به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، 9 دیماه به دلیل زندهنگاه داشتن یاد و خاطره حماسه غرورآفرین ملت ایران در برابر توطئهها و نقشههای شوم دشمنان داخلی و خارجی ایران اسلامی به عنوان روز بصیرت نامگذاری شد تا در تاریخ ثبت شود تنها عاملی که توانسته این نظام را در هیاهوی مستکبران حفظ کرده بصیرتی که نشأتگرفته از ولایتمداری مردم است.
مردم ایران چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، چه پس از آن، همواره نشان دادهاند با تبعیت از رهنمودها و منویات ولی امر مسلمین مسیر صحیح انقلاب را در عرصههای مختلف میپیمایند.
رهبر معظم انقلاب به عنوان دیدهبانی بصیر، حکیم و عادل توانستهاند در وقایع و مسائل مهمی که تاکنون پیش آمده با رهنمودهای دقیق و به دور از جهتگیری، راه و بیراهه را برای ملت ایران به ویژه جوانان و نسلهای جدید نمایان سازند؛ این مسئله از مهمترین وجوه تمایز رهبری جمهوری اسلامی ایران با رهبران سایر نظامهاست.
رهمنودهای رهبری مورد وفاق همه جریانها
این مسئله موجب شده تا شخصیتها، گروهها و صاحبنظران گروههای مختلف بر این امر تأکید کنند که پیشیگرفتن از رهبری و دور شدن از معیارهایی که رهبر معظم انقلاب ترسیم کردهاند، خطرات جدی برای نظام در پی خواهد داشت.
امسال در حالی سالگرد 9 دی پشت سر گذاشته شد که تحولات مهمی در عرصه منطقهای و بینالمللی در حال وقوع بود و بصیرت عامل نجاتدهنده ملتها از فراز و نشیبهایی است که دشمنان پیش روی جهان اسلام قرار دادهاند.
عربستان آماج واکنشهای بینالمللی
اعدام شیخ نمر باقر النمر توسط رژیم آل سعود یکی از حوادث تلخی بود که جهان اسلام را متأثر کرد؛ حاکمان آل سعود پس از برگزاری موفق بیستونهمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی در ایران و حضور بیش از 350 شخصیت سیاسی و مذهبی دست به این اقدام زد تا از شدت واکنشها کاهش دهد.
با اعدام شیخ نمر اما آل سعود آماج حملات واکنشهای شخصیتها و نهادهای مذهبی و سیاسی نه تنها جهان اسلام، بلکه سراسر دنیا شد. دبیرکل سازمان ملل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، رؤسای جمهور و مقامات کشورهای غربی نیز به نوعی علیه این اقدام آل سعود واکنش نشان دادند.
شاید بتوان گفت کمتر اتفاقی آن هم از سوی عربستان سعودی پیش آمده بود که موجی از واکنشها را در پی داشته است. هرچند بر اساس اظهار نظر برخی کارشناسان این اقدام عربستان دستورالعملی صهیونیستی بوده است اما با این حال آنچه در افکار عمومی جهان نمود پیدا کرد، واکنشهای منفی نسبت به این اقدام بود.
جمهوری اسلامی ایران نیز که از ابتدا مخالف دستگیری و اعدام شیخ نمر به عنوان رهبر شیعیان عربستان آن هم به بهانه بیان آزادانه اعتقادات خود بود، واکنشهای شدیدی را علیه این جنایت آل سعود از خود نشان داد و انتظار میرفت این واکنشها در عرصه عملی و استفاده از آن به عنوان اعمال فشارهای سیاسی علیه این حکومت پیش برود اما ...
«بصیرت، بصیرت»!
شامگاه 12 دیماه سال 94، تنها چند روز از سالروز نهم دی،؛ روز بصیرت نگذشته بود که برخی که به عنوان عوامل خودجوش با حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد نگاه جهانیان را از جنایت آل سعود منحرف کردند؛ این اقدام همچنین واکنشها را علیه جمهوری اسلامی گسیل کرد، از برادر شیخ نمر تا شورای امنیت سازمان ملل متحد.
اعدام شیخ نمر جنایتی بود که هیچگاه از یاد جهان اسلام به ویژه شیعیان فراموش نخواهد شد اما بیان احساسات و عکسالعمل نسبت به این اقدام باید بر چه معیار و میزانی پیش برود؟
سال 1390 بود که چنین اتفاقی برای سفارت انگلیس نیز رخ داد. انگلیس که در طول تاریخ همواره فتنههای سختی را علیه ایران طراحی و پیاده کرده است، به دلیل دخالتها و طراحیهای مکرر در امور داخلی ایران مورد خشم ملت ایران قرار گرفت و صبر مردمی که سالها این عنصر خبیث را تحمل کردهاند، لبریز شد. مردم با تجمع در مقابل سفارت انگلیس اقدامات این کشور را علیه جمهوری اسلامی محکوم کردند اما پس از تکرار اشتباهات، باعث شد تا سفارت برای ساعاتی به دست مردم به ویژه جوانان اشغال شود.
رهبر معظم انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند در واکنش به این اقدام اظهار کردند: در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث، احساسات جوانان درست بود ولی رفتنشان درست نبود. من اجتماعات دانشجویی را تائید میکنم اما با تندروی در این اجتماعات مخالفم.
مخالفت صریح رهبر معظم انقلاب نشان میداد که حضور مردم در این مکان و اشغال آن کار ناپسندی بود. البته تجمعاتی که بارها مقابل این سفارتخانه صورت گرفت، نشان از احساسات جریحهدار ملت ایران نسبت به دخالتهای انگلیس در امور داخلی ایران بود.
هرچند اشغال جاسوسخانه ایالات متحده آمریکا در ایران اقدامی انقلابی و حماسی بود که امام خمینی(ره) آن را «انقلاب دوم» عنوان کردند، اما نباید آن را به عنوان یک رسم و سنت قلمداد کرد. همانطور که حضرت آیتالله خامنهای در بهمنماه سال 1367 در خطبههای نماز عبادی ـ سیاسی جمعه تهران پس از اعلام حکم امام خمینی(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی در مورد حمله به سفارتخانهها اظهار کردند: «من شنیدم که بعضیها رفتند سراغ بعضی از سفارتخانهها. من الان دارم به شما ابلاغ میکنم، به عنوان مسئول دولتی(رئیسجمهور) و به عنوان امام جمعه و یک روحانی، به سفارتخانهها نزدیک نشوید. این را بدانید که اگر شما از سیاست انگلیس یا سیاست آمریکا یا هر کس دیگری بدتان میآید راهش این نیست که یک عدهای بروند بیمهار از دیوار سفارتخانه بالا و به سفارتخانهها نزدیک بشوند. بنده دارم پیش شماها شهادت میدهم که این قطعاً و قطعاً به ضرر اسلام و مسلمین و به ضرر جمهوری اسلامی است.
حالا
مردم راهپیمایی میکنند، راه می روند، احساسات به خرج میدهند. احساسات صادقانه و
درست و منطبق با منطق، در این هیچ شکی نیست. ممکنه تو خیابونها بروند و به هر
سیاستی هر چه نظرشان هست بگویند، اما به سفارتخانهها نباید نزدیک بشوند.
اینکه ممکن است دشمن خودش این کار را بکند. ممکن است برخی از عوامل نفوذی دشمن
بیایند و در جمعیتی بیافتند، برسند به یک سفارتخانه ای از دیوار بروند بالا یک
وسیلهی آتشی بیاندازند یا جایی را بشکنند، خراب کنند، بدانید این کار قطعا بد است
و جرم است و به ضرر و اگر کسی آگاهانه این کار را بکند این خیانت است.»
رهبر
معظم انقلاب بارها بر جلوگیری از افراط، خودسری و تندروی تأکید کردهاند. در مقابل
نیز بر تقویت روح انقلابیگری و معرفی آن به عنوان عاملی برای تقویب امنیت و ثبات
نظام جمهوری اسلامی تأکید کردند. بصیرت نیز جانمایه روح انقلابیگری است. عاملی که بارها و بارها از زبان رهبر معظم انقلاب به گوش رسیده است:
توصیهی دوم بصیرت، بصیرت. این جمله امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) را من بارها در سخنرانیها گفتم: الا ... وَ لا یَحمِلُ هَذَا العَلَم اِلّا اَهلُ البَصَرِ و الصَّبر. اوّل اهل بَصَر، کسانی که دید درستی دارند، بصیرت دارند، صحنه را میفهمند. بصیرت را روزبهروز باید زیاد کرد، صحنه
داخلی را بشناسیم، بدانیم الان در داخل چه دارد میگذرد، کجاها است که
انسان گاهی حضور دشمن را احساس میکند، کجاها است که میتواند انسان در آنجا
با خاطر جمع، با دل آرام حرکت بکند. بصیرت؛ جایگاه خودمان را در دنیا بشناسیم؛ ما کجاییم امروز؟ (بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج؛ ۱۳۹۴/۰۹/۰۴)
مدبرانه و فکورانه، بدون تندروی، افراط و تفریط
شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندی است. این دوره زندگی شما را ما هم گذراندهایم؛ آن هم در دورانهای انقلاب و اوائل مبارزات و اینها بوده. تندی را میدانم چیست. خیلی هم به ما نصیحت میکردند که آقا تندی نکنید، ما میگفتیم که نمیفهمند چقدر لازم است تندی کردن. میدانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروی، انسان را پیش نمیبرد. با فکر، تصمیم بگیرید. البته جوانِ امروز از جوان دوره ما فکورتر است؛ این را به شما عرض بکنم. شما امروز جوانهایی هستید که تجربهتان، اطلاعتان، آگاهیهایتان از آن دوره جوانی ما - از پنجاه سال پیش از این - خیلی بیشتر است؛ قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروی، بدون افراط و تفریط توی قضایا، رفتار کنید، توقع زیادی نیست. (بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی ۱۳۸۸/۰۶/۰۴)
اسلام درباره مسئله خشونت نظر روشن و واضحی دارد. اسلام استفاده از خشونت را اصل قرار نداده؛ اما در مواردی که خشونت قانونی باشد، آن را نفی هم نکرده است. ما دوگونه خشونت داریم: یک خشونت قانونی است؛ یعنی قانون خشونتی را اعمال میکند؛ مینویسد که اگر فلان کس این کار را کرد، او را به زندان ببرند. این خشونت است، اما این خشونت بد نیست. این خشونت در برابر تجاوز به حقوق انسانهاست. این خشونت در مقابل آدمِ بیقانون است. این خشونت در مقابل متجاوز است. اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود، تجاوز در جامعه زیاد خواهد شد. اینجا خشونت لازم است. یک خشونت هم خشونت غیر قانونی است. مثلاً یک نفر بیجا، خودسر، خودرأی، بر طبق میل خود، برخلاف قانون و بر خلاف دستور، نسبت به کسی اعمال خشونت میکند؛ یک سیلی به گوش کسی میزند. آیا این خوب است یا بد است؟ معلوم است که این بد است. در این شکّی نیست.
اسلام درباره معاشرت و اخلاق فردی پیامبر میفرماید: «فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک». پیامبر را به خاطر نرمش او و به خاطر لینتش در برخورد با مردم، ستایش میکند و میگوید تو غلیظ و خشن نیستی. همین قرآن در جای دیگر به پیامبر میگوید: «یا ایّها النّبی جاهد الکفّار والمنافقین و اغلظ علیهم»؛ با کفّار و منافقان با خشونت رفتار کن. همان ماده غلظ که در آیه قبلی بود، در اینجا هم هست؛ منتها آنجا با مؤمنین است، در معاشرت است، در رفتار فردی است؛ اما اینجا در اجرای قانون و اداره جامعه و ایجاد نظم است؛ آنجا غلظت بد است؛ اینجا غلظت خوب است. آنجا خشونت بد است؛ اینجا خشونت خوب است. (بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران؛ ۱۳۷۹/۰۱/۲۶)
حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است. هم حضور فکری لازم است؛ با همین رسانههای دانشجوئی، با اجتماعات دانشجوئی، با اظهاراتی که اینجا و امثال اینجا ممکن است بکنید، با ارائهی نظراتتان به دستگاههای ذیربط و وزارتهای مربوط - اگر اهل اقتصادید، به دستگاههای اقتصادی؛ اگر اهل مسائل فرهنگی هستید، به دستگاههای فرهنگی نامه بنویسید، پیشنهاد بدهید، نظر بدهید، اعلام موضع کنید - هم حضور فیزیکی لازم است؛ گاهی باید در یک اجتماعی شرکت کنید. من به هیچ وجه نفی نمیکنم و رد نمیکنم، بلکه تأیید میکنم برخی از اجتماعات دانشجوئی را که دربارهی مسائل گوناگون - فرض کنیم مسئلهی بحرین یا چیزهای دیگر - به وجود میآید. البته با تندروی در این اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجیدهی در این اجتماعات مخالفم؛ با تصمیمگیریهای غلط که ممکن است از طرف یک چند نفر انجام بگیرد، بعد در آن بحبوحهی احساسات، ناگهان مورد حمایت جمع هم واقع شود، بنده موافق نیستم. (بیانات در دیدار دانشجویان؛ ۱۳۹۱/۰۵/۱۶)
این نهاد انقلابی است؛ انقلابی بمانید؛ توصیهی مؤکد من این است. حرکت انقلابی بر خلاف القائات افراد خبیث و یک عده از قلمبهمزدهای داخلی که آن را ترویج میکنند و اینطور القاء میکنند که انقلاب یعنی آشفتگی؛ سردرگمی؛ هیچی به هیچی نبودن و سنگ روی سنگ بند نشدن، نیست، بلکه انضباط انقلابی، برترین و قویترین انضباطهاست. بینظمییی که اول انقلاب دیده میشود، بهخاطر این است که بنای غلط و کج و پوسیدهیی وجود دارد، که باید آن را بههم ریخت و بنای نویی گذاشت. آن بههم ریختگی متعلق به اول انقلاب است؛ انقلاب که آن بههم ریختگی نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است؛ انقلاب یعنی سازندگی؛ یعنی رویش و بالندگی. رویش و بالندگی بدون انضباط، بدون قانون و بدون نظم مگر ممکن است!؟ بهترینِ کارها را کسانی کردهاند که با روحیهی انقلابی کردهاند؛ هم در جنگ، هم در سازندگی و هم در علم و مسائل فرهنگی. بنابراین، انقلابی بمانید. روحیهی انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن؛ قانع به گیرندگی قطرهچکانی نشدن؛ با امید دنبال هدف حرکت کردن، و با انگیزه، با نشاط، با اصرار و پیگیری آن را بهدست آوردن. این، انقلاب و حرکت انقلابی است. (بیانات در دیدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهی؛ ۱۳۸۳/۰۴/۰۱)
همین طور در نقطهی دیگر: اگر به نام عدالتخواهی و به نام انقلابیگری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کردهایم؛ از خط امام منحرف شدهایم. اگر به نام انقلابیگری، به نام عدالتخواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شدهایم. اگر بخواهیم به نام انقلابیگری و رفتار انقلابی، امنیت را از بخشی از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شدهایم. در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانهای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههای موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهای نباشد، کسی است که نمیخواهد براندازی کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقهی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوی»؛ این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد. (بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره)؛ ۱۳۹۰/۰۳/۱۴)
یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، حفظ روحیّهی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیّهی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّهی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّهی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون، و حفظ روحیّهی انقلابیگری در همه بخصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ ۱۳۹۴/۰۶/۱۸)
با توجه به اینکه حمله به سفارت و کنسولگری عربستان سعودی به بهانه حمایت از شیخ نمر و محکومیت جنایت آل سعود صورت گرفت، باید دید که این اقدام بر اساس کدام معیار و میزانی صورت گرفته است؟ و باید از عاملان این حرکت سؤال که آیا متوجه تبعات منفی کار خود هستند؟