به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(یکنا)، عرفان همیشه مورد تایید عالمان دینی نبوده است، برخی عارفان خود را فراتر از دایره شریعت دانستهاند و از این رو به راه ضلالت در افتادهاند. بزرگان اندیشه عرفانی اما از این داستان مستثنی هستند، نگاهی به زندگی و آراء عطار نیشابوری این حقیقت را نشان میدهد.
فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار کَدکَنی نیشابوری مشهور به عطّار نیشابوری در ۵۴۰ قمری متولد و در ۶۱۸ هجری قمری در شادیاخ نیشابور وفات یافت، وی یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم بوده و در شکلگیری نظام اندیشه ایران جایگاه اساسی داشته است. مولانا یکی از قلل اندیشه ایرانی در خصوص وی گفته است: هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.
قرآن از منابع اصلی اندیشه عطار بوده است
این عارف بزرگ، مضامین قرآنی را در اشعار خود منعکس ساخته است. نگاه به اشعار این عارف مسلمان این مساله را به خوبی نشان میدهد. برای نمونه اشارت قرآنی در بیت زیر که از اسرارنامه وی است، بیان شده است.
در و دیوار جنـّت از حیـات است/ زمیــن و آسمـان او نجــات است
«وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ؛ این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است اى کاش مىدانستند. (عنکبوت/ 64)» عطار در مصرع اول این بیت به جاودانگی و سرشته شدن جهان آخرت از حیات و زندگی اشاره میکند.
شریعت از نگاه عطار
عطار، طریقت را جدای از شریعت ندانسته و آن را بیان دیگری از شریعت میخواند. عطار در تذکرةالاولیای خود از شبلی عارف بزرگ قرن چهارم سخنی نقل کرده که در آن، میان شریعت و حقیقت حلقه «طلبیدن» را افزوده و آن را طریقت نام مینهد: «شریعت آن است که او را پرستی و طریقت آن است که او را طلبی و حقیقت آن است که او را بینی.» در همان اثر وی از دیدگاه صوفیان عنوان کرده است که رهروانی که مراحل آغازین سیر و سلوک هستند و گام در سرزمین حقیقت نگذاشتهاند، باید سر مویی از احکام شریعت فرونگذارند و خود را بینیاز از آنها نپندارند. «چیزها باشد در طریقت که با ظاهر شریعت راست ننماید... و هر که بدین مقام نارسیده قدم آنجا نهد، زندیق و مباحی بود؛ مگر هر چه کند به فرمان شرع کند.»
موضع این حکیم طریقت، در قبال حلاج نیز نشانهای دیگر از قرار گرفتن عرفان از نظر عطار در قلمرو شریعت است. وی میگوید: «گرچه در دعوی «انالحق»، حق با منصور بود، اما او حق نداشت که چنین ادعایی بر زبان راند! برای اینکه اگر مجنون، عاقل باشد هرگز ادعای ناز لیلی را نخواهد داشت» آری ناز لیلی، در انحصار لیلی است و حق بودن شایسته حق است و بس. عطار میگوید: «نیست ممکن در میان خاص و عام/ از مـقـام بـنـدگـی بـرتـر مـقـام»
عطار معتقد بوده است که نفس، انسان را میتوان و باید با بند شرع رام کرد تا او بتواند راه تعالی در مسیر حقیقت دینی و الهی را طی کند. این عارف مسلمان معتقد است که به هرحال این نفس سرکش و عاصی را میتوان به فرمان شرع رام کرد و شکست داد؛ چنانکه ژندهپوشی به پادشاهی گفت: تو اسیر نفسی اما من آن را رام کردهام از آن جهت که تو دین را به کار نبستهای و من بستهام:
«زان که جانت روی دین نشناخته است/ نفس تو از تو خری بر ساخته است
لـیـک چون من سـر دین بشـناخـتـم/ نـفس سگ را هم خر خود سـاختم»
در همین زمینه مجید تقوی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در گفتوگو با خبرگزاری ایکنا معتقد است که عطار نیشابوری، بسیاری از آیات قرآن را در اشعار خود، به صورت تلمیح و تضمین به کار برده است که از این جهت کار او بسیار ارزشمند است از این رو عطار مانند همه عارفان راستین، بسیار متشرع بوده است. در حقیقت، به کارگیری تعالیم، پیامها و مفاهیم آیات قرآن از کارهای بسیار مهم و برجسته عطار به شمار میرود زیرا افرادی همچون او، شریعت را جدای از طریقت نمیدانند.