وی افزود: این ناشران اغلب جنبه اقتصادی را بر محتوا ترجیح میدهند و برای آنها اهمیتی ندارد که محتوای کتاب در چه سطحی قرار دارد و هدفشان این است که روزگارشان را بگذرانند و کتاب چاپ میکنند تا امرار معاش کنند.
رحیمینیا با بیان اینکه نه ناشر و نه مؤلف تکیهشان بر توسعه فرهنگ نیست و بر جنبههای مادی اهمیت میدهند، بیان کرد: به عنوان مثال اگر بخواهیم کتابی در زمینه فرهنگ بنویسیم، نیازمند وقت و زمان زیادی است و دشواری زیادی نیز دارد، اما کمتر کسی به این دشواری تن میدهد؛ از این رو عوامل گوناگونی میتواند در افت محتوای کتابها به ویژه کتابهای دینی مؤثر باشد.
این نویسنده تصریح کرد: اگر اوضاع به این شیوه ادامه یابد، سالهای آینده کتاب پُرمحتوا یا خوب کمتر خواهیم داشت و به تدریج دستمان خالی میشود؛ در نظر بگیرید چه کسی مانند معین مینشیند تا هفت جلد کتاب منقح کند و کمتر کسی است که کمر همت ببندد و زمان صرف کند.
وی در پاسخ به اینکه آیا حمایتهای دولتی از ناشران میتواند در این زمینه مؤثر باشد، اظهار کرد: حمایتهای دولتی برای ناشران مهم است و در برخی موارد که دولت کتابهای آنها را خریداری میکند، این جنبه مؤثر است، اما برای مؤلف این جنبه چندان اهمیتی ندارد و اگر صاحب نیرو و فکر باشد، میتواند اندیشه خود را نشر دهد و جای خود را باز کند.
رحیمینیا درباره اینکه آیا کارنامه پُر و پیمان برخی از نویسندگان میتواند مصداق کتابسازی برخی آثارش باشد، گفت: این موضوع به طور عام نمیتواند مصداق داشته باشد، اما قاعدتاً این طور است که اگر کسی مطلبی دارد، میتواند آن را به جای چندین کتاب موقر و کمحجم در یک کتاب بنگارد و از سوی دیگر اگر یک نویسنده از فکر و اندیشه خود بخواهد استفاده کند، این اندازه وقت و زمان ندارد که چند صد کتاب به نگارش درآورد.
این پژوهشگر قرآن در ادامه یادآور شد: بیشتر کتابهایی که در حوزه دین وجود دارند، به صورت کتابسازی هستند و این نویسندگان آنها را کپی کرده و یا گردآوری کردهاند و نوآوری در آنها دیده نمیشود و یا کمتر دیده میشود.