به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، احمد پاكتچی، دينشناس و زبانشناس ايرانی، عضو شورای عالی علمی مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، مدير كنونی گروه نشانهشناسی هنر در فرهنگستان هنر و رئيس حلقه نشانهشناسی تهران در مقالهای كه با عنوان «گزارشی كوتاه درباره ترجمههای قرآن كريم به زبان روسی» كه در سومين شماره نشريه ترجمان وحی به چاپ رسيده است، به بررسی ترجمههای روسی قرآن از ابتدا تا كنون میپردازد. در بخش نخست اين مقاله میخوانيم:
حركت ترجمه قرآن به زبانهای اروپايی از سده 17م آغاز شد و در سده 18 مراحل تكامل خود را پيمود، اما در ميان ترجمههای ارائه شده در اين برهه، غالباً ترجمههای پيشين ــ نه اصل عربی ــ اساس كار ترجمه جديد بوده است. اين مجموعه ترجمهها كه میتوانسته در سطحی محدود قرآن و اسلام را به اروپاييان بشناساند، كما بيش از گرايشها و تعصبات مذهبی به دور نبوده است. از نمونههای شاخص ترجمههای سده 17م بايد به ترجمه آندره دوریيه به زبان فرانسه(1647م) اشاره كرد كه بيش از دو قرن در صحنه اروپا درخشيد و خود پايه بسياری ترجمههای ديگر از قرآن كريم، گشت.
همزمان با اروپای غربی، اهل قلم در روسيه نيز به فراهم آوردن ترجمههايی از همان دست روی آوردند كه به جز يك استثنا، يعنی كلماكوف، مبنای تمامی آنها ترجمه فرانسه دوریيه بود. نخستين ترجمه روسی بر پايه دوریيه در اوايل سده 18 توسط پوسنيكوف صورت پذيرفت و در 1716 در سنت پترزبورگ انتشار يافت، ولی سوپيكوف، مورخ ادبيات روسی و برخی ديگر كه از او تأثير پذيرفتهاند، آن را به خطا به ديميتری كانتمير نسبت دادهاند. اين اثر اگرچه به عنوان نقطهای آغازين شايان ارجگذاری است، اما نه از حيث دقت فنی، با استقبال روبهرو شد و نه از حيث سبك ادبی. حركت آغاز شده از سوی پوسنيكوف در دهههای ميانی سده 18 نيز ادامه يافت و ثمره آن ترجمههايی بود كه در دقت و سبك كار، ترجمه قرآن به روسی را ترقی دادند. از نمونههای شناخته شده اين ترجمهها، نخست بايد به اثری از يك مترجم ناشناس اشاره كرد كه در 1776 در سنت پترزبورگ به چاپ رسيده است و ديگر ترجمهای است كه نسخه خطی آن را در مجموعه آكادمی علوم سنت پترزبورگ سراغ داريم و به ويژه كراچكوفسكی در معرفی كيفیِ آن اهتمام داشته است.
ترجمه وروكين كه در 1790 در سنت پترزبورگ منتشر شد و همچون دو ترجمه پيش ياد شده بر ترجمه دوریيه تكيه داشت، نقطه كمال ترجمههای سنتی روسی در سده 18م است و به ويژه از نظر پردازش ادبی از ارزش والايی برخوردار است. اين ترجمه توانست در شمار آثار ادبی روسيه در روزگار خود جای گيرد و حتی بر آثار نويسندگانی چون پوشكين تأثير گذارد. در 1792 در سنت پترزبورگ ترجمه ديگری نيز از كلماكوف منتشر شد كه پايه آن ترجمه انگليسی سيل(انتشار 1734) بود كه از رواج چندانی برخوردار نشد.
پس از نيم قرن ركود در نيمه نخست سده 18، تحركی جديد در جهت فراهم آوردن ترجمههايی از قرآن كريم به روسی آغاز شد. در اين دوره دانش خاورشناسی روسيه رشد قابل ملاحظهای يافته بود و در مكاتب گوناگون آن به ويژه مكاتب سنت پترزبورگ، مسكو و قازان خاورشناسانی برجسته پرورش يافته بودند. ارتباط اجتماعی و فرهنگی مردم روس با مسلمانان، هم در حوزه رود ولگا و هم در مناطق آسيای مركزی كه به تازگی به قلمرو روسيه پيوسته بودند، ارتباطی مستقيم بود و اين گونه ارتباط نه تنها برای خاورشناسان، بلكه برای گروههای گوناگون اجتماعی نيز احساس نياز به بيشتر دانستن درباره اسلام و به ويژه قرآن را پديد آورده بود، پديدهای كه گاه در تاريخ اجتماعی روسيه از آن به «شرق گرايی» تعبير شده است. همين احساس موجب شد تا برخی از خاورشناسان برجسته چون سابلوكوف، بوگوسلاوسكی، كريمسكی يا اهل قلمی چون نيكولايف به ترجمههايی جديد از قرآن كريم دست يازند.
ترجمهای ناشناس: مقدم بر تمامیِ اين چهار ترجمه، نخست بايد به اثری اشاره كرد كه به سبك ترجمههای پيشين، متكی بر ترجمه از زبان فرانسه بوده است. اين اثر كه تنها ترجمه روسی قرآن بر مبنای ترجمه فرانسویِ ساواری است، در 1844 بدون يادكردی از مترجم و با سكوت از مشخصات ناشر و محل نشر به چاپ رسيده است.
ترجمه نيكولايف: دستمايه نيكولايف برای اقدام به ترجمه قرآن نه همچون خاورشناسان معاصر او آگاهی بر زبان عربی، بلكه دانش او به زبان فرانسه بود كه امكان دستيابی بر ترجمههايی تازهتر و قابل قبولتر از قرآن را برای او فراهم میساخت. ترجمه نيكولايف از اين نظر كه ترجمهای از ترجمه است بايد به ترجمههای سده 18 الحاق گردد، اما آنچه اين نقيصه را در روزگار خود قدری كم رنگ میساخته، قلم توانای مترجم بوده است. كار نيكولايف در حقيقت ترجمه از ترجمه پر شهرت كازيميرسكی (انتشار 1840) به فرانسه است كه در آن عصر ترجمه دوریيه را منسوخ كرده بود. شايان ذكر است كه نيكولايف تنها چند سالی پس از انتشار كار كازيميرسكی آن را به روسی ترجمه كرده است. ناقدان ترجمه كازيميرسكی در عين ارج نهادن به برتریهای آن نسبت به آثار پيشين، آن را به ويژه از نظر ميزان پایبندی ترجمه به متن از نظر زبانشناختی قابل بحث میدانند و طبعاً اين نقد درباره اثر نيكولايف نيز مصداق خواهد داشت درواقع ورای اين انتقاد، اساسیترين نقدی كه بر اين ترجمه وارد است، اين كه نيكولايف بدون دسترسی به متن اصلی قرآن، برداشتهای كازيميرسكی از قرآن را به روسی ترجمه كرده است.
جالب توجه است كه با وجود ترجمههای رقيب از خاورشناسانی عربیدان چون سابلوكوف، ترجمه نيكولايف شايد به جهت همان نثر شيوا و اديبانه، در طول سده 19م از تداول تام برخوردار بود و در فاصله سالهای 1864 تا 1901 پنج بار به چاپ رسيد.
ترجمه بوگوسلاوسكی: خاورشناس روس، بوگوسلاوسكی در سال 1871 ترجمهای از قرآن برپايه اصل عربی فراهم آورد كه به هر دليل با استقبال لازم مواجه نگرديد و هرگز از صورت دستنوشته خارج نشد. برپايه نسخهای خطی از اين ترجمه كه در مجموعه آكادمی علوم سنتپترزبورگ نگهداری میشود، كراچكوفسكی بررسیهايی انجام داده و نتيجه بررسی را كه مشتمل بر نگرشی كيفی و محتوايی بر اين ترجمه منتشر نشده، در مقالهای تدوين كرده است.
ترجمه سابلوكوف: آن كس كه میتوان ترجمه او را در تاريخ ترجمههای روسی قرآن نقطه عطفی مهم به شمار آورد كه به رغم انتشار ترجمه نوين كراچكوفسكی هنوز بیاعتبار نگشته است، خاورشناس نامدار روسی، گوردی سمنوويچ سابلوكوف (1804ـ1880م) است كه بيشترين بخش تحصيلات و به طور كلی بخش عمده حيات او در مناطق مسلماننشين حوزه ولگا(مانند قازان و اُرنبورگ) سپری شده است. او كه به مناسبت تحصيلاتش يك متألّه مسيحی بود، به زبانهای اسلامی آگاهی داشت و در محيطی زندگی میكرد كه به طور طبيعی او را با فرهنگ اسلامی آشنا میساخت. او سالهای متمادی به ترجمه قرآن اشتغال ورزيد و تنها دو سال پيش از وفاتش بود كه ترجمه وی به طبع رسيد(چاپ قازان، 1878م). يك سال بعد اثری كوتاه از او با عنوان تعليقاتی بر ترجمه قرآن منتشر شد.
ترجمه سابلوكوف در 1898 و 1907 تجديد چاپ شد و تا ظهور ترجمه كراچكوفسكی پس از 85 سال، نزد محققان روسیزبان، يگانه ترجمه بیرقيب و قابل پذيرش به شمار میآمد. بليايف در تبيين زمينههای احساس نياز برای ترجمهای جديد در اوايل سده 20م، در يك نقد اجمالی درباره ترجمه سابلوكوف بر آن است كه نثر اين ترجمه با وجود پيچيدگیها و كاربرد تعبيرات كهن برای عموم مردم دشوار است و از ديدگاه متخصصان خاورشناس نيز دارای بیدقتیهايی است كه تجديد نظر در آن را اقتضا میكند. به هر تقدير بايد يادآور شد كه اين ترجمه به ويژه نزد مسلمانانی كه از ترجمه روسی قرآن بهره میجستند، بسيار مقبول و پرتداول بوده است.
ترجمه كريمسكی: كريمسكی نويسنده و خاورشناسِ بنام اوكراينی از سال 1898 كه به تدريس در انستيتوی زبانهای شرقی(لازارف) در مسكو پرداخت، مطالعات قرآنی را بخشی از كار خود قرار داد و به ايراد سلسله دروسی در اين زمينه اقدام كرد. نخستين ثمره اين مطالعات ترجمه سورههای «متأخر» قرآن (ظاهراً سورههای مدنی) بود كه به همراه برخی يادداشتهای تفسيری در 1902 در مسكو منتشر شد. در ادامه اين كار، بخش ديگری مشتمل بر ترجمه سورههای «متقدم» قرآن (سورههای مكی) در 1905 انتشار يافت و هم در اين سال بخش پيشين آن تجديد چاپ شد. اين ترجمه در واقع نتيجه مكتوب درسهايی بود كه كريمسكی در انستيتوی زبانهای شرقی مسكو القا نموده بود. البته كريمسكی در خلال سالهای 1901ـ1905 منحصراً به پژوهشهای قرآنی اشتغال نداشت، بلكه شايد بتوان گفت كه اين دوره در واقع سالهای نويسندگی و فعاليت ادبی وی بود. انتشار مجموعهای سه جلدی از او با عنوان شاخههای نخل از 1901 آغاز شده بود و نيز رمان او با عنوان آندری لاگووسكی در 1905 به چاپ رسيد. از اين رو انكار نمیتوان كرد كه قلم او در ترجمه قرآن نمیتواند از تأثير ذوق نويسندگی وی به دور بوده باشد و بيراهه نيست اگر گفته شود كه در ترجمه او بازتاب ذوق ادبی بيش از دقتهای فنی بوده است. به هر روی اين ترجمه از نظر دقتهای زبانشناختی كمتر مورد توجه بوده و سبك آن در ترتيب سورهها نيز سبكی ويژه است.