کد خبر: 2612336
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۶
گزارش دیدار با خانواده شهید باقری/

آغازی پس از شهادت + عکس

گروه جهاد و حماسه: در دیدار این هفته جامعه قرآنی کشورمان با خانواده شهید شاهین باقری، مادر این شهید گفت: پس از شهادت پسرم، خودم را پیدا کردم؛ همیشه شاهین را پیش خودم احساس می‌کنم.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، جامعه قرآنی کشورمان در هفته جاری به دیدار خانواده شهید شاهین باقری رفتند. رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، مهدی کرامتی، قاری، زنگنه، نماینده اتحادیه تشکل‌های قرآنی، شکاری، رئیس بنیاد شهید منطقه 2، محمدرضا مزینی، دبیر شهید باقری در این دیدار حضور داشتند.
این دیدار با تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید توسط رحیم قربانی و کرامتی آغاز شد و قربانی در این دیدار با اشاره به معرفی شهدای قرآنی استان‌ها، اظهار کرد: در این راستا سه تا چهار یادواره در استان‌ها برگزار شده است. همچنین با حضور هفت هزار نفر از فعالان جامعه قرآنی و خانواده شهدای قرآنی، همایش پرچمداران بصیرت را در تاریخ 9 دی برگزار می‌کند که در این راستا 10 برنامه تدارک دیده شده است که دیدار هفتگی با خانواده‌ها بخشی از آنهاست.
مادر شهید باقری در این دیدار با اشاره به اینکه بعد از 12 سال، اکنون می‌فهمم که نماز اول وقت یعنی چه، ادامه داد: پسرم در سن 16 سالگی نمازش را همیشه اول وقت می‌خواند. شب‌ها با واکمنی که در گوشش بود، نوای قرآن را گوش می‌داد.


شاهین همیشه دوست داشت اسم دیگری داشته باشد
وی با تصریح بر اینکه پسرم باید شهید می‌شد، افزود: به اینکه شاهین همیشه دوست داشت اسم دیگری داشته باشد و دوستان مسجد، وی را حمید می‌خواندند، شهید شد، افتخار می‌کنم. حمید از همه فرزندانم خاص‌تر بود و ویژگی‌های خوبی که داشت قابل بیان نیست.
مادر شهید گفت: شاهین در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود که اگر جسدم باز نیامد، «الحمدلله» و اگر آمد، در کنار یاران شهیدم در بهشت زهرا(س) مرا به خاک بسپارید. من بر بدن 124 شهید در بیمارستان بهرامی کفن پیچیدم و خاطرات بسیاری از شهدا دارم.
به گفته این مادر شهید که با اعتماد به نفس و البته با بغض از دوری فرزندش صحبت می‌کرد، یکی از شهدا به نام علی‌اکبر وهاج‌پور که محافظ حضرت امام(ره) بود، پیش از شهادتش دو حلقه انگشتر در دست این بانو گذاشته است و پیش از آنکه بگوید آنها متعلق به چه کسی هستند، جان به جان آفرین تسلیم کرده بود. این بانو نیز آنها را به مادر و همسر این شهید ارائه کرده بود.


وی که رابطه خویشاوندی با بیژن نوباوه وطن نیز دارد، عنوان کرد: شاهین به همراه بیژن و برادرش، ضمن شیطنت‌هایی که در خانه می‌کردند، با هم مسابقه می‌گذاشتند و با تلاوت سوره‌های قرآن و ضبط آنها، سعی می‌کردند برتری خود را ثابت کنند.
شاهین در سال 62 به شهادت رسید
مادر شهید باقری ادامه داد: مخالف این بودم که پسرم به جبهه برود، هر شب ساعت 9 ـ 10 به مسجد می‌رفتم و او را به خانه می‌آوردم تا مبادا گروهک فرقان به پسرم آسیب برسانند. راضی به مسجد رفتن وی نیز نبودم، زیرا وضعیت مساجد در دوران پیش از انقلاب در ذهنم تداعی می‌شد که اوضاع خوبی نداشت تا اینکه مزینی ذهنم را نسبت به این موضوع روشن کرد و قانع شدم که مساجد پس از انقلاب صورت مطلوبی گرفته‌اند.


وی از وقوع انقلاب فرهنگی همزمان با پیروزی انقلاب یاد کرد و با بیان اینکه دوست داشتم شاهین دیپلمش را بگیرد، گفت: شاهین از سال 60 به جبهه‌ رفت و در سال 62 به شهادت رسید. به وی می‌گفتم که به حرف امام هم گوش نمی‌کنی، جهاد تو درس خواندنت است. می‌گفت می‌خوانم.
مادر شهید باقری ادامه داد: روزی که برای خداحافظی به بیمارستان آمد، نتوانستم در چهره‌اش دقیق شوم، چهره‌اش نورانی شده بود. گفتم چه بپذیرم، چه نپذیرم تو به جبهه می‌روی. بعد از خداحافظی رفت و من از پشت سر نظاره‌گر او بودم. دوستانم همه گریه می‌کردند و می‌گفتند لحظه تلخی بود. بعد از شهادتش گفتند که مشخص بود شهید می‌شود.
وی عنوان کرد: شاهین در اول مهرماه سال 42 به دنیا آمد. پدر و برادرش نیز در اول مهرماه به دنیا آمده بودند. جالب اینجا بود که شاهین نیز همانند پدرش در سوم آبان به خاک سپرده شد.


پس از شهادت پسرم، خودم را پیدا کردم
مادر این شهید اظهار کرد: پس از شهادت پسرم، خودم را پیدا کردم. من که نمازهایم را یکی در میان می‌خواندم، اکنون آنها را سر وقت و کامل می‌خوانم. همیشه شاهین را پیش خودم احساس می‌کنم. در 12 اسفند سال 62 شهید شد و پس از اینکه 11 سال مفقود بود، به ما برگردانده شد. پیش از آن هر گاه زنگ در به صدا در می‌آمد، می‌دویدم. مفقودی فرزند خیلی سخت است. وقتی شهدای گمنام را می‌آوردند، به دنبالشان می‌رفتم. در یکی از همین مراسم تشییع، عکسی از من توسط محسن برمهانی گرفته شد که در سطح کشور رتبه نخست و در جهان، رتبه سوم را کسب کرد.
به گفته این مادر شهید، پیکر شاهین در سال 73 از سوی معراج شهدا به خانواده بازگردانده شد. یک بسته کوچک را به ما تحویل دادند، به پسرم گفتم، وقتی به دنیا آمدی، سه، چهار کیلو بودی، الان 700 گرم هم نیستی. بسته را روی سرم گذاشتم و خدا را شکر کردم که پسرم را برگردانده است.


وی از حضور شاهین در مساجد یاد کرد و اینکه قرآن را تلاوت می‌کردند. استاد بانکی و قهرمانی نیز قرآن‌هایی را به شاهین اهدا کرده بودند که هنوز هم موجود است.
مزینی که در اواسط جلسه به جمع پیوست، معلم قرآن شهید باقری بود. وی عنوان کرد: شاهین را از مسجد انصارالحسین(ع) خیابان پنجم نیروی هوایی می‌شناختم. مادرش در تحصیل مراتب علمی و معنوی پسرش خیلی دلسوزی می‌کرد.
وی با بیان اینکه جلسات قرآن مسجد بیشتر در زمان عزاداری امام حسین(ع) و شب‌های قدر برگزار می‌شد، گفت: در دوران پیش از انقلاب، اجازه نمی‌دادند به راحتی جلسات را برگزار کنیم. تعدادی از جلسات را در منزل حاج آقای حمیدی برگزار کردیم که مشکلاتی ایجاد کردند و آن را تعطیل کردیم. بعد از آن جلسات قرآن را در یکی از خیابان‌های فرعی خیابان بصیر برگزار کردیم.
مزینی با اظهار اینکه وجود هزاران قاری، حافظ و عامل به قرآن طی امروز، به برکت خون شهدا است، درباره تغییر نام شهید از شاهین به حمید افزود: اسامی بچه‌های مسجد اسماء ائمه(ع) بود. سعید داراب‌منش و شاهین باقری دوست داشتند از این اسماء داشته باشند.
وی ادامه داد: اسم سعید، اسفندیار بود که از میان اسم‌هایی که به وی ارائه کردم، عنوان سعید را برگزید و شاهین نیز در میان اسماء ارائه شده، عنوان حمید را برای خود انتخاب کرد.
مزینی اظهار کرد: همزمان با عملیات خیبر که عازم جبهه‌های نبرد بودیم، تعداد زیادی از بچه‌های مسجد از جمله شاهین نیز حضور داشتند. شاهین گریه می‌کرد و برخلاف خیال خام من، وی برای من می‌گریید و گفت: ما مجرد هستیم. شما که تازه خداوند به شما فرزند پسری عطا کرده است چرا می‌آیید؟


تجدید روحیه رزمندگان
وی با بیان اینکه شهدا در انجام کار خیر از هم سبقت می‌گرفتند، افزود: برخی از نوجوانانی که به مسجد می‌آمدند در ابتدا از خواندن قرآن با صوت یا حضور در حلقه قاریان قرآن خجالت می‌‌کشیدند. شهدایی داشتیم که در حمام قرآن می‌خواندند و حتی ترجمه را نیز از بر می‌گفتند که من نیز از آن جمله بودم.
مزینی، یکایک اعضای شهدا را پاره‌ها و اوراق قرآن برشمرد و گفت: رزمندگان در بازگشت به شهر، پس از دیدار با خانواده، به مشهد سفر می‌کردند یا از دور به دیدار امام می‌رفتند و با تجدید روحیه به جبهه‌ها باز می‌گشتند.
وی از وجود اسم شاهین باقری در لیست اسامی شهدایی که موسوی بلده در جلسات هفتگی قرآن قرائت می‌کند یاد کرد و گفت: شاگردان این استاد وقتی نام شهیدی خوانده می‌شود، به جای او حاضر می‌گویند.
در وصیت‌نامه این شهید آمده است: «راه پیامبر خدا(ص) راه حق است و امام نیز پیرو راه حق بود و چه خوب است که در راه حق، برای حق و به یاد حق بمیریم. از خداوند سپاسگزارم که مرا به راه خود هدایت کرد و تسلیم امر او هستم. بهترین مرگ، مرگ در راه خداست و امیدوارم که ما را در صف نمازگذاران و شهیدان قرار دهد و اگر چه ما لیاقت شهیدان را نداریم، ولی از خداوند می‌خواهیم که اجر شهیدان را به ما نیز عطا کند.»

در پایان این مراسم، لوح تقدی و تابلویی از آیات قرآن به خانواده شهید اهدا شد. 

captcha