وقوع انقلاب اسلامی، رویدادها و حوادث متعددی که از آن زمان تاکنون در برهههای گوناگون شاهد آنها بودیم، ظرفیت مناسبی را برای پرداختی مؤثر در قالبهای فرهنگی و هنری با توسل به آنها فراهم میآورد.
به طور قطع وجه مشترک همه این حوادث و رویدادهای انقلابی حضور فرد و یا گروهی جریانساز در پیشانی آن بوده است؛ انقلاب اسلامی را امام راحل در رأس هرم و مجموعهای از افراد و شخصیتهای انقلابی در امتداد آن رقم زدند. گروهی در این راه از جان خود گذشتند و گروهی که باقی ماندند گنجینهای از خاطرات و تجارب گرانسنگی هستند که در صورت بازگویی میتواند الگویی مناسب برای ادامه طی طریق انقلاب اسلامی باشد.
حتی سرنوشت گروهی از این افراد که درگیر وسوسههای شیطانی شدند و از سوی دشمنان انقلاب تطمیع شده و پای در راه انحرافی گذاشته و از مسیر انقلاب گمراه شدند نیز در صورت بازگویی و آراسته شدن به زیور فرهنگ و هنر میتواند درس عبرتی برای مخاطبان باشند.
اما دفاع مقدس فصل باشکوهی در عرصه تحولات انقلاب اسلامی را رقم زد. ظهور فرماندهانی خبره و خلاق که برخی از آنها کارکشته بودند که اغلب آنان را نسل جوان به خود اختصاص میدادند، طیفی از جوانان انقلابی را معرفی کرد که طراحیها و نقشههای عملیاتی آنها موجب شد تا دشمنان انگشت حیرت به دندان گرفته و مقهور و مسحور چنین تفکری شوند؛ عدهای از این نسل پویا و خلاق ایرانی نیز در کوران دفاع مقدس به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. گروهی در کسوت جانباز، به نام شهیدان زنده انقلاب اسلامی ملقب شدند که البته در مجموع همگی آنها میراثدار هشت سال سلحشوری و پایمردی ایرانی مسلمان در برابر بدخواهی و تجاوز دشمن هستند.
هنرهای نمایشی و تصویری یکی از وجوه بارز هنر انقلابی است که همزمان با آغاز انقلاب اسلامی تاکنون در مراحل گوناگون برای تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی به خدمت آمده و بخشی از این تولیدات که در قالب فیلمهای سینمایی و تلویزیونی و بسیار کم در عرصه تئاتر تبلور یافتند به وقایع انقلاب اسلامی و شرح عملیاتهای دفاع مقدس پرداخته و بخش دیگر غایت هدفشان معرفی شخصیتی شاخص از تبار مردان و زنانی بوده که داستان زندگی آنها به نوعی با حوادث و رویدادهای انقلاب اسلامی گره خورده است.
از بخش نخست که وقایعنگار انقلاب و دفاع مقدس هستند و به عنوان نمونه میتوان در آن به فیلمهایی چون «خونبارش»( با موضوع 17 شهریور)، «حمله به اچ 3»( با موضوع حمله غرورآفرین هوانیروز به تأسیسات نظامی عراق) و... اشاره کرد بگذریم؛ بخش دوم تولیدات سینمایی و تصویری که به موضوع معرفی شخصیتهای انقلابی و دفاع مقدس میپردازند مورد نظر این یادداشت است و مراد اینکه این بررسی صورت گیرد تا مشخص شود که کدام دسته از این تولیدات و به چه دلایلی در معرفی جامع شخصیتهای انقلابی و دفاع مقدس توفیق بیشتری داشتهاند.
آنچه که مسلم است شخصیتهای حاضر در عرصههای انقلاب اسلامی و به ویژه دفاع مقدس که بیشتر در کسوت فرماندهان و سرداران ظاهر شدند، دارای ابعاد گوناگون رفتاری و شخصیتی هستند که مجال زمانی بیشتری از یک محدوده زمانی دوساعته فیلم سینمایی و تلویزیونی مورد نیاز است که بتوان به آنها آن گونه که باید و شاید پرداخت.
تجربههای سینمایی به انجام رسیده تا اینجا با موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که به شرح زندگی اشخاص برجسته این وقایع میپردازند نشان داده است که این آثار با وجود همه قابلیتهای فنی و هنری در جذب مخاطبان، اما آن گونه که شایسته بوده است نتوانستهاند به بازنمایی ویژگیهای شخصی فرد مورد نظر بپردازند و انگار مخاطب این گونه فیلمها پیش از مواجهه با فیلم باید پیشزمینهای هر چند اجمالی از زندگی، تفکر و دیدگاه اندیشهای او را مورد مطالعه قرار داده باشد.
این در حالی است که بارها از سوی بزرگان عرصه فیلمنامهنویسی و فیلمسازی با این نظریه برخورد داشتهایم که اظهار کردهاند که یک فیلم سینمایی باید اثری خودبسنده باشد؛ یعنی دارای آغاز و پایانی مشخص باشد و در ارائه تصویری از فرد مورد نظر آن چنان تبحر داشته باشد که مخاطب حتی اگر فاقد کوچکترین اطلاعی از آن شخصیت باشد، با دیدن این فیلم، تصویری مؤثر و درست از وی را به دست آورد.
با چنین فرضی منصفانه باید قضاوت کرد کدامیک از آثار سینمایی تصویری درست از اشخاص انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را به دست مخاطب دادهاند؛ «تیرباران» با موضوع زندگی شهید سیدعلی اندرزگو، «شور شیرین» با موضوع زندگی شهید محمود کاوه، «خلبان» با موضوع زندگی شهید عباس دوران، «زیباتر از زندگی» با موضوع زندگی شهید سیدمحمدحسین علمالهدی و «فرزند صبح» با موضوع زندگی امام(ره) و حتی این اواخر «چ» با موضوع زندگی شهید مصطفی چمران؟
به راستی مشکل از کجاست؟ به نظر میرسد نورم زمانی دوساعتهای که برای روایت یک فیلم سینمایی در نظر گرفته میشود، مانع از پرداخت مناسب به زندگی و مناسبات زندگی شخصیت فیلم باشد؛ چرا که معمولاً در نمونههای تلویزیونی و مشخصاً مجموعهسازی از آنجا که زمان مناسبی در اختیار گروه سازنده است، آثار موفقتری را در این حوزه شاهد باشیم. در این باره به دو نمونه اشاره میکنیم؛ مجموعه «سیمرغ» به کارگردانی حسین قاسمی جامی در روایت زندگی شهید علیاکبر شیرودی و شهید احمد کشوری و این اواخر مجموعه «شوق پرواز» به کارگردانی یدالله صمدی بر پایه زندگی شهید عباس بابایی که با توجه به زمان مناسب، از ابعاد مختلفی به موضوع پرداخته بودند.
با این وجود راهکارها و اصطلاحاً شگردهایی در زمینه فن فیلمنامهنویسی و فیلمسازی در جهان وجود دارد که بتوان با تمسک به آنها حتی در مدت اندک دوساعته فیلم نیز پرداختی کافی به موضوع داشت؛ حتی در مورد تئاتر هم این نقص مشهود است؛ نمونههای بارز آن نمایش «دره گل زرد» به کارگردانی مهدی حاصلپور در شرح زندگی امام خمینی(ره)، نمایش «آشنای غریب» در شرح زندگی شهید عبدالحسین برونسی و این اواخر نمایش «کابوس شب نیمهآذر» در شرح زندگی شهید احمد کشوری نیز نتوانستهاند با وجود آنکه مدیوم تئاتر با هنرهای تصویری متفاوت است، پرداختی مناسب در معرفی شخصیتهای مورد نظر خود داشته باشند.
این نکته را باید در نظر داشت که همواره در عرصه هنرهای تصویری و نمایشی یکی از دغدغههایی که وجود دارد بحث نگارش فیلمنامه و یا نمایشنامه است که تاکنون هیچگاه شرایط بحرانی در این زمینه را نتوانستیم برطرف کنیم؛ به هر حال هر چه هست باید مورد بررسی قرار گیرد، آسیبشناسی شده و اشکالات آن برای رسیدن به یک استاندارد مرتفع شود.