«دوران عاشقی» جدیدترین ساخته علیرضا رئیسیان، کارگردان خوشفکر سینماست. این کار که یک اثر خانوادگی – اجتماعی است سعی دارد اتفاقات یک خانواده ایرانی را که ساختاری مدرن به خود گرفته تجزیه و تحلیل کند. در این فیلم با وجود اینکه موضوعی چون خیانت دستمایه کار قرار گرفته، اما تنها این رفتار ضداخلاقی محور کار نیست، بلکه سعی شده در کنار نشان دادن معضلات به برخی از مبانی اخلاقی هم توجه شود.
برای نمونه رفتار بازیگر زن فیلم، لیلا حاتمی که همسرش به وی خیانت کرده در مواجهه با اتفاقات مختلف بسیار جالب توجه است، در کلامی میخواهد الگوسازی درست از رفتار یک زن ایرانی داشته باشد که چگونه یک مادر میتواند در مقابل مشکلات زندگی به گونهای عمل کند که فرزند خانواده آسیب نبیند.
مطلب دیگری که در این فیلم به شکلی ظریف به آن پرداخته شده، سبک زندگی است که در کار مورد توجه قرار گرفته، به این معنا که، خانواده مورد نظر کاملاً سبک زندگی غربی دارند، اما در مقابل پدر و مادر آنها هنوز با تکیه بر سنتها زندگی خود را میگذارنند. این تصویرگری سبب میشود تا تماشاگر خود به خوبیها و بدیهای سبکهای مختلف زندگی آشنا شود. همچنین میبینیم هر اندازه که از سبک زندگی ایرانی – اسلامی دور میشویم، به نوعی رابطهها به ویژه در بحث خانواده شکلی سستتر به خود میگیرد.
نگاه به معضلات در «دوران عاشقی»
جدا از مضامین خانوادگی به آسیبهای اجتماعی نیز در این کار پرداخته شده است، به ویژه معضلاتی چون دزدی یا حقالسکوت که این روزها در بخشهای مختلف اجتماع آن را میبینیم. مطلب دیگری که در این بحث باید به آن اشاره کرد موضوع نوع روابط بین زن و مرد است که در فیلم مورد ارزیابی قرار گرفته. منظور این است وقتی که مردی که متعهد به زندگی خانوادگی است، ولی پایبند به برخی اصول اسلامی در رابطههای خود با زنان نیست، ناخودآگاه وسوسه شده و در دام خیانت گرفتار میآید.
اما جدا از مضامین فیلم باید به نکات فنی این کار هم اشارهای داشته باشیم. ابتدا به بازیگری میپردازیم. شهاب حسینی در نقش و کاراکتری جدید، بازی خوبی از خود ارائه کرده است، چون خارج از الگوهایی است که در برخی فیلمها به آن برخوردهایم، اما لیلا حاتمی به شدت نقشش در این فیلم تکراری است. این بازیگر که معمولاً بازیهای یکنواخت و یکشکل از خود ارائه میدهد، به شدت رو به کلیشه شدن میرود. تنها در اندکی مواقع با بازی در فیلمی چون «بی پولی» بازی متفاوت از خود ارائه میدهد، اما درباره فرهاد اصلانی هم باید گفت که وی همانند شهاب حسینی، بازی تحسین برانگیزی در فیلم داشته است.
درباره فیلمنامه چیز زیادی برای گفتن نداریم، تنها یک متن ساده، اما روان محور قصه است. این امتیاز، برای یک سناریو، بسیار مهم است، چون نحوه ارتباطش با تماشاگر باید پذیرفتنی باشد، اما درباره گرههایی که در فیلمنامه وجود دارد، باید گفت که اکثراً قابل پیشبینی هستند؛ این به آن معناست که فراز و فرودها شکلی شایسته ندارد. درباره کارگردانی باید امتیازی خوب به کارگردان داد، چون هم در میزانسن و هم در هدایت بازیگران کار وی کاملاً خوب بود، حتی قابهایی که برای تصویر انتخاب شده دوست داشتنی است.
اما درباره فروش این فیلم باید اذعان کرد که کار فروشی متوسط داشته است، هر چند زمان اکران این کار نیز به هیچ وجه مطلوب نیست، به ویژه اینکه از پنجشنبه، 5 شهریورماه اکران فیلم «محمد رسولالله(ص)» نیز آغاز شده، اما به هر حال نمیتوان از یاد برد که مدتهاست فیلمهای ما در سینما فروش خوبی ندارند و کارهایی که هم در اصطلاح پرفروش هستند تنها هزینههای تولید را تامین میکنند.