12 اردیبهشت سال 93 جامعه موسیقی ایران، بزرگمردی را از دست داد که گذشته از آنکه آهنگسازی شهیر و نوازندهای چیرهدست بود، در مقام معلمی پرورشدهنده نسلی طلایی از هنرجویانی بود که سالها بعد، خود به عنوان چهرههای شناخته شده موسیقی به ویژه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی شناخته شده و به فعالیت مشغول شدند.
سال گذشته در روز بزرگداشت مقام معلم، محمدرضا لطفی، مدرس موسیقی، موسیقیدان، تارنواز و آهنگساز نامی ایران که در کارنامه حرفهای خود آثار ماندگاری را که بسیاری از آنها حاوی مضامین عرفانی، ارزشی و انقلابی است به یادگار گذاشت، جامعه هنری و اهالی موسیقی را ترک و به دیار باقی شتافت.
غم از دست دادن این استاد مسلم موسیقی ایرانی برای جامعه و اهالی موسیقی بسیار گران آمد، چرا که او در عرصه موسیقی ایرانی شخصیتی جریانساز بود و در نهایت خضوع و ادب سالها به ساخت قطعات و تصانیفی پرداخت که توسط خوانندگان نامی ایران خوانده شدند و به جهت محتوای غنی و پرمغز در اذهان عموم مردم باقی مانده و حتی بسیاری از آنها را هنوز هم که هنوز است گاه میبینیم که زمزمه میشود.
اما از میان آثار بسیاری که مرحوم لطفی آهنگسازی آنها را به عهده داشت و البته نام وی در زمینه آهنگسازی فیلم نیز با ساخت موسیقی متن فیلم سینمایی «حاجی واشنگتن» به کارگردانی علی حاتمی به چشم میخورد، همان گونه که گفته شد مرحوم لطفی را بیشتر با آهنگسازی قطعات و تصانیف ارزشی و انقلابی اوست که میشناسند که از جمله مهمترین آنها میتوان به «کاروان شهید» و «ایران ای سرای امید» اشاره کرد.
این دو تصنیف در قالب آلبوم «چاووش» که حاوی 12 قطعه موسیقی بود و همگی آنها با مضامین اجتماعی، سیاسی و ارزشی خوانده شده بودند، توسط کانون چاووش که مرحوم لطفی خود بنیانگذار آن بود منتشر و بارها و بارها به دلیل استقبال مخاطبان از آن بازنشر شد.
«کاروان شهید» یکی از تصانیف این آلبوم و مشخصاً چاووش 3 بود که روی شعری سروده محمد ذکایی توسط شهرام ناظری سال 59 خوانده شد و علاقهمندان شاهد اجرای کنسرت آن در سال 67 در تالار وحدت بودند که متن شعر این تصنیف به شرح زیر است:
«میگذرد کاروان، روی گل ارغوان، قافله سالار آن، سرو شهید جوان
در غم این عاشقان، چشم فلک خونفشان، داغ جدایی به دل، آتش حسرت به جان
خورشیدی تابیدی ای شهید، در دلها جاویدی ای شهید
میگرید در سوگت آسمان، میسوزد از داغت شمع جان
چون روید لاله از خاک تو، یاد آرم از جان پاک تو، یاد آرم از جان پاک تو
بنگر چون شد، دلها خون شد، زین آتشها
از موج خون شد لالهگون، دشت و صحرا، زین درد و غم گرید عالم، ای شهید ما
از این ماتم، خون میگریم، ای یاران، ای یاران، سوزم از داغ غمی، داغ ظلم و ستمی، خون هر جانباز، میدهد آواز
جان فدای وطنم، خاک ایران کفنم، ای دریغا
لاله ما گشته گلگون، خفته در خون
خورشیدی تابیدی ای شهید، در دلها جاویدی ای شهید
میگرید در سوگت آسمان، میسوزد از داغت شمع جان»
اما تصنیف دوم این آلبوم که در حقیقت چاووش 6 شناخته میشود و معروف به قطعه «سپیده» است، سروده هوشنگ ابتهاج است که با آهنگسازی محمدرضا لطفی توسط محمدرضا شجریان خوانده شده و متن آن به قرار زیر است:
«ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پر خون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق راه بهروزی است
اتحاد، اتحاد رمز پیروزی است
صلح و آزادی، جاودانه در همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان،
ای بهار تازه، جاودان در این چمن شکفته باد……»