کد خبر: 3351211
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۷

شرح رساله حقایق‌الصنایع میرفندرسکی در نشست تخصصی «هنر و زیبایی»

گروه هنر: یک مدرس دانشگاه در دومین نشست از سلسله نشست‌های «هنر و زیبایی» در کتابخانه و موزه ملی ملک به شرح رساله حقایق‌الصنایع میرابوالقاسم فندرسکی پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در دومین نشست از سلسله نشست‌های هنر و زیبایی که به همت کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار می‌شود، ایرج داداشی به تشریح رساله میرابوالقاسم میرفندرسکی در باب صناعت پرداخت.
این مدرس دانشگاه گفت: میرفندرسکی، دانشمند و پژوهشگر معاصر دوره صفویه و مقارن با سلطنت شاه‌طهماسب و شاه‌عباس صفوی بوده است که به حق توانسته است با نظریه‌پردازی‌های فلسفی خود در حوزه‌های گوناگون کار شاخصی را به انجام برساند و به ویژه در حوزه فلسفه اسلامی بر بسیاری از شرح و حاشیه‌های موجود در مورد بسیاری از پدیده‌ها خاتمه دهد.
وی از رساله میرفندرسکی در باب هنر به رساله حقایق‌الصنایع یاد کرد و افزود: مدت عمر این دانشمند 80 سال بوده است یعنی بین سال‌های 969 تا 1049 هجری قمری و گویا آغاز به کار برای نگارش این رساله حدود سال 1000 هجری قمری بوده است، یعنی درست زمانی که میرفندرسکی به میزان قابل قبولی از اطلاعات و دانسته‌ها در مورد موضوعی که می‌خواسته پیرامون آن مطالبی را بنگارد اشراف کافی پیدا کرده است.
داداشی تصریح کرد: متأسفانه علیرغم همه بررسی‌هایی که شخصاً به انجام رساندم و البته تلاش‌هایی که پیش از من به انجام رسیده است، جز مواردی که از سوی شاگردان میرفندرسکی از این رساله نقل قول شده و مشهورترین آنها مربوط به سال 1029 و از سوی حکیم قائنی مدرک دیگری در دست نیست، چرا که در حمله افغان‌ها به ایران تمامی این اسناد به ویژه در مورد رساله حقایق‌الصنایع از بین رفته است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: پیش از آنکه به ویژگی‌های این رساله در باب صناعت بپردازیم ابتدا باید مسئله‌ای را مورد توجه قرار داد و آن اینکه آیا آنچه که از گذشته در باب هنر و صنعت از آن یاد می‌شد، پس از گذشت قرن‌ها همچنان ماهیت و اعتباری همچون گذشته را داراست یا نه که باید گفت این گونه نیست؛ چرا که تأویل متقدمین ما در مورد هنر به ویژه شعرایی که در اشعار خود از هنر سخن به میان آورده‌اند با آنچه که ما اینک از هنر طرز تلقی داریم، متفاوت است واین واژه در طی گذر این سالیان متمادی دچار تحول و تطور شده است.
داداشی تأکید کرد: حتی آنچه که اینک در ادبیات لاتین از هنر به لفظ Art یاد می‌شود دچار همین تغییر و دگرگونی شده است و به ویژه این تغییرها را به شکلی بنیادین از زمان رنسانس هم در حوزه ساختاری و هم محتوایی هنر بیش از پیش شاهد هستیم و اما ریشه زیبایی‌شناسی هنر به دوران یونان باستان مربوط است.
داداشی گفت: براساس رساله صناعت میرفندرسکی که نظر به سیر تکاملی فلسفه هنر دارد موجودین پدیده‌های پیرامون از سه حالت خارج نیست یا طبیعی هستند و یا صنعی و یا در شکل سوم، ابهامی در چگونگی پدید آمدن آنها وجود دارد، اما میرفندرسکی تلاش می‌کند با تبیین نظریه‌هایی در این رساله بر پایه دریافت‌های فلاسفه پیش از خود، حد صناعت را مشخص کند که همانا دریافت فراهم آمدن همه شرایط مورد نیاز طی مراحلی برای صنع و یا ساخته شدن پدیده‌ای در اوج کمال است که به تفصیل در این رساله که البته مظاهری از آن همان گونه که عنوان شد از میان نقل قول متأخرین میرفندرسکی بر جای مانده از آن سخن به میان رفته است.
وی افزود: میرفندرسکی مراحل صناعت را قوت که نیرویی است که یا شما را فاعل می‌سازد و یا منفعل، فعال که اثرگذار است یا اثرپذیر، قوه فاعله که نیرویی اثرگذار است یا آمادگی اثرپذیری دارد و امعان که نیرویی است که موجب تغییر مواد و مصالح می‌شود را در رساله خود شرح می‌دهد که با این فرض بر همه شبهات موجود در زمینه فلسفه هنر خاتمه می‌دهد.

captcha