به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا،واقعه خونین 17 شهریور، اتفاقی بود که ریسمان پوسیده پیوند مردم و شاه را پاره کرد، این واقعه که با نام «جمعه سیاه» و «یومالله» نامیده میشود در 17 شهریور 1357 روی داد. هنوز یکماه از واقعه آتش سوزی سینما رکس نمیگذشت که در تاریخ ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷ فاجعهای دیگر به وقوع پیوست.
تظاهرات مخالفین حکومت طبق برنامهریزی علامه یحیی نوری برگزار شد
آیتالله علامه یحیی نوری فرزند مرحوم حاج شیخ اسماعیل متولد سال هزار و سیصد و یازده در شهرستان نور مازندران بود. خانواده او اهل دین و علم بودند. عموی پدرش آیتالله حاج میرزا یحیی نوری از علمای بزرگ نجف بود. بر اساس کتب ایشان و اقداماتش بسیاری به دین اسلام گرویدند و در روزنامهها خبر تشرف به اسلام خود را نزد علامه یحیی نوری اعلام میکردند؛ اقدامات علامه نوری با دیگر روحانیان هماهنگ نبود و به صورت انفرادی عمل میکردند؛ ایشان برنامه حرکت معترضان را از مقابل بیت خود که در نزدیکی میدان 17شهریور(ژاله سابق) بود پیریزی کرد.
در حالی مردم آماده تظاهرات از میدان ژاله میشدند رژیم در طی یک اعلان دیرهنگام حکومت نظامی را در شهر اعلان کرده و اجتماع بیش از دو نفر در تهران و یازده شهر دیگر ممنوع شد.
پس از اتفاقات سینما رکس آبادان نخست وزیر وقت مجبور به استعفا شد و شریف امامی با شعار آشتی ملی روی کار آمد اما مردم جواب این شعار را با راهپیمایی روز عید فطر آنزمان دادند و این تظاهرات ادامه یافت تا شانزدهم شهریورماه؛ در آن روز حدود نیم میلیون نفر در راهپیمایی که تبدیل به تظاهرات شد شرکت جسته بودند این تعداد تا آن زمان بیسابقه بود. در این روز بود که مردم برای نخستین بار خواهان تشکیل جمهوری اسلامی شدند رژیم مجبور شد حکومت نظامی را اعلام کند و سرپرستی این حکومت نظامی را در تهران به اویسی سپرد.
اویسی، قصاب ایران
ارتشبد غلامعلی اویسی در سال 1297 در قم بهدنیا آمد و پس از پایان دوره افسری، در مشاغل گوناگون نظامی مانند فرماندهی گروهان و گردان قرار داشت او پس از کودتای 28 مرداد به درجه نشان دو رستاخیز نائل گشت و از آن پس بود که ترقی برای او شروع شد، اویسی از سال 1340 عضو فعال گروه فراماسونری «انجمن اخوت» شد، ارتشبد حسین فردوست او را افسری کم سواد میدانست که در فروش محمولههای بزرگ تریاک نقش داشت و تیمسار قره باغی وی را دروغگو و متملق میدانست و مردم هم اویسی را جنایتکار میپنداشتند.وی در دو حادثه 15 خرداد1342 و 17 شهریور 1357 نقش اساسی ایفا نمود و در سال 57 راهی پاریس شد تا مقدمات یک کودتای دیگر را طرحریزی کند که ناکام ماند و تا مدتها پس از انقلاب رهبری عملیات خرابکارانه در نقاط مختلف کشور را برعهده داشت.وی در 19 بهمن سال 1362 با شلیک گلولهای توسط گروه لبنانی جهاد اسلامی به رهبری عماد مغنیه ترور شد.
17شهریورماه 1357
مأموران پس از چند بار اعلام ترک سریع محل و مواجهه با بیاعتنایی مردم آتش را گشودند و فقط در عرض چند دقیقه همه چیز تمام شد. خبرنگاران و مردمی که خود را سریعا به آنجا رساندند مشاهده کردند که ماشینهای آبپاشی مشغول شستشوی خیابانها هستند. حادثه 17 شهریور آنقدر عجیب و ناگهانی بود که حتی تاکنون آمار درست و دقیقی از شمار کشتهشدگان در دسترس نیست ولی از 99 نفر تا 4000 نفر در گزارشات دیده میشود.
قیام خونین 17 شهریور و تآثیر آن در روند انقلاب
مهمترین تأثیری که این روز بر روند انقلاب گذاشت را میتوان این گفت که پس از این روز بود که شاه و دولت مطبوع متوجه شدند هیچ نیرویی یارای مقابله با سیل مردم را ندارد از پیشنهادات صلح و سازش گرفته تا حکومت نظامی و کشتار از طرفی دولت آمریکا، شاه را به سمت سرکوب نظامی بیشتر سوق میداد و دیگری دوگانگی بهوجود آمده در ارتش بود از طرفی ارتش وظیفه حفظ کشور را در برابر تهدیدات خارجی دارد از طرفی باید هر روز با تانکها و هلیکوپترها سر چهارراهها و هر کوچه بایستد و مردم عادی را به کشتن دهد، بعد از این روز بود که مردم احتمال هرنوع سازش میان مردم و دولت را زیر پا گذاشتند و شعار ایجاد «جمهوری اسلامی» را سر دادند.