به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، این روزها مصادف با ایامی است که عملیاتهایی از سوی دشمن بعثی در مهران انجام شد تا بخشی از خاک مقدس کشورمان را تحت سیطره خود درآورد. زمینی که سرانجام در تیرماه سال 65 باز پس گرفته شد.
پس از عملیات والفجر 8 و 9 و انهدام وسیع ارتش عراق، نیروهای حزب بعث عراق آتش سنگینی را برای تصرف شهر فکه تدارک دیدند که با عکسالعمل شایسته نیروهای هوایی و یگانهای زمینی ارتش اسلام دفع شد. در حالی که نبرد فکه به شدت ادامه داشت، در 28 اردیبهشت سال 1365، ارتش عراق تهاجمی بسـیار سنگین را به شهـر مهـران آغاز کـرد و با شکستن خطـوط دفاعی ایران، در نهایت این شهر را با 200 کیلومترمربع از اراضی اطراف آن به تصرف خود درآورد.
در بحبوحه نبرد مهران و فکه، جبهه جدیدی در منطقه حاج عمران توسط دشمن گشوده شد و دشمن تلاش کرد تا پیروزی مهران را تکرار کند که این حمله با مقاومت بینظیر رزمندگان اسلام مواجه شده و دشمن شکست خورد.
بر اساس اسناد، عراق با استفاده از 150 تانک پیشرفته تی 72 و حمل و نقل سریع آنها در جادهها و اتوبانهای آمادهاش توانست ضربات محدود، اما گیجکنندهای به جبهه ایران وارد کند. به این ترتیب آنها در 15 فروردین ۶۵ تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر در محور دربندیخان را به انجام رساندند و سپس به ترتیب در ۱۸ فروردین تصرف تپه ۱۷۵ شرهانی، ۲۲ فروردین تصرف بخشی از ارتفاعات سومار نظیر تپه اسماعیلخانی و پاسگاه دوله شریف در جبهه میانی، چهارم اردیبهشت تصرف ۲۵۰ کیلومترمربع در محور سیدکان شامل ارتفاعات سرسول، گرشولان و لولان، ششم اردیبهشت ۲۰۰ متر پیشروی در مواضع خودی در جنوب جزیره مجنون توسط یک لشکر عراق که این عملیات چهار روز طول کشید، ۱۰ اردیبهشت پیشروی در جبهه خودی در محور فکه - بجلیه به عمق هفت و عرض ۲۰ کیلومتر که دشمن تحت فشار نیروهای ایرانی مجبور به عقبنشینی شد، ۱۹ اردیبهشت حمله چند روزه برای فتح ارتفاعات حمرین بینتیجه ماند، اما حدود ۳۵ کیلومترمربع از اراضی منطقه توسط دشمن تصرف شد. ۲۴ اردیبهشت تصرف ارتفاعات ۲۵۱۹ و ۲۴۳۵ در منطقه حاج عمران طی یک جنگ ۱۰ روزه را به انجام رساندند که نهایتاً در 28 اردیبهشت ۶۵ دفاع متحرک به بزرگترین موفقیت خود نائل آمد و ارتش عراق توانست شهر مهران را اشغال کند. رویدادی که به بعثیها جرئت داد صراحتاً به استراتژی جدید نظامی خود اقرار کنند و اشغال مهران را با عملیات بزرگی چون والفجر 8 و فتح فاو برابر بدانند.
اما پاسخ رزمندگان ایرانی به استراتژی دفاع متحرک دو محور کلی را در بر میگرفت؛ اول اینکه فرماندهان نظامی کشورمان دست به انجام سلسله عملیاتهای موسوم به فتح زدند که با نفوذ رزمندگان به مناطق شمالی کشور عراق و ضربه زدن به قوای نظامی دشمن در عمق خاکش میسر میشد.
عملیاتهای فتح یک، دو، سه و چهار و عملیات نصر در همین راستا صورت گرفتند که تمام این عملیاتها حاصل ماهها تلاش تعدادی از نیروی نفوذی سپاه به مناطق کردنشین عراق بود که ضمن هماهنگی با معارضان رژیم بعث ثمره این زحمات به شکل رشته عملیاتهای گیجکننده آن هم در داخل خاک دشمن خود را نشان داد. در عملیاتهای ایذایی نفوذکننده فتح و نصر قرارگاه رمضان سپاه با اعزام تعدادی از نفرات زبده خود به عمق خاک عراق، توانسته بود ارتباط مناسبی با معارضان کرد عراقی، خصوصاً اتحادیه میهنی کردستان برقرار کند که رزمندگانی چون شهید رسول حیدری که بعدها در بوسنی و هرزگوین به شهادت رسید، گاه ماهها در داخل خاک عراق اقامت میگزیدند و به هماهنگی با معارضان کرد عراقی میپرداختند. به هر روی عملیاتهای ایذایی پاسخی مناسب، اما ناکافی به دفاع متحرک عراق بود که بعدها با انجام عملیاتهای کربلا، به کلی خط بطلانی بر تاکتیک دفاع متحرک عراق کشیده شد.
با وجود آنکه رزمندگان کشورمان با نفوذ به خاک عراق توانسته بودند ضربات گیجکنندهای به دشمن وارد کنند، اما اشغال شهر مهران توسط عراق و پیشروی آنها تا عمق ۲۰ کیلومتری کشورمان، اعلام خطری جدی بود که باید برای آن راه علاجی قطعی در نظر گرفته میشد.
علاوه بر عملیاتهای برونمرزی، سرانجام نیروهای ایرانی در تیرماه ۱۳۶۵ با عملیاتی موسوم به «کربلای 1» طی ۱۰ روز نبردی که به انجام رساندند در نتیجه آن شهر مهران و هشت روستای اطرافش آزاد شدند و در نهایت عملیات کربلای پنج در شلمچه، نیروهای ایرانی را به شش کیلومتری دومین شهر استراتژیک عراق یعنی بصره رساند.