ایکنا: در آغاز کلام، در خصوص انس شهید مفتح با قرآن بفرمایید. آیا از ایشان اثری مرتبط با قرآن به جا مانده است؟
در یک سال و نیمی که شهید مفتح مسئول اداره مسجد «جاوید» را برعهده داشتند
کلاسهای متعدد تفسیر قرآن و معارف اسلامی را برای دانشجویان تشکیل
میدادند. مسئولیت اداره کلاسهای تفسیر قرآن را خود ایشان برعهده گرفتند و
این نشان دهنده توجه ایشان به قرآن بود. شهید مفتح بعد برگزاری نمازهایی
که امامت آن را برعهده داشتند مختصر تفسیری به زبان فهم مردم بیان
میکردند.
همچنین شهید مفتح 2 جلد از تفسیر «مجمع البیان» را به زبان فارسی ترجمه
کردند و به همراهی آیت الله نوری همدانی 2 جلد دیگر از این تفسیر ترجمه
کردند. این ترجمه تفاسیر از سوی انتشارات «شمس فراهانی» تنظیم و چاپ شده
است. البته بعد از انقلاب بقیه فضلای قم ترجمه این کتاب پیش بردند و در طول
زندگی کوتاه خود توجه ویژهای به قرآن داشتند و توجه به قرآن را میتوان
از جنبههای بارز زندگی ایشان برشمرد.
ایکنا: شهید مفتح، با وجود تحصیل در
حوزه به دانشگاه هم علاقهمند میشوند و موفق به اخذ دکتری فلسفه میشوند.
چرا ایشان با وجود تحصیل در حوزه به دانشگاه نیز علاقهمند میشوند و
برخورد حوزویان با ایشان بعد از اینکه به دانشگاه می روند چگونه بود؟
شخصیت و منش شهید مفتح ابعاد مختلفی دارد و میتوان ایشان را از زوایای
مختلف بررسی و تحلیل کرد. اما در خصوص دانش علمی ایشان، به بیانیهای که
امام خمینی(ره) بعد از شهادت شهید مفتح صادر کردند اشاره میکنم. تجلیل
امام(ره) از شهید مفتح نشانگر وزن علمی ایشان بود در قسمتی از پیام امام از
شهید مفتح به عنوان دانشمند محترم یاد میکنند و میفرمایند « امید بود از
دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت
برداشته شود...»
امام خمینی (ره) هیچ گاه در بیان صفات غلو و اغراق نمیکردند بیان این
سخنان حاکی از شناخت عمیقی بود که ایشان در چند دهه نزدیکی با شهید مفتح به
دست آورده بودند. بنابراین با استناد به این سخنان میتوانیم به بزرگی
شخصیت شهید مفتح در حوزه و دانشگاه پی ببریم.
اما در پاسخ به وجه دوم پرسش شما که چرا شهید مفتح به تحصیل در دانشگاه
علاقهمند شدند، باید بگویم که اقدامات شاه باعث شده بود که بین حوزه و
دانشگاه اختلاف بیفتد و این دو از هم فاصله بگیرند. اساسا تاسیس دانشگاه در
زمان رضاشاه از این نقطه هم قابل تحلیل است. وقتی که ما حوزههای علمیه
وسیع و عمیقی داشتیم لزومی به تاسیس دانشگاه نبود، چراکه در همان حوزهها
پزشکی، ریاضیات و نجوم هم خوانده میشد و تمام دروس دانشگاه در حوزه هم
تدریس میشدند. ما دانشمندان زیادی در تاریخ تمدن اسلامی داریم که به این
مسائل هم آشنا بودند.
از دیدگاه حوزویان، دانشگاه مرکزی است که در آن بیدینی ترویج میشد و
کسانی که به آنجا میروند از دین فاصله میگیرید و در دانشگاه ها هم تبلیغ
میشد که حوزویان افراد متحجری هستند که آگاهی نسبت به مسائل روز ندارند.
وقتی که شخصیت علمی بزرگی مثل شهید مفتح به دانشگاه میروند، طبیعتا در
حوزه علمیه برایشان ضعف تلقی میشد شهید مفتح در این باره گفتند «وقتی در
قم راه میرفتم بعضی از دوستان مرا از دور که میدیدند راه خود را کج
میکردند تا با من روبهرو نشوند که مجبور شوند با من سلام و علیکی داشته
باشند.»
اما رسالتی که شهید مفتح در ذهن خود و خدای خود داشتند باعث شد که این
فشارها را تحمل کنند. شهید مفتح معتقد بودند کسانی که در دانشگاهها تحصیل
میکنند جوانان پاک دل این مرز و بوم هستند و ممکن است در دانشگاه به دامان
دیوهای گرفتار شوند که بخواهند آنها را از دین و دیانت خارج کنند هر چقدر
که می توانیم باید به این حوزه وارد بشویم و تعدادی از این جوانان را از
رفتن به این مسیر نجات بدهیم. با این استدلال برای اینکه بتوانند دانشگاه
را بهتر لمس کنند به دانشگاه میروند تا مثل دانشجویان پشت میز بنشینند و
زبان آنها را بفهمند و بتوانند با آنها به خوبی رابطه برقرار کنند و این
کار را تا عالیترین مرتبه ادامه دادند و این فرصت بسیار مناسبی می شود که
دانشگاه و روابط آموزشی و ساختار دانشگاه را بشناسد وقتی که توانستند عنوان
دکتری را کسب کنند برای جوانان آن زمان که تبلیغات علیه روحانیت زیاد بود
سخنانشان جذابیت داشت همین مسئله بستری شد تا توجه جوانان به ایشان بیشتر
شود.
ایکنا: ریشه بحث وحدت حوزه و دانشگاه از کجا در ذهن شهید مفتح تقویت میشود؟
شهید مفتح، معتقد بودند که دو مرکز علمی و آموزشی ما یعنی حوزه و دانشگاه
یک ماهیت و جوهره دارند. هرچند فضا و متدلوژی آنها با هم متفاوت است. یکی
از آرمانهای که حضرت امام(ره) و به تبع آن شهید مفتح داشتند این بود که
بین دو مرکز علمی وحدت و همکاری ایجاد کنند. درست در مقابل آنچه که رژیم
میخواست بین آنها اختلاف بیندازد شهید مفتح این را تکلیف خود میدانستند.
وقتی به تاریخچه زندگی شهید مفتح رجوع کنیم این علائم را در طول زندگیشان
به خوبی مشاهده میکنیم شهید مفتح، درقم با همکاری شهید بهشتی مدرسه ی به
نام «دین و دانش» تاسیس کردند در آن مدرسه به دانشآموختگان دیپلم آموزش و
پرورش میدادند.
در کنار آن دین نیز تدریس میشد علاوه بر این شهید مفتح یک سری مقالات را
در مجله «مکتب اسلام» چاپ کردند که در آن مقالات به بحث وحدت حوزه و
دانشگاه میپرداختند. این مقالات نشانگر همینطرز تفکر شهید مفتح بود.
سالهای پایانی حکومت محمدرضا شاه شهید مفتح به دعوت شهید مطهری به دانشگاه
الهیات تهران میروند و در آنجا مشغول تدریس میشوند. در آنجا ایشان اقدام
به انجام مجموعه فعالیتهای موثر میکنند. به عنوان نمونه میتوان به
برگزاری نماز جمعه در دانشگاه تهران اشاره کرد. بعد از پیروزی انقلاب
اسلامی ایشان ماههای کوتاه حیات داشتند انقلاب بهمن 57 به پیروزی میرسد و
شهید مفتح 27 آذر 58 به شهادت رسیدند. در همین مدت ایشان تلاش فراوانی
برای تحقق آرمانهای خود بعد از انقلاب انجام میدهند.
امام(ره) فضا را برای وحدت حوزه و دانشگاه فراهم کردند؛ در اول آبان 58
مصادف با سالروز شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی شهید مفتح یک سمیناری با
عنوان وحدت حوزه و دانشگاه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار کردند و
بزرگترین شخصیتهای علمی حوزه و دانشگاه را به این سمینار دعوت کردند. به
یاد دارم دکتر حسین حبیبی (که در آن زمان یا سرپرست وزارت علوم بودند) در
این سمینار حضور پیدا کردند.
شهید مفتح قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در چند سفری که به مصر میروند
«مدرسه الازهر» را مطالعه میکنند تا از آنجا برای تاسیس یک دانشگاه جامعی
که فضای دینی دارد الگو بگیرند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شهید مفتح
میگفت «درست است که دشمن و مانع از بین رفته است ولی باز نیازمند این مهم
هستیم که حوزه و دانشگاه را هرچه بیشتر به هم نزدیکتر کنیم». بنابراین بعد
از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش زیادی در این راستا انجام دادند. اتفاقا
خداوند متعال هم شهادت ایشان را به نحوی قرار دادند که بسیار سمبولیک باشد.
شهید مفتح به عنوان یک شخصیت بزرگ حوزوی در صحن دانشگاه به شهادت میرسند و
عمامه ایشان در صحن دانشگاه به خون آغشته شد. زحمات و تلاشهایی که ایشان
در این زمینه انجام دادند باعث شد که امام خمینی(ره) روز شهادت ایشان را
روز وحدت و دانشگاه اعلام کنند و صراحتا میفرمایند «روز شهید مفتح را
تجلیل کنید».
مقام معظم رهبری در محل شهادت شهید مفتح در دفتر خاطرات خود یادداشتی
نوشتهاند و در آنجا ویژگیهای شهید مفتح را برشمردند «یاد استاد عزیز شهید
آیتالله مفتح، آن شمع پرسوز و گذار و روشنیبخش، آن روحانی پر جد و جهد و
صبور، آن مبلغ دانا و سخنور...» مقام معظم رهبری از نزدیک با شهید مفتح
آشنا بودند و دراین چند سطر مهمترین ویژگی شهید مفتح را نام میبرند.
ایکنا: در بعد سیاسی شهید مفتح
فعالیتهای خود را با قبول امامت مساجد پیش بردند فعالیتهای مساجد «جاوید»
و «قبا» در چه راستایی برنامهریزی کردند؟
شهید مفتح برای حمایت از نهضت امام(ره) در سخنرانیهای قبل از پیروزی
انقلاب اسلامی به نحوی روشنگری کردند که رفت و آمدهای ایشان به استان
خوزستان ممنوع شد. امامت مسجد جاوید در سال 51 به شهید مفتح واگذار و ایشان
از شخصیتهای برجستهای برای سخنرانی در مسجد دعوت بهعمل آوردند که
ازجمله میتوان به آیتالله مطهری، موحدیکرمانی، امامیکاشانی و مقام معظم
رهبری اشاره کنم. مقام معظم رهبری در آن زمان در مشهد بودند که شهید مفتح
از ایشان دعوت کردند که به مسجد قبا بروند و سخنرانی کنند. ایشان در مسجد
قبا، حول موضوع امامت و شخصیت امام صادق(ع) دو ساعت ایستاده سخنرانی کردند
چند روز بعد از این سخنرانی ساواک مقام معظم رهبری را در مشهد دستگیر و
شهید مفتح را در تهران دستگیر و زندانی کردند.
در مسجد جاوید، دروس مختلفی تدریس میشد. شهید باهنر در آنجا نهجالبلاغه
را آموزش میدادند و تفسیر قرآن را خود شهید مفتح تدریس میکردند. مسجد
جاوید به پایگاهی برای جوانان مسلمان مبارز تبدیل شده بود. بعد از اینکه
مسجد جاوید توسط ساواک تعطیل می شود از شهید مفتح دعوت میکنند که امامت
مسجد قبا را قبول کنند اولین کاری که شهید مفتح انجام میدهند تغییر نام
مسجد بود. با این استدلال که مسجد قبا در زمان پیامبر باعث نشر اسلام شده
بود این مسجد هم باعث تبلیغ و انتشار افکار انقلابی امام خمینی (ره) بشود و
همگی دیدند که چگونه مسجد قبا توانست در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسیار
موثری را ایفا کند.
نماز عید فطر 57 در قیطریه کمر رژیم شاه را شکست. شهید مفتح در برگزاری
این نماز برنامهریزی و سازماندهی قوی انجام میدهند که این نماز به یک
تظاهرات باشکوه تبدیل شد. 13 شهریور 57 نقطهعطفی در پیروزی انقلاب اسلامی
بود. چرا که قبل از این تظاهرات مبارزات در بین خواص بود یعنی عده ای از
دانشگاهیان، بازاریان و روشنفکران با شاه مبارزه میکردند. عامه مردم با
رژیم شاه مخالف بودند، اما در صحنه حضور نداشتند. شخصی که آنها را به صحنه
کشاند شهید مفتح بود. بعد ازاین تظاهرات حوادث 16 و حادثه 17 شهریور اتفاق
افتد و در این برنامه رژیم شاه در یک عمل انجام شده قرار گرفت به اعتقاد
من اگر هزاران نفر شرکت میکردند شاه با آنها برخورد میکرد اما در این
تظاهرات میلیونها ایرانی شرکت کردند و دیگر کاری از دست شاه برنمیآمد و
این تدبیر شهید مفتح نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرد.
ایکنا: مبارزات شهید مفتح را در لبنان چگونه تشریح میکنید؟
زمانی که جنگهای داخلی لبنان آغاز شد شیعیان آنجا بسیار آسیب دیدند هر
کدام از بزرگان مذهبی در آن زمان اقداماتی انجام دادند مثلا آیتالله خویی
برای شیعیان لبنان امکانات پزشکی فراهم کرد و مراجع دیگرهم به نوبه خود
اقدام به کاری کردند. شهید مفتح در حوزه علمیه قم با امام موسی صدر همدرس
بود و با ایشان دوستی نزدیکی داشتند. ایشان به لبنان رفتند و با امام
موسیصدر مذاکره میکنند در هنگام بازگشت بزرگترین نیاز لبنان ارتقای
جایگاه فرهنگی و علمی شیعیان شناسایی کردند.
به همین خاطر به جمعآوری اعانات در مسجد قبا همت و مبلغ قابلتوجهی جمع
آوری کردند و به لبنان باز گشتند. شهید مفتح در آنجا دو کار مهم انجام
دادند اول اینکه فرزندان شهدای شیعه را در مدارس ثبت نام کردند و دوم کار
بلندمدت ایشان تاسیس یک مجتمع آموزشی در لبنان بود. در لبنان آقای صدر
زمینی مشرف به دریا را به شهید مفتح معرفی میکنند زمانی که می خواستند آن
زمین را خریداری کنند قوانین لبنان مانع میشود چرا که مطابق قانون آنجا
ملک بهغیر از لبنانی فروخته نمیشد با مشورت امام موسیصدر شهید مفتح آن
مسجد را به نام مسجد الاعلی شیعیان خریداری کردند در بازگشت به ایران یک
شخصیت حقوقی را شکل میدهند که در لبنان ثبت شود و زمین را به نام این
شخصیت حقوقی در لبنان خریداری می کنند این کار انجام می شود و شهید مفتح به
ایران میآیند آمدن ایشان مصادف با حرکتهای انقلاب اسلامی میشود و از آن
سمت هم برای امام موسیصدر آن اتفاق افتد و این زمین ماند و هنوز هم به
نتیجه نرسیده است.