بعد از توهين به قرآن و ناآرامیهای پس از آن در افغانستان كه منجر به عذرخواهی رئيسجمهور آمريكا و فرماندهی ناتو در افغانستان شد؛ اينبار يك سرباز آمريكايی در روستايی در حومه قندهار با به گلوله بستن خانه به خانه مردم، 16 زن و كودك را به شهادت رساند تا خاطره خونخواریهای غرب در ويتنام را بار ديگر زنده كند.
در حال حاضر بايد اين سؤال اساسی را مطرح كرد كه «آيا تحولات در افغانستان پروژهای از پيش تعيين شده است يا اين كه باد زمستانی در كوهستانهای اين كشور تحولات را بر پايه عنصر اتفاق پيش میبرد؟»
در زمان كوتاهی از آغاز سال 2012 تحولات افغانستان شاهد رفتارهای عجيبی از سوی نيروهای آمريكايی بود كه همه آنها ابعاد بزرگ رسانهای پيدا كرد، مثلثی متشكل از اهانت به قرآن در پايگاه بگرام در كنار به گلوله بستن اعضای يك خانواده افغان توسط يك سرباز آمريكايی در كنار توهين به اجساد افغانها كه تصاوير آن به سرعت در جهان منتشر شد، همگی خبر از يك برنامهريزی دقيق برای انحراف افكار عمومی و تغيير در روند تحولات در افغانستان دارد.
اما كشته شدن 16 تن توسط يك سرباز آمريكايی ضلع چهارم اين رخدادها است كه نمیتوان بهسادگی از كنار آن گذشت. اگر بر عمدی بودن اين تحولات تكيه كنيم، بايد منتظر عواقب و پيامدهای وخيم آن برای نيروهای خارجی بود. دستپاچگی در مقر فرماندهای نيروهای خارجی در همين راستا قابل بررسی است.
ارتش آمريكا نظامی پيچيده و در هم تنيده دارد. از اين روی احتمال وجود دستهای پشت پرده و عواملی كه از عواقب اقدامات خود واهمه ندارند و با برنامهريزی پا به عرصه چنين اقدامات گذاشتهاند منتفی نيست. از سوی ديگر، رژيم اسرائيل از درگيریهای بيشتر در افغانستان سود حداكثری را میبرد، به همين جهت به نظر میرسد نيروهای موساد نقش فعالانهای را در تحولات افغانستان ايفا كردهاند. عوامل نفوذی رژيم اسرائيل در قالب شركتهای امنيتی وارد افغانستان شدهاند كه پيش از اين نيز حضور چنين نيروهايی را در عراق شاهد بوديم.
با توجه به قدرت لابیهای صهيونيست در آمريكا و ساختار امنيتی اين كشور بعيد نيست، پرده پنجم خشونت و بیاحترامی به اسلام و ملت مسلمان افغانستان بهزودی به نمايش درآيد. اين پرده، كه میتواند توهين يا هتك حرمت باشد، وضعيت نيروهای خارجی را با چالشهای جدی روبهرو میكند.
خروج ضربتی نيروهای ناتو از افغانستان بحثی است كه بار ديگر بهطور جدی بر سر زبانهاست، اين اقدام، میتواند، زمينههای دوباره قدرت گرفتن طالبان را فراهم كند. قدرت گرفتن طالبان بهنوبه خود پاكستان و سپس ديگر همسايگان افغانستان را با مشكل مواجه خواهد كرد.
از طرف ديگر، مادامی كه مناسبات نتانياهو و اوباما با بحرانهای عميقتری روبهرو شود؛ حوادث غير قابل پيشبينی در افغانستان افزايش میيابد كه اين خود میتواند، برآيند ارتباط معناداری ميان حوادث افغانستان و نقش لابی صهيونيستها در آمريكا باشد.
آمريكا در حال حاضر تنها به عذرخواهی بسنده میكند؛ اما بهنظر نمی رسد كه مردم افغانستان چنين ادعايی را پذيرفته باشند. احساس خشم و تحقير در دل مردم افغانستان چنان شديد است كه بعيد به نظر میرسد هرگونه عذرخواهی مقامات آمريكايی آن را كاهش دهد.
تنها راه حل اين است كه نيروهای خارجی افغانستان را ترك كنند و دولتهايی استعمارگر همچون آمريكا از مداخله در امور كشورهای ديگر دست بردارند.
سيدبهزاد اخلاقی