کد خبر: 2611142
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۹
گزارش ایکنا از پشت صحنه طولانی‌ترین سریال سیما/

مجروحان ۱۷ شهریور در بیمارستان بعثت بستری شدند

گروه هنر: گروه مجموعه ۱۱۰ قسمتی «کیمیا» این روزها مشغول تصویربرداری سکانس‌های مربوط به زخمی‌های تظاهرات ۱۷ شهریورماه ۵۷ در بیمارستان بعثت هستند که در گزارش ایکنا بخش‌هایی از آن روایت شده است.

17 شهریور سال 57 را یکی از نقاط اوج انقلاب ایران می‌دانند. در این روز مردم در جمعه‌ای که به نام جمعه سیاه معروف است در مقابل دژخیمان شاه ایستادند و عده‌ای زیادی از آنها نیز به خاک و خون کشیده شدند. این رویداد را، نسل جوان تنها در کتاب‌ها و سخنرانی‌ها به یاد دارند برای همین کسانی که در آن تاریخ حضور نداشتند، نمی‌دانند در آن جمعه خونین چه اتفاقاتی رخ داده است، اما سینما و تلویزیون به عنوان ابزاری جادویی می‌توانند این رسالت را بر عهده گیرند و تصویرگر آنچه باشد که دیگران آن را مشاهده نکرده‌اند. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از پشت صحنه‌ای سریالی به نام «کیمیا» است که این روزها در بیمارستان بعثت صحنه‌های مربوط به شهدا و زخمی‌های 17 شهریور در آن تصویربرداری می‌شود. «کیمیا» اولین سریال 110 قسمتی سیماست که سرگذشت بازیگر اصلی داستان در سه مقطع زمانی قبل از انقلاب، دوره جنگ و زمان حال را روایت می کند و بیش از ۳۰۰ بازیگر دارد.

بیمارستان بعثت، متعلق به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است؛ بیمارستانی بسیار بزرگ که هنوز بافت سنتی خود را حفظ کرده به ویژه در بخش‌های داخلی، احساس می‌شود که زمان در 30 سال پیش متوقف شده است. این ویژگی برای امکانات یک بیمارستان در دهه 90، ضعفی آشکار است، ولی برای سریال «کیمیا» امتیازی است که باعث می‌شود صحنه‌های مورد نظر گرفته شود، بدون اینکه نیاز به دکورسازی آنچنانی باشد.

وقتی ما به محل تصویربرداری سریال در طبقه منفی 1 بیمارستان رسیدیم، گروه مشغول صرف نهار بودند. فرصت را در این لحظه غنیمت شمردیم و با جواد افشار و حسن پورشیرازی کارگردان و بازیگر سریال به گفت‌و‌گوی دوستانه نشستیم، البته حسن پوشیرازی معمولا مصاحبه نمی‌کند، اما در قالب گفت‌وگو‌های دوستانه بسیار گرم و خوش‌سخن است، ولی کمتر به مصاحبه مطبوعاتی تن می‌دهد. برای همین وی از ما خواهش کرد بسیاری از حرف‌هایش را در گزارش ذکر نکنیم. تنها به ذکر مطالبی کوتاه بسنده کرد.

وی در این گفت‌و‌گو اظهار کرد: این سریال ششمین همکاری من با جواد افشار است. دلیل این همکاری نیز این است که به کار این فیلمساز اعتقاد دارم و می‌دانم که وی برای کارش تفکر دارد. مطلب دیگر این‌که، بازیگر اجراکننده تفکرات کارگردان است؛ بنابراین اگر برای انتخاب کار، فیلمسازی پشت دوربین قرار گیرد که دارای اندیشه است، نتیجه کار بازیگر هم مطلوب خواهد بود. درضمن، افشار فیلمسازی است که اعتقاداتش را فریاد نمی‌زند؛ در صورتی که آدم بسیار معتقدی است. این فیلمساز که جانباز جنگ است، همیشه به اصولی که باور دارد، عمل نیز می‌کند؛ بدون اینکه بخواهد آن را نمایش دهد.

پس از گفت‌و‌گو با پورشیرازی، گروه مشغول تمرین یکی از سکانس‌ها‌ی شلوغ کار شد. در این سریال قرار بود صحنه‌ای به تصویر کشیده شود که زخمی‌های 17 شهریور را به بیمارستان آورده‌اند و همه پرسنل درگیر کمک به زخمی‌ها هستند. در این میان کمبود نیرو و تخت باعث شده بود که برخی از زخمی‌ها روی زمین بخوابند؛ در حالی که خون فراوانی از آنها رفته بود.

این سکانس به لحاظ طراحی صحنه و لباس به اندازه‌ای خوب کار شده بود که برای لحظه‌ای اگر به دوربین‌ها دقیق نشویم، این احساس به تماشاگر دست می‌داد که واقعا با صحنه‌ای واقعی رو به رو است. در نمایی فردی که سرش شکافته روی تخت در حال فریاد زدن است و مرد دیگری به روی زمین در حالی‌که پایش تیز خورد از درد فریاد می‌کشد. زنی هم در حالی که زخمی است کودک خود را به آغوش کشیده و گریه می‌کند. این صحنه‌های دردناک هر فردی را منقلب می‌کرد. در این رابطه ذکر یک نکته خالی از لطف نیست. مهراوه شریفی‌نیا بازیگر اصلی این سریال که تجربه کارهای متعدد سینمایی و تلویزیونی دارد، با موبایل شخصی در حال تصویربرداری از صحنه‌های تمرین بود. وقتی که درباره چرایی این کار از وی پرسیدیم وی گفت که چنین صحنه‌های نشان‌دهنده گوشه‌ای از رشادت انسانی‌هایی است که از جان خود برای اعتلای این کشور گذشتند. برای همین دوست دارم این لحظات را برای خود داشته باشد.

در گوشه‌ای دیگر، هنروری که نقش یک پرستار را بازی می‌کرد، در حال گریه کردن است. کارگردان از وی پرسید چرا گریه می‌کند، وی نیز با بیان این‌که دیدن آن صحنه‌ها منقلبش کرده از گروه معذرت‌خواهی کرد، زیرا گریه وی موجب تاخیر در کار شد. پس از چند تمرین صحنه مورد نظر ضبط شد و پس از آن فرصتی پیش آمد تا با کارگردان به گفت‌و‌گو بنشینیم.

این کارگردان در ابتدای سخنانش درباره چگونگی شکل‌گیری این سریال اظهار کرد: من قبل از «مادرانه» تصمیم داشتم مدتی کار نکنم. دو سالی هم بود کاری انجام نداده بودم، اما در ادامه این موقعیت تغییر کرد و فیلمنامه «مادرانه» نوشته حمید نعمت‌الله از طریق محمدرضا شفیعی به من پیشنهاد شد، این سریال دارای سناریویی منسجم و خوب بود، برای همین آن را پذیرفتم و خوشبختانه کار هم مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت.

وی افزود: در همان ایام فیلمنامه «کیمیا» نیز به من پیشنهاد شد. فیلمنامه این کار برای من بسیار خاطره‌انگیز بود، چون یادآور لحظاتی از انقلاب و دفاع مقدس بود که من به شخصه خاطرات فراوانی از آن به‌ویژه دفاع مقدس دارم. داستان این کار از اواخر سال 56 شروع شده و تا امروز ادامه پیدا می‌کند. درباره این کار می‌توان به یک نکته مهم اشاره کنم؛ این سریال علاوه بر این‌که داستان‌هایی را در دهه‌های مختلف روایت می‌کند، به روابط خانواده‌ها نیز می‌پردازد. برای همین این سریال 110 قسمتی را می‌توان قصه آدم‌های مختلف دانست. مطلب دیگر درباره «کیمیا» این است که خیلی به مسائل جامعه دامن نمی‌زند؛ برای همین این احساس را برای من به وجود آورد که با یک درام اجتماعی و خانوادگی رو به رو هستم که در آن مسائلی درباره انقلاب و دفاع مقدس هم مطرح می‌شود.

تصویربرداری با حضور بیش از 300 هنرور در «کیمیا»

افشار درباره ویژگی‌های فنی این سریال هم چنین گفت: با تلاش بچه‌هایی که در این سریال مشغول هستند ما توانستیم بیش از 80 درصد از صحنه‌های مورد نظرمان را در فضاهای باز و به شکل واقعی تصویربرداری کنیم. درضمن خوشبختانه این امکان فراهم شد صحنه‌های مربوط به خرمشهر را در همان شهر تصویربرداری کنیم. در این بخش ما توانستیم لحظاتی که شهر در حال سقوط بود را بسیار خوب بگیریم به‌نحوی که تماشاگر به هیچ وجه متوجه تغییر فضای شهر نشود. در برخی از این پلان‌ها بیش از 300 هنرور در کار حضور داشتند که کنترل آن بسیار دشوار است که گروه با تلاش وافر از پس آن برآمد. درباره صحنه‌های انقلاب هم چنین اتفاقی در خیابان‌های تهران به خوبی رخ داد.

 

این کارگردان درباره بودجه سریال هم چنین توضیح داد: در این کار بیش از 300 کارکتر وجود دارد که هر کدام شخصیت خاص خود را دارند و برای تک تک آنها گریم و طراحی لیاس انجام شده است، اما متاسفانه بودجه‌ای که برای این کار در نظر گرفته شده، جوابگوی نیازهای کار نیست؛ به همین دلیل مجبور شدیم از زمان کار بکاهیم و در برخی از بخش‌ها، صرفه‌جویی بیش از اندازه داشته باشیم. این برخورد با «کیمیا» به نوعی اجحاف است در حالی که کارهایی مشابهی در این زمینه تولید شده که با وجود کیفیت پایین‌تر بودجه بسیار بیشتری را نسبت به این کار داشته‌اند. با تمام این سختی‌ها باز هم از راندمان کار راضی هستم و ما توانسته‌ایم نزدیک به 2500 دقیقه تصویر ضبط کنیم.

این فیلمساز جانباز درباره نقش اعتقادات فردی در ساخت کارهایی که درباره انقلاب یا دفاع مقدس است، بیان کرد: اعتقاد به موضوعی، قطعا یک عامل درونی است، هرچند آن چیزی که بیرونی است، نتیجه باورهای درونی است. ولی درباره کارهای نمایشی نمی‌توان تنها اعتقاد را دلیلی برای خوب درآمدن یک فیلم انقلابی، دفاع مقدسی یا دینی دانست، چون ممکن است فیلم یا سریالی توسط یک فیلمساز معتقد ساخته شود ولی کار کیفیت لازم را نداشته باشد. یا اینکه فیلمسازی تنها به واسطه داشته‌های فنی‌اش کاری درباره دفاع مقدس بسازد و آن سریال، کیفیت بسیار بالایی داشته باشد. با توجه به این اصل باز هم داشتن باور به مفهوم کار ممکن است در لایه‌هایی از کار خودش را نشان دهد و به نوعی کیفیت را تحت تاثیر خود قرار دهد.

بعد از این گفت‌و‌گو، گروه مجددا مشغول تمرین برای سکانسی دیگر بود که آن هم مربوط به زخمی‌های 17 شهریور می‌شد. در این بخش مهراوه شریفی‌نیا در حال گذشتن از سالن بیمارستان است و از میان زخمی‌ها به دنبال فردی می‌گردد که در تظاهرات زخمی شده، همچنین در این سکانس حسن پورشیرازی هم در این صحنه حضور دارد. وی برای این کار گریم شده تا با پیکری خون آلود بتواند جلوی دوربین رود. در این سکانس بار احساسی کار به شدت بالاست و برخی مواقع گروه را دچار مشکل می‌کند، اما با تبحر حسن پورشیرازی این صحنه نیز مطابق میل کارگردان گرفته شد. در همین لحظه که این سکانس سخت گرفته شد، فرصتی پیش آمد تا با مهراوه شریفی‌نیا گفت‌وگویی داشته باشیم.

وی درباره حضور در پروژه «کیمیا» گفت: مهمترین عاملی که سبب می‌شود من حضور در کاری را قبول کنم، فیلمنامه و گروه است. در این سریال این ویژگی‌ها فراوان بود برای همین بازی در آن را پذیرفتم، البته ممکن است برای برخی‌ها حجم کار انگیزه‌ای برای حضور در کار باشد، اما به‌شخصه این مسئله برای من دلیل حضور در «کیمیا» نبود، حتی معتقدم که این ویژگی به سختی‌های کار می‌افزاید.

به کارهایی درباره انقلاب و دفاع مقدس علاقمندم

این بازیگر ادامه داد: نکته دیگر زمان‌هایی بود که در این سریال روایت می‌شود و من آن را دوست دارم، چون تاریخ کشورمان از انقلاب گرفته تا دفاع مقدس در آن روایت می‌شود. همچنین وقتی کاری با این حجم را در حوزه انقلاب و دفاع مقدس ساخته می‌شود، تصویری از آنچه روی داده برایم مجسم می‌شود و به این نحو می‌توانم برداشتی صحیح‌تر از آنچه روی داده داشته باشم. در این راستا برخی موضوعات در این سریال بیان شده که به شخصه من آن را نشنیده بودم و وقتی از آن آگاه شدم برداشت‌های جدیدی در ذهنم شکل گرفت.

شریفی‌نیا با بیان این‌که یکسال است مشغول کار در این پروژه هستم، تصریح کرد: پنجم آذر که بیاید سالگرد شروع تصویربرداری «کیمیا» است و در این مدت من تمام وقتم، صرف این کار بوده و به نوعی تمام زندگی شخصی‌ام، تحت تأثیر «کیمیا» قرار گرفت. برای همین نمی‌توانستم کار دیگری انجام دهم، ولی وقتی به کیفیت نقش «کیمیا» فکر می‌کنم، گذراندن این سختی‌ها برایم آسان‌تر می‌شود.

وی در پاسخ به سؤالی دیگر مبنی بر اینکه تا چه اندازه برای ایفای این نقش درباره تاریخ انقلاب مطالعه داشته است، می‌گوید: من به صورت عادی، مطالعه زیاد می‌کنم. برای همین در کار حرفه‌ای‌ خودم، این مسئله به کمکم می‌آید تا بتوانم با رؤیاپردازی که در ذهنم انجام می‌دهم بهتر نقشم را ایفا کنم. درباره سریال «کیمیا» نیز جدا از مطالعات گذشته‌ام، سعی کردم با آدم‌هایی که آن روزها را دیده‌اند صحبت کنم و تا حد مقدور هم نسبت به موضوعات مورد نظر سریال مطالعه داشته باشم. در این میان تجربه پدر و مادرم به من کمک‌های بسیاری کرد تا بتوانم درباره انقلاب و دفاع مقدس به تجربه‌های خوبی دست پیدا کنم.

پس از گفت‌و‌گو با شریفی‌نیا، ساعت تقریبا 5 بعد از ظهر شده بود و گروه با اصرارهای فراوان خواهان این بودند که برای دیدن شهرآورد تهران به خانه‌ بروند تا مهمترین بازی لیگ (پرسپولیس – استقلال) را ببینند. برای همین نیز کار ما هم در این لحظه به پایان رسید و با گروه «کیمیا» خداحافظی کردیم.

گزارش تصویری پشت صحنه سریال تلویزیونی کیمیا

captcha