کد خبر: 4310238
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۷
یادداشت

دریای مواج حافظ

حافظ شاعری است که هم از موج واقعی دریا بیم داشته و هم از موج معنوی دریا سخن گفته است. این تضاد ظاهری، کلید ورود به دنیای بیکران اوست.

دریای مواج حافظبه گزارش ایکنا؛ محمد نصیری کلیان، کارشناس ارشد پژوهش هنر به مناسبت روز بزرگداشت حافظ شیرازی، یادداشتی با عنوان «دریای مواج حافظ» نوشته و با نگاهی به آیات قرآن، راز دریا در شعرهای حافظ را بررسی کرده است. این یادداشت برای انتشار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار گرفته است که در ادامه مشروح آن را می‌‎خوانید. 

نمونه‌های حافظ در جای دیگر به وجود نمی‌آیند، «برای اینکه ایرانی به حکم فرهنگ قوی و توحیدی که داشت، اسلام را بهتر از اقوام دیگر فهم کرد» [۱] این اشاره دکتر ابراهیمی دینانی، فیلسوف غرق عقل را استادان و پژوهشگران بسیاری کندوکاو و مطالبی مفید را در باب غزل‌های حافظ به زیور طبع آراسته‌اند. ۲۰ مهر ماه روز بزرگداشت حافظ، فرصتی برای بازخوانی و تعمیق بیشتر در اندیشه‌های این غواص معانی است.

حافظ شاعری است که هم از موج واقعی دریا بیم داشته و هم از موج معنوی دریا سخن گفته است. این تضاد ظاهری، کلید ورود به دنیای بیکران اوست که با نگاه به آیات قرآن در این مختصر بررسی کرده‌ایم.

گفته شده است؛ حافظ اهل سفر نبوده و یک بار هم که به هند دعوت شد، از بیم دریای طوفانی کشتی را ترک کرده و از سفر پشیمان شد، می‌گویند بیت زیر اشاره به همین ماجراست:

بسی آسان نمود اول غم دریا به بوی زر/ غلط کردم که یک موجش به صد من زر نمی‌ارزد

از گفته‌های کمتر گفته شده در باب حافظ این است که، چطور کسی که از یک موج دریا می‌ترسیده، در بیت دیگری از دیوانش توصیه به شناوری در دریای خدا کرده است؟ آنجا که گفته است:

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر/ کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
 
«لسان الغیب» شیرازی در باب پدیده‌های طبیعی از جمادات و نباتات، تا چرخش فلک اهل نظر و اندیشده بود و از بصر فراتر رفته است به عبارتی او «.. سطحی و ساده‌اندیش نیست و همه چیز در عالم اندیشه او از محسوس به معقول می‌رود و از معقول به محسوس باز می‌گردد. فرا رفتن از محسوس به معقول و فرود آمدن از معقول به محسوس، راه درست و متین اندیشیدن است...» [۲] حافظ در اندیشه دریا بوده و بدان، پیوسته می‌اندیشیده است. او «گاه با سمبولیسم عرفانی اعتقاد دارد و عمل می‌کند. چنانکه سیمرغ و گاه ساقی و خورشید و دریا را کنایه از ذات باری به کار می‌برد» [۳]

در دیوان حافظ با اندیشه‌های بی‌شماری، چون موج‌های پی در پی با ارتفاع بلند رو به رو هستیم. «اگر اندیشیدن را به دریا تشبیه کنیم، اندیشه‌ها انواع آن هستند. همان گونه که هیچ موجی از دریا تکرار موج‌های سابق بر خود نیست، هر اندیشه‌ای در انسان نیز تکرار اندیشه‌های قبل از خودش نیست. دریا واحد است، ولی امواجی که در سطح آن ظاهر می‌شوند گوناگون دیده می‌شوند» [۴] تشبیه گردش هستی به دریا در آثار عرفا، فلاسفه و مترجمان قرآن دیده می‌شود و از آنجا مهم می‌نماید که شناوری هستی، پیرامون یک حقیقت واحد اهمیت پیدا می‌کند. برای درک بهتر شناوری در بحر خدا، به قرآن همان که حافظ گفته است؛ «هر چه کرده‌ام از دولت قرآن کردم» رجوع می‌کنیم.

در آیه ۴۰ سوره مبارک یس «.. وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای بیان شده که؛ نه (در گردش منظم عالم) خورشید را شاید که به ماه فرا رسد و نه شب بر روز سبقت گیرد و هر یک بر مدار معینی (در این دریای بی‌پایان) شناورند.

«سَبح» در معنای شناور بودن با «سَبَّحَ» به معنای تسبیح کردن در بُن اشتراک دارد، تسبیح به «نوعی شناوری در عبادت حضرت حق» نیز گفته می‌شود [۵] این اشتراک، خود حاوی نکته‌ای مهم است که تسبیح و تحمید خداوند چه نسبتی با شناوری در افلاک دارد.

در قرآن کریم «۹۲ مرتبه کلمه سبح با مشتقاتش آمده است» [۶] گویی سابح یا شناور در تسبیح ذات باری تعالی به تمام اشیا می‌پیوندد، هر چند تسبیح اشیا را متوجه نشود. همان که قرآن در آیه ۴۴ سوره مبار ک «اسراء» می‌فرماید: «.. وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ...»

دانستن این حقیقت که هستی در مدار معینی به دور آفتاب می‌گردد، لازم و خوب است، اما عمده و مهمتر از آن، این است که حال که زمین و... به دور آفتاب می‌گردد، ما نیز به گرد آفتاب‌آفرین بگردیم و در بحر خدا با تسبیح ذات بی‌نیاز باری تعالی هم‌داستان با افلاک شناور باشیم؛ که حافظ گفت: 

عشق دُردانه‌ست و من غواص و دریا میکده/ سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم

[۱]. حافظ معنوی به روایت ابراهیمی دینانی، غلامحسین، به کوشش کریم فیضی، ج ۱، ص ۱۷۶
[۲]. سخن ابن سینا و بیان بهمنیار، ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ص۱۲
[۳]. حافظ، خرمشاهی، بهاءالدین، ص ۲۰۰
[۴]. یگانه‌ای چند گونه، ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ص۹
[۵]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۲۶، ص۷۵
[۶]. درسنامه مفردات قرآن، همایی، غلامعلی، ص۷۰

انتهای پیام
captcha