به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، والدین نقش مهمی در تربیت فرزندان دارند و در کنار آن رسانهها نیز این فرایند تربیتی را تکمیل میکنند. در میان وسائل ارتباط جمعی، تلویزیون نقش کلیدی در تاثیرگذاری بر مخاطب کودک و نوجوان دارد.
بر اساس مطالعات، از هر سه کودک در سه سالگی یک نفر، از هر پنج کودک در پنج سالگی چهار نفر و از هر ده کودک در کلاس اول 9 نفر تلویزیون تماشا میکنند. در سالهای اول تحصیل، زمان متوسط برای تماشای برنامهها دو ساعت در روز است و در سالهای ششم و هفتم بر میزان تماشای تلویزیون افزوده میشود و به 3 تا 4 ساعت در روز میرسد. گذشته از میزان تماشای تلویزیون، محتوای برنامههای آن نیز بسیار مهم است.
اگرچه به برکت انقلاب اسلامی، تحول بزرگ در ماهیت، سیاستها و ساختار صدا وسیما ایجاد شد و آسیبهای بسیاری از این رسانهها برطرف شد، اما با وجود تحقق بسیاری از اقدامات و اصلاحات، باز زیرساخت تربیتی و آموزشی در تلویزیون با برخی کاستیها همراه شده است. البته رشد فزاینده تکنولوژی و سرمایهگذاری هنگفت غرب در زمینه رسانه بهویژه بازی و پویانمایی عرصه رقابت را بسیار پیچیده کرده است.
بر اساس آمارها، از مجموع برنامههای انتخابی کودکان و نوجوانان در صدا و سیما 55 درصد تولید داخلی است. از این میان، بیشترین سهم نمایش به نمایشهای عروسکی و کمترین سهم مربوط به آموزش کاردستی است. 45 درصد از کل برنامههای کودکان و نوجوانان را نیز تولیدات خارجی تشکیل میدهد که 27 درصد آنها پویانماییها و 18 درصد بقیه را، به تساوی فیلمهای عروسکی و مستند هستند.
جدا از برنامههایی که خاص مخاطب کودک و نوجوان هستند باید سایر محتوای تلویزیون را نیز در نظر گرفت. زیرا برنامههای تلویزیون بیشتر در مورد افراد بالغ است و ممکن است فرزندانی را که مخاطب این برنامهها میشوند را با مقولاتی نامناسب با سن خود همراه سازد. این تولیدات رسانهای میتواند اضطراب و احساس عدم امنیت در مورد آینده و پیچیدگیهای زندگی خانوادگی، اجتماعی و انسانی را برای آنها به تصویر کشد.
نظریه کاشت در تأثیرگذاری رسانه
در میان نظریات ارتباط اجتماعی، نظریه کاشت به تاثیر درازمدت و بیواسطه رسانه بر مخاطب میپردازد؛ در این نظریه رسانههای گروهی بهویژه تلویزیون به ارائه پیامهایی همسو و زنجیروار گرایش دارند تا بر نتایجی یکسان و مشابه به صورت مداوم و تکراری تاکید کنند. از این رو تلویزیون را میتوان در شکلگیری عقاید، اندیشهها و افق فکری مخاطبان بسیار موثر دانست.
این نظریه عبارتست از اینکه تلویزیون در میان رسانههای مدرن چنان جایگاه محوری در زندگی روزمره ما پیدا کرده است که منجر به غلبه آن بر «محیط نمادین» شده و پیامهایش در مورد واقعیت، جای تجربه شخصی و سایر وسایل شناخت جهان را گرفته است. بنابر این نظریه، تماشاگران پرمصرف حس شدیدتری از خطر و ناامنی از تلویزیون دریافت میکنند و تلویزیون ممکن است آنان را به دنیایی پست، خشونتآمیز و ترسناک هدایت کند.
سوال اصلی اینجاست که آیا این تاثیرگذاری در کودک و نوجوان مستقیم و بلاواسطه است یا از طریق رهبران فکری و افراد ذینفوذ در خانواده مطرح میشود؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که مخاطب کودک هنوز منفعل است ولی در نوجوانان این تاثیرپذیری به صورت آگاهانه انجام میگیرد، هرچه کودک قدم در مسیر نوجوانی بگذارد آگاهانهتر عمل میکند.
تاثیر پذیری از رسانه در کودکان بیشتر است
پویا علاءالدینی، کارشناس پژوهش در ارتباطات در این زمینه میگوید: فرزندان تا سنین خاصی قدرت درک مباحث مرتبط با رسانه را ندارند و تحت تاثیر مفاهیمی کلی در درازمدت قرار میگیرند ولی در سنین کودکی حافظه آنها ضبط نمیکند. در سنین طفولیت نقشهایی که از طرف رسانهها منعکس میشود بدون تأمل و گزینشگری است ولی در سنین نوجوانی با دقتهای بیشتری انجام میگیرد.
وی در پاسخ به اینکه که کدامیک از وسایل ارتباط جمعی نقش بارزتری در تربیت فرزندان دارند گفت: تلویزیون نقش مهمتری دارد چون بیشتر کودکان در معرض دیدن آن هستند و تاثیرگذاری آن هم صوتی و تصویری است. در سنین بالاتر به علت اطلاعات وسیعی که نوجوان دارد معمولا میتوانند تحلیل بیشتری کنند و این تاثیرات آگاهانهتر ست و هر چه به بلوغ فکری و جسمی نزدیکتر شوند تحلیلشان بیشتر میشود.
این کارشناس ارتباطات ادامه داد: بخشی از اطلاعات غیرضروری و بخشی نیز مفید است. نقشهایی که رسانه ارائه میکند، اگر عاطفی و غریزی باشد مخاطرات و کنجکاوی بیشتری را در پی دارد؛ زیرا نوجوان به صورت طبیعی باید آثار پیامها را در خود احساس کند و از آنجا که نوجوان قدرت تحلیل ندارد متوجه نمیشود که این موضوع درباره من است یا خیر.
آسیبهای تماشای بیش از حد تلویزیون
کارشناسان آسیبها و خطرات متعددی درباره اثرات منفی تماشای تلویزیون بر زندگی کودکان و نوجوانان مطرح کردهاند؛ اضافهوزن، بینظمی در خواب، مشکلات رفتاری، افت تحصیلی و رفتارهای خشونتآمیز و کم شدن بازیهای گروهی از جمله این آثار مخرب است. البته با خاموش کردن تلویزیون، غذا نخوردن در حین تماشای تلویزیون و انجام تکالیف مدرسه میتوان مدت زمان تماشای تلویزیون را کم کرد.
عادت والدین در تماشای تلویزیون روی کودکان تاثیر مستقیمی دارد نکته بسیار مهمی است چون در سالهای اخیر بیماریها و خطرهای مهمی برای سلامتی افراد تشخیص داده شده که همه آنها به میزان تماشای تلویزیون مربوط میشوند. کودکان خانوادههایی که والدین آنها روزانه بیش از دو ساعت تلویزیون تماشا میکنند سه برابر سایر کودکان به احتمال زیاد همین عادت را تکرار خواهند کرد. ساعاتی که مادر خانواده صرف تماشای تلویزیون میکند در شکل دادن به عادت کودکان از ساعاتی که پدر صرف این کار میکند تاثیرگذارتر است.
طراحی برنامههای شاد هدفمند
امیر سپنجی، مدرس رشته ارتباطات در دانشگاه در این زمینه میگوید: برای هر سنی نباید از «تبلت» و بازیهای رایانهای استفاده کرد؛ فرزند بهجای تلویزیون دیدن باید با والدینشان ارتباط چشم در چشم داشته باشند. محتواهای تصویری بهشدت مضر است و ممکن است بچههای 2 تا 3 سال به مشکلات بیشفعالی و بیماریهای دیگر دچار شوند.
وی در زمینه لزوم هدایت تاثیرگذاری رسانهها گفت: نیاز به بررسی و هدایت جریان رسانه به شکلی است که باید اتاق فکر تشکیل شود و کارشناسان ارتباطات، محققان فرهنگی ما باید فعالیتها و تحقیقات بیشتری انجام دهند. نباید به تولید برنامههایی پرداخت که به نوعی ترویج لودگی میکنند بلکه باید بتوانیم برنامههای شاد هدفمند تولید کنیم.
سپنجی افزود: رسانهها میتوانند این نقشها را نمونهسازی کنند ولی نمیتوانند تعیین تکلیف کنند و نقشی را به فرزان محول کنند. در این حوزهها باید پژوهشهایی کرد. البته تأکید میکنم که بهترین رسانه تربیتی برای فرزندان کتاب است. تلویزیون در اثربخشی هدایتی و تربیتی بسیار مفید نیست. اگر در سن دو تا سه سالگی تلویزیون مورد استفاده قرار بگیرد، چاقی و بیشفعالی ایجاد میشود.
وی با تأکید بر تاثیرات مخرب رسانهها بر روحیه و روان فرزندان، کفت: محتواهای خشن و محتواهای جنسی اثرات مخربی دارند و اخبار خشن کشتو کشتار و جنایاتی که در عالم بیرون اتفاق میافتد، برای کودکان جالب نیست. مسائل خشونتآمیز نیز کورکورانه میتواند اثر نامطلوب خود را بگذارد.
باید در نظر داشت با پیشرفت تکنولوژی، نقش و جایگاه رسانه در زندگی اجتماعی و فردی افرادی ماهیتی غیرقابل انکار یافته است و بهراحتی قابل حذف نیست. لذا باید با افزایش سواد رسانهای خانواده و آموزش به والدین، آنان را از خطرات استفاده ناصحیح از رسانهها آگاه کرد. فرزندان و نوجوانان باید به شکل هدفمند، ساعات محدودی را به تماشای تلویزیون اختصاص دهند. باید در نظر داشت که حتی اگر تاثیرات مخربی تلویزیون هدایت و به مرور زمان حذف شود، باز بحث ارتباط چشمی اعضای خانواده و حفظ این کانون گرم نباید تحت تأثیر رسانه قرار گیرد.
* گزارش از ریحانه آذری