديشه عرب‏‌ها بود.
وی توضيح می‌دهد: در اين دوره، علاوه بر ترجمه‏‌هايی كه توسط اشخاص عرضه می‏‌شد، و اين كار از سوی دولت مورد تشويق قرار می‏‌گرفت، در فوريه 1925 ميلادی، يعنی حدود يك سال و نيم پس از اعلام جمهوريت، به دستور آتاتورك و با اختصاص بودجه خاصی از سوی مجلس ملی تركيه، ترجمه قرآن كريم به تركی رسماً آغاز شد. نخست اين كار توسط سازمان ديانت تركيه به «محمد عاكف»، اديب و شاعر ملی معروف تركيه واگذار شد. محمدعاكف ــ چنان كه از اشعارش به ويژه سرود ملی تركيه پيداست ــ مخالف جريان غرب‏‌گرايی بود. وی پس از آن كه احساس كرد كه ممكن است ترجمه وی مورد سوء استفاده قرار گيرد، قرارداد خود با سازمان ديانت تركيه را فسخ كرد و آنچه را به‌‏عنوان حق الترجمه دريافت كرده بود به سازمان ديانت بازگردانيد و از پايان دادن به كار خودداری كرد و علی‏رغم پيگيری‏‌هايی كه به دستور شخص آتاتورك انجام شد، از تحويل ترجمه خود به مسئولان سازمان ديانت امتناع ورزيد.
ترابی می‌افزايد: با انصراف محمد عاكف از تحويل ترجمه خود، كار ترجمه قرآن نيز مانند تفسير به «الماليلی حمدی يازر» واگذار شد. وی قبلاً طی قراردادی با سازمان ديانت تركيه، نگارشِ تفسير قرآن كريم به زبان تركی را برعهده گرفته بود. ترجمه و تفسير او طی سال‏های 1935-1938، تحت عنوان زبان قرآن و دين حق‌تعالی در نُه جلد منتشر شد.
وی تأكيد می‌كند: نكته‏‌ای كه اين‏جا از ديدگاه تاريخی درخور تأمل و بررسی است شناخت اهداف آشكار و پنهان بنيان‏گذاران جمهوری تركيه و در رأس آن‌ها مصطفی آتاتورك در عرصه ترجمه قرآنی به زبان تركی استانبولی است. اين جا اين سؤال مطرح است كه با وجود اين كه ضديت با مظاهر دينی و مذهبی در سرلوحه كارهای آنان قرار داشته است، چگونه موضوع ترجمه قرآن كريم به تركی استانبولی را پی‏گيری كرده‌‏اند؟
مرتضی ترابی در پاسخ به اين پرسش به چند نكته اشاره می‌كند: دادن نمودِ ملی به مظاهر و شعائر دينی برای تقويت هرچه بيشتر پايه‏‌های پان‏تركيسم و گسستن پيوندهای عميق فكری ترك‏‌ها با ديگر مسلمانان، ايجاد تغييرات بنيادين در اعتقادات مردم و از بين بردن تقدس قرآن كريم در نظر آنان، استفاده از دين به عنوان ابزار در پيشبرد مقاصد سياسی و تضعيف پايگاه علما و روحانيان در ميان مردم.
وی می‌افزايد: از مهم‏ترين ترجمه‏‌های منتشر شده در اين دوره می‌توان به ترجمه جميل سعيد (1924)، محمد وهبی (1926)، احمد جودت پاشا (1927)،اسماعيل حقی ازميرلی (1927)، عمر رضا دوغرول (1932) و الماليلی حمدی‏يازر(8-1935) اشاره كرد.
ترابی می‌گويد: ذكر اين نكته لازم است كه در طول سال‏‌های 1938 تا 1948 ترجمه‏‌ای از قرآن منتشر نشده، و اين شايد به علت مبارزه آشكار «عصمت اينونو»، خلف آتاتورك، با تمام مظاهر دين بوده است؛ تا آن جا كه در زمان او بيشتر مساجد بسته شد و در اثر ايجاد خفقان، زمينه هر نوع فعاليت فرهنگی به نام اسلام ــ ولو به شكل ظاهری ــ از بين رفت.
در بخش بعدی اين مقاله آمده است: در اين دوره با به قدرت رسيدن حزب دموكرات، آزادی‏‌های مذهبی محدودی به وجود آمد و اجازه انجام فريضه حج، تغيير اذان به عربی و داير شدن كلاس‏‌های آموزش قرآن به‌صورت محدود زير نظر سازمان ديانت داده شد. اين آزادی از ديدگاه مردم تركيه به عنوان نقطه عطفی در رهايی از دوران تاريك استبداد ضد دينی تلقی می‌شود. در سال‏های نخستِ اين دوره نيز بحث‏‌هايی در زمينه مشروعيت ترجمه قرآن به زبان تركی مجدداً در مطبوعات مطرح شد، ولی شدت نياز فكری مردم به قرآن و معارف آن، و وجود ترجمه‏‌های متعدد به زبان‏‌های ديگر و فتوای علمای كشورهای مختلف مبنی بر جواز ترجمه، شكی در لزوم ترجمه قرآن كريم به زبان تركی باقی نگذاشت؛ به همين سبب چيزی نگذشت كه ترجمه‏‌هايی جديد از قرآن يكی پس از ديگری انتشار يافت. اين حركت با گسترش نهضت بيداری اسلامی در جهان اسلام و ترجمه آثار مختلف از مودودی، سيد قطب و ديگران كه مسلمانان را به تمسك به قرآن فرا می‏‌خواند، ابعاد تازه‌‏ای به خود گرفت.
وی عنوان می‌كند كه برخی از ترجمه‏‌های منتشر شده در اين دوره عبارتند از: ترجمه حسن بصری چانتای (1953)، عبدالباقی گلپنارلی (1955)، اسماعيل حقی (1957)،عثمان نبی اوغلو (1957)، شمس الدين يشيل (1958)، حسين آتای و ياشار اوكتای (1961)،عدی ارماك (1962)، عمر نصوحی بيلمن (1963)، فكری ياوز (1969)، سليمان آتش(1975)، عبداللّه‏ آيدين (1975)، عليرضا ساغمان (1980)، جلال يلدرم (1982)، علی بولاچ(1983)، انور بايتان (1984)، علی آرسلان (1984)، علی اوزك و... (1987)، بشير اريارسوی(1987)، عثمان كسيك اوغلو (1988)، احسان آتاسوی (1989)، احمد داود اوغلو (1991)،ياشار نوری اوزتورك (1993)، حسين آتای (1194)، جاهد كويتاك و احمد آرترك (1996)،يم آيتكين (1996)، احمد اسرار (1997)، احمد وارول (1997)، شعبان بيرش (1998)،يتگی گوله (1999)، اديب يوكسل (2000)، محمد حميداللّه‏ (2001) و رئوف پهلوان (2002).
مترجم قرآن كريم به زبان تركی استانبولی در پايان عنوان می‌كند: پيروزی انقلاب اسلامی در ايران را بايد آغاز دوره جديد توجه به قرآن كريم در تركيه به شمار آورد. عرضه ترجمه و تفاسير جديد از قرآن و همچنين تجديد چاپ ترجمه‏‌های قبلی و توجه به علوم قرآنی در اين دوره (پس از سال 1980 تاكنون) چنان ابعاد گسترده‏ای به خودگرفته است كه به هيچ وجه قابل مقايسه با دوره‏‌های قبلی نيست. البته بايد اين نكته را هم در اين جا يادآور شويم كه توجه به ترجمه قرآن كريم در اين دوره، با صرف نظر از تلاش‏‌های محدود برخی بدخواهان، نه تنها از بُعد منفی ملی‏‌گرايی به دور است، كه جزئی از نهضت بازگشت به قرآن و اسلام و نتيجه احيای تفكر اسلامی در ميان انديشمندان و متفكران جامعه به شمار می‏‌رود.
captcha