موج‌‌سواری سوسیالیست‌های فرانسه با پدیده‌ای به نام «اسلام‌هراسی»
کد خبر: 2817860
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۵
پرفسور بونو در گفت‌و‌گو با ایکنا تبیین کرد:

موج‌‌سواری سوسیالیست‌های فرانسه با پدیده‌ای به نام «اسلام‌هراسی»

گروه بین‌الملل: حزب سوسیالیست فرانسه بر اساس نظرسنجی‌ها در پایین‌ترین سطح محبوبیت قرار داشت، اما با راه‌انداختن سناریوی اسلام‌هراسی در پس پرده حوادثی چون «شارلی‌ابدو» برای موج‌سواری سود برد تا از آن برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده استفاده کند.

پرفسور «یحیی بونو»، اندیشمند شیعی، نویسنده و اسلام‌شناس فرانسوی، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) ضمن بیان این مطلب به سکوت محافل غربی در مقابل اقدامات توهین‌آمیز در قبال اسلام اشاره و تصریح کرد: یقیناً دولتمردان غربی از این حوادث سود و منفعت می‌برند که این کارها را انجام می‌دهند، حزب سوسیالیست فرانسه بر اساس نظرسنجی‌ها در پایین‌ترین سطح محبوبیت قرار داشت؛ در حد 20 درصد. یعنی فقط یک پنجم فرانسوی‌ها پشت حزب سوسیالیست بودند. «پوتین» با آنکه یک دیکتاتور است، مورد حمایت 80 درصد مردم خود است و «اولاند» که دیکتاتور هم نیست فقط حمایت 20 درصد را دارد. سوسیالیست‌ها از حمله به مجله "شارلی ابدو" برای بالا بردن محبوبیت خود استفاده کردند تا از آن برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده استفاده کنند. همه پیش‌بینی می‌کنند که جبهه ملی در مقابل یک نامزد از حزب سوسیالیست یا حزب اتحاد برای جنبش مردمی قرار گیرد. بنابراین، این ماجرا را پیش آورند تا از ارزش‌های جمهوری دفاع کنند. این روش برای موج‌سواری و بهره‌برداری با هدف منافع کوتاه‌مدت است ولی پیامدهای سختی در بلندمدت برای کشور خواهد داشت.
بونو در پاسخ به این سؤال که «آیا انتشار کاریکاتور‌ها از طرف "شارلی ابدو" جریانی است که گروه‌های ضد اسلامی و صهیونیست‌ها آن را دنبال می‌کنند؟» گفت: این قضیه را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. می‌توان تصور کرد که ماجرای حمله به شارلی ابدو و کشتار روزنامه‌نگاران عملیاتی از پیش طراحی شده توسط سرویس‌های مخفی بوده است. همچنین می‌توان فکر کرد که این حادثه‌ای تاریخی بوده و جریان‌های مختلف یا افراد حاشیه‌نشین که خود را طرد شده می‌بینند، به یک ایدئولوژی خاص ـ ایدئولوژی القاعده یا داعش ـ نزدیک شده‌اند و این عملیات را بدون آنکه هدایت شده باشد، انجام داده‌اند. بنابراین اینکه آیا عملیات کار آنها بوده یا طراحی سرویس‌های مخفی خیلی مهم نیست. همانطور که این مسئله در مورد حادثه 11 سپتامبر جنبه ثانوی داشت. آنچه مهم است پیامدها و شیوه‌ هدایت این پیامدهاست.

شارلی ابدو با تاریخچه‌ای سراسر از هتک حرمت‌ها

وی توضیح داد: خلاصه قضیه اینکه نشریه‌ای به نام شارلی ابدو از همان ابتدای تأسیس نوعی رویه هرج و مرج‌طلبانه را در پیش گرفته، یعنی نه خدا، نه هیچ کس دیگری از تیررس انتقادات آن در امان نبوده، این روش از زمان «دو گل» رایج بوده است، آنها هیچ ملاحظه‌ای در مورد مسیحیت نداشتند. زیرا در آن موقع اصلاً مسئله اسلام مطرح نبوده؛ کاریکاتورهایی که آنها در مورد کلیسا و اعتقادات کلیسا چاپ کرده‌اند، بسیار تندتر از کاریکاتورهایی است که در مورد پیامبر اسلام(ص) چاپ شده است.
بونو افزود: در همان شماره‌ای که کاریکاتورهای منتسب به حضرت محمد(ص) چاپ شد، چون کاریکاتورها مردی با محاسن و عمامه را نشان می‌دهند و معلوم نیست آیا حضرت رسول است یا هر مسلمانی در همان شماره کاریکاتورهایی از مسیح در روح‌القدس در صحنه‌هایی مشمئزکننده به تصویر کشیده شده‌اند، یا کاریکاتورهایی از کاردینال‌های رم در وضعیتی بسیار توهین‌آمیز تصویر شده‌اند. حال چرا در مورد مسلمانان و اعتقاداتشان از این حد جلوتر نمی‌روند، زیرا فتوای امام خمینی(ره) را پیش روی خود می‌بینند. آنها به‌خوبی می‌دانند که در همه جا مسلمانانی هستند که وارد عمل شوند. بنابراین از این تخطی نمی‌کنند. به هر حال نوک حمله آنها فقط مسلمانان را هدف قرار نمی‌دهد. آنها ضد دین هستند و از چند سال پیش عناصری نزدیک به صهیونیست‌ها وارد تیم تحریریه نشریه شده است.
ماجرا این است که دو فرانسوی الجز‌ایری‌الاصل و متولد فرانسه که در فرانسه هم تحصیل کرده‌اند، ولی از حاشیه‌نشین‌ها بوده‌اند به گروه‌های تکفیری نزدیک شده‌اند؛ این نزدیکی به دلیل مسائل مذهبی نبوده بلکه به این دلیل که آنها خود را طرد شده می‌دیدند، بوده است. این عملیات عالی بوده چون ساختمان نشریه از سالها پیش یعنی از زمان بازنشر کاریکاتورهای نشریه دانمارکی تحت حفاظت پلیس قرار داشته است.
یک محل عمومی هدف حمله قرار نداشت تا افرادی بیگناه کشته شوند. کشته‌شدگان افرادی بودند که مسلمانان از آنها بیزار بودند و حمله در عین محافظت پلیس اتفاق افتاده بود.
مهاجمین می‌خواستند بگویند افرادی بد ذات مورد حمله قرار گرفته‌اند و همه مسلمانان حتی غیرسلفی‌ها از آنها حمایت می‌کنند با این کار جامعه فرانسه به دو گروه تقسیم شد، دو گروهی که خود را برای جنگ آماده می‌کنند؛ گروهی که خود را حامی آزادی بیان می‌دانند و مسلمانانی که معتقدند آزادی بیان حدود دارد، دین ما مقدس است و اگر به آن تعرض شود، آماده جنگ هستیم. اگر هم صهیونیست‌ها پشت ماجرا بوده‌اند آنها هم موفق شده‌اند جامعه فرانسه را دچار اختلاف کنند؛ چون صهیونیسم بین‌المللی از سال‌ها پیش، از اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» برای تأمین منافع بانک‌های بزرگ و تسلط بر جهان سود برده است.
این اندیشمند شیعی فرانسوی گفت: صهیونیسم به فرانسوی‌ها می‌گوید مهاجران عرب و آفریقایی کار شما را می‌دزدند و می‌خواهند شما را اسلامی کنند و به مسلمانان می‌گویند فرانسوی‌ها با شما مخالفند و اسلام را نمی‌خواهند؛ همه اینها دروغ است ولی آنقدر تکرار می‌شود که هر کسی با مشاهده مشکلات اقتصادی و اجتماعی گمان می‌کند که موضوع واقعیت دارد، سال‌هاست که وضعیت همین است.
یحیی بونو خاطرنشان کرد: اقلیتی از مردم مثل «دیودونه» (Dieudonne) مخالف این وضع هستند؛ آنها می‌گویند اربابان، گروهی از بردگان را علیه گروه دیگر می‌شورانند.

ضرورت بیداری مسلمانان در برابر دشمن واحد

این اندیشنمد شیعی تصریح کرد: باید بیدار شویم چون دشمن ما یکی است و باید علیه این دشمن متحد شد. سال گذشته شاهد بودیم که این روحیه اتحاد و آشتی ملی در فرانسه بیش از هر زمانی قوت گرفت. با وجود همه فشارهای دولت دیودونه موفق شد، میلیون‌ها نفر را پشت سر خود بسیج کند با چنین عملیاتی آنها موفق شدند این شکاف را بوجود بیاورند و دیودونه را در حاشیه قرار دهند. ایجاد شکاف یکی از اهداف عملیات و سازماندهی پس از آن بود. برگزاری یک تظاهرات بزرگ برای آنکه همه بگویند ما شارلی هستیم و اعلام یک دقیقه سکوت در همه مدارس در آن روز بود که آنها متوجه شدند بچه‌های عرب و آفریقایی بچه‌های 9 و 10 ساله و حتی بچه‌های کوچکتر که تروریست هم نبودند و والدینشان هم تروریست نبودند و هیچوقت هم به مسجد نرفته بودند، گفتند نه ما برای کشته‌شدگان سکوت نمی‌کنیم برای فرزندان غزه که چند ماه پیش کشته شدند، سکوت اعلام نشد، حتی به ما اجازه تظاهرات برای فرزندان غزه داده نشد؛ پس ماه هم برای کشته‌شدگان شارلی ابدو سکوت نمی‌کنیم و تظاهرات هم نمی‌رویم. بنابراین دو گروه کاملا مخالف رو در روی هم قرار گرفته‌اند.

سنّت نشریه شارلی ابدو به سنّت ضد روحانیت فرانسه برمی‌گردد

یحیی بونو همچنین در پاسخ به این سؤال که «شارلی ابدو اقدامات توهین‌آمیز خود را علیه مذاهب با آزادی بیان توجیه می‌کند. آیا آزادی بیان در فرانسه حد و مرزی نمی‌شناسد؟» گفت: باید دانست که ما در چارچوبی کاملاً فرانسوی قرار داریم، به این معنا که وجود چنین نشریه‌ای و چاپ چنین کاریکاتورهایی در آمریکا، آلمان، انگلیس غیر‌ممکن است، زیرا سکولاریسم آنگولاساکسون هیچ وجه مشابهی با لائیسیته به سبک فرانسه ندارد. در همه این کشورها، روزنامه‌نگاران نوشته‌اند که چنین نشریه‌ای غیرعادی است. تاریخ فرانسه بزرگترین جنگ‌های دینی را به خود دیده، جنگ‌هایی که در آلمان، آمریکا و انگلیس شاهد نبوده‌ایم. سی سال جنگ‌های مذهبی هولناک همه روشنفکران آن زمان گفته و نوشته‌اند که چنین حوادث هولناکی در تمام تاریخ سابقه نداشته است. کلیسای کاتولیک در فرانسه از قدرت ویژه‌ای برخوردار بود. زیرا فرانسه دختر بزرگ کلیسا محسوب می‌شد، انقلاب فرانسه اساساً علیه حاکمیت کلیسای کاتولیک اتفاق افتاد؛ انقلاب‌های دوم و سوم ضد مذهب و ضد روحانیت بودند. این سنت نشریه شارلی ابدو به سنت ضد روحانیت فرانسه برمی‌گردد و در اروپا و حتی ایتالیا منحصر به فرد است. در ایتالیا چنین رویه‌ای در دوران حاکمیت حزب کمونیست وجود داشت. در فرانسه نه تنها حزب کمونیست که همه لیبرال‌ها، کمونیست‌ها و هرج‌و‌مرج‌طلبان(آنارشیست‌ها) از این رو‌یه پیروی می‌کردند. در عقیده آنها آزادی بیان حد و مرزی نمی‌شناسد و این یک شعار است. واقعیت چیز دیگری است. زیرا قوانین وجود دارد که زیر سؤال بردن نتایج دادگاه نورنبرگ مربوط به جنایات جنگی نازی‌‌ها را ممنوع می‌کند. زیر سؤال بردن این نتایج ممنوع است. این دادگاه بود که در آن یک گروه ـ گروه کشورهای پیروز جنگ ـ شکست‌خوردگان را محاکمه کردند. این دادگاه نمی‌تواند دادگاهی بی‌طرف باشد.

جایگزینی شبهه مذهب "هلوکاست" در فرانسه

وی افزود: با این حال زیر سؤال بردن نتایج این دادگاه ممنوع است و قانونی در این مورد وجود دارد که این کار را جرم می‌داند. اگر کسی کاریکاتور یک یهودی را ترسیم کند دچار مشکل خواهد شد مگر اینکه خودش هم یهودی باشد در این صورت می‌تواند خلاص پیدا کند. بنابراین محدودیت‌هایی هست. جامعه کنونی فرانسه تقدس مذاهب را نفی و یک شبهه مذهب جدید را جایگزین آن کرده و آن مذهب «هولوکاست» است. هر چیزی که مربوط به هولوکاست است، جنبه تقدس پیدا می‌کند و نباید درباره آن چیزی گفت یا نوشت، بقیه موضوعات مقدس نیستند. این تقدس جدید یا شبهه تقدس است. اکثریت جامعه که متوجه نمی‌شوند، می‌گویند بله ما با آزادی بیان موافقیم آنها این برخورد دوگانه را متوجه نمی‌شوند. در مقابل این افراد باید با درایت سخن گفت. باید گفت ما دو گروه ارزش‌های اخلاقی داریم. وقتی از آزادی بیان سخن گفته می‌شود همه می‌گویند، موافقیم و اگر از آنها بپرسیم آیا موافقید که باید به دیگران احترام گذاشت و آنها را تحریک نکرد، خواهند گفت آری! اگر این دو را کنار هم بگذاریم تناقضاتی وجود دارد اگر من آزادانه هرچه می‌خواهم بگویم چیزی خواهم گفت یا نوشت که دیگران را خواهد آزرد حتی این چیز می‌تواند یک ناسزا باشد. بنابراین به‌صورت کلی وقتی چنین مسائلی وجود دارد، باید به‌گونه‌ای عمل کرد که یکی از ارزشها کاملا کنار گذاشته نشود و یا فدای دیگری نگردد؛ بلکه محدودیت‌های منطقی قابل درکی را تصور کرد که از طرف اکثریت مردم قابل قبول باشد.

ارجحیت قانون ملی منع توهین به ادیان نسبت به قانونی بین‌المللی

پرفسور بونو در ارتباط با تصویب قانونی که توهین به ادیان را ممنوع کند، گفت: قوانین ملی بر قوانین بین‌المللی ارجحیت دارند مگر در برخی موارد. مثل جنایت علیه بشریت که به دادگاه‌های بین‌المللی ارجاع داده می‌شود؛ در غیر این صورت قوانین ملی همواره بر قوانین بین‌المللی ارجح هستند؛ مگر اینکه در مورد برخی موضوعات انجام شده باشد. برای مثال برخی موضوعات به دادگاه اروپایی ارجاع داده می‌شود و این دادگاه یک کشور اروپایی را در آن موارد خاص محکوم می‌کند. ولی اینکه قانون بین‌المللی گذرانده شود باید موضوع مورد نظر با حقوق بشر که کنوانسیونی دارد، ارتباط پیدا کند. اگر قانونی باشد که بخواهد فرد یا گروهی را تحت پیگرد قرار دهد، باید اولا موضوع جنایت علیه بشریت ارتباط داشته باشد و ثانیاً همه کشورها توافقنامه مربوط به دادگاه جنایی بین‌المللی را امضا نکرده‌اند و آمریکا از جمله این کشورهاست؛ پس قضیه دشواری است. این موضوع بیشتر به عقلانیت، بیداری، آگاهی‌بخشی و بیدار کردن وجدان‌های ملی در هر کشور برمی‌گردد؛ هیچ کشوری در جنگ داخلی نفع ندارد. بنابراین کافی است این نکته را به اکثریت بفهمانیم هنگام جنگ مذهبی فرانسه بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها وضعیت چنان وحشتناک بود که افراد درک کردند نمی‌توان ادامه داد و باید احترام مشترک برقرار شود و همه بپذیرند که دو مذهب وجود داشته باشد. باید این واکنش را داشت و آن را بین دیگران و مسلمانان گسترش داد.

وظیفه مسلمانان در برابر توهین به مقدسات

این مؤلف، مترجم و مفسر قرآن کریم به زبان فرانسه همچنین درباره وظیفه مسلمانان در مقابل اقدامات موهن به مقدسات گفت: مسلمانان باید این اقدامات را از هر دو طرف محکوم کنند و همچنین آنها نباید به خشونت و جنگ فرا بخوانند؛ به عکس خواستار یک راه حل هوشمندانه و اخلاقی باشند تا صلح داخلی برقرار شود، زیرا نه تنها هیچ کشوری از جنگ داخلی سود نمی‌برد بلکه شرایط جهانی چنان است که باید از تبدیل شدن یک جنگ داخلی به جنگی بین‌المللی اجتناب کرد.
وی به مکانیسم‌های مقابله با اسلام‌هراسی اشاره و تصریح کرد: اسلام‌هراسی در فرانسه پدیده‌ای ساختگی است. اکثریت فرانسوی‌ها نه نژاد‌پرستند و نه اسلام‌ستیز. در هر انسانی نوعی خودخواهی جمعی وجود دارد به‌طوری‌که به افرادی که شبیه به خودش باشند نزدیک می‌شود. هر فرد به خانواده‌اش، افراد هم مسلک و هم عقیده نزدیک است؛ چون هرکس خود را دوست دارد و نیز افرادی را که مثل خود اوست. این عادی است ولی نژادپرستی به شکل نهادینه شده در میان فرانسوی‌ها وجود ندارد نه علیه نژادی خاص و نه مذهبی خاص، این پدیده پس از استقلال الجزایر در سال 1962 ظاهر شد. در آن زمان تعداد زیادی مهاجر به کشور افزوده شد. خیلی از مهاجران از کشورهای دیگر می‌آمدند چون بحث توسعه اقتصادی مطرح بود و بسیاری مهاجر از کشورهای اسلامی آمدند. جنگ الجزایر ضربه‌ای بزرگ برای فرانسوی‌ها بود زیرا الجزایر برای فرانسوی‌ها مستعمره نبود بلکه یکی از بخش‌های فرانسه بود.
وی افزود: چنین وضعیتی برای تونس یا مراکش وجود نداشت. خیلی از فرانسوی‌ها در الجزایر زندگی می‌کردند و به فرانسه بازگشتند. پس ضربه بزرگی به حساب می‌آمد. از آن سال تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود که اندیشه نژادپرستی و ضد نژادپرستی متولد شد.
حزب سوسیالیست برای بالا آمدن می‌گفت، فرانسوی‌ها نژادپرستند ما با شمائیم. با کارگران مهاجر. به ما رأی بدهید تا به شما کمک کنیم. این استراتژی‌ حزب سوسیالیست بود. پس از انقلاب اسلامی کم کم مسئله مهاجرت اعراب جای خود را به مفهوم مهاجرت مسلمانان داد. قبل از آن از مهاجران عرب سخن می‌گفتند، اکنون از مهاجران مسلمان؛ این تغییر از زمان انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد آنها چون فرانسوی‌ها اتحادیه داشتند و حقوق بالا می‌خواستند؛ با ورود مهاجران خارجی سرمایه‌داری بین‌المللی که وطن ندارد؛ جامعه را دچار اختلاف کرد.
بنابراین تنها کاری که می‌توان برای مقابله با اسلام‌هراسی انجام داد، روشنگری است. امتیاز بزرگ اینترنت این است. اکثریت مردم دیگر تلویزیون نمی‌بینند، رادیوی رسمی را گوش نمی‌دهند و روزنامه‌های رسمی را نمی‌خوانند در حالی که بیش از پیش به اینترنت اقبال نشان می‌دهند. افراد به‌خصوص جوانان در عصر دیجیتال، اطلاعات خود را از اینترنت می‌گیرند. بنابراین این کار اصلی اینترنت است. بدیهی است بیشتر نسل جوان کمتر از 20 و 30 سال سن، از اینترنت استفاده می‌کنند و ما باید بیشترین تلاش‌مان را در این حوزه متمرکز کنیم.

captcha