کد خبر: 3470858
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۸

«بیضایی»؛ نمایشی مستقل و خودبسنده و یا اثری وامدار صاحب نامش؟

گروه هنر: پرگویی و استفاده از صحنه‌های پر‌کنش دو ویژگی نمایش «بیضایی» است؛ ویژگی‌هایی که هر کدام به تنهایی می‌توانند بر جذابیت یک اثر نمایشی بیفزاید، اما توأمان شدن آنها در قالب یک نمایش موجب شده است اثر یکدیگر را خنثی کنند؛ به هر حال چون شاخصه آثار نمایشی بیضایی گفتار اشخاص آن است، نویسنده و کارگردان نمایش از آن صرف‌نظر نکرده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) «بیضایی» نام اثر نمایشی است که در دو بخش تئاتر ملل و مسابقه تئاتر بین‌الملل سی و چهارمین جشنواره «تئاتر فجر» شرکت کرده است و همان گونه که از نام این نمایش پیداست قرار است ادای دینی باشد به سال‌ها تلاش و فعالیت گرانسنگ «بهرام بیضایی» در حفظ و صیانت از فرهنگ و ادب پارسی از رهگذر بازنمایی منظر وی به اندیشه  و ادب فارسی کهن که با نگاه اجمالی به آثار و دست‌نوشته‌هایی که وی از خود به یادگار گذاشته است، قابل استحصال است.
این نمایش را سیدمحمد مساوات به رشته تحریر درآورده است و آن را به سبک و سیاقی متفاوت از الگوی نمایش‌های ایرانی و با استفاده از شخصیت‌پردازی نامتعارف به روی صحنه آورده است؛ چنانکه این «بیضایی» را در دو وجه فرم و شیوه اجرایی و همچنین محتوا و اصل و اساس روایت آن می‌توان مورد بررسی قرار داد.
مساوات در روایت این اثر نمایشی که در سه اپیزود شامل به «سلامت گذر کردن سیاوش از آتش»، «نبرد میان رستم و سهراب» و «خودکامگی و ددمنشی اژدهاک(ضحاک)» است وامدار ادبیات پرطمطراق و ثقیل «بهرام بیضایی» در استخدام واژگانی فاخر است که در بدو امر برای گوش مخاطب و در نظرگاه او نامأنوس می‌نمایاند و توجه به این نکته که علیرغم فخر موجود و گاه مستتر در این عبارات که از سوی بازیگران نمایش گفته می‌شود، بی‌شک باید برای ادای آنها به شکل کامل و جامع از بازیگرانی در این نمایش استفاده شود که در زمینه قدرت و فن بیان در سطحی قابل قبول‌تر از آن چیزی باشند که در صحنه نمایش شاهد آن هستیم.
به سبب ضعف و الکن بودن شیوه بیانی در گفتار نمایشی هر یک از بازیگران که گاه یک نفس و بدون وقفه باید چند خط را بیان کنند، در جریان نمایش بارها دیده می‌شود که بخشی از بیان آنها خورده و نامفهوم ادا می‌شود و از آنجا که نقطه قوت کارهای منتسب به بیضایی که مساوات هم تلاش می‌کند به آن نزدیک شود گفتار است، لذا نمایش گفتارمحور «بیضایی» قادر به ایجاد ارتباط مؤثر با مخاطب خود تا فصل‌های جذاب پایانی خود نیست؛ از آن جهت عنوان می‌شود فصل‌های جذاب پایانی که به حق اپیزود پایانی که مربوط به روایت داستان ضحاک است از دو اپیزود نخستین این نمایش قوی‌تر و پرکشش‌تر از آب درآمده است.
نمایشنامه‌های فاخر به یادگار مانده از بهرام بیضایی همچون «اژدهاک» و «بندار بیدخش» بنا به اطلاق خود نویسنده آنها «برخوانی» هستند یعنی به شیوه تک‌گویی توسط شخصیت نمایشی و بدون ایجاد دیالوگ با شخصیت دیگر نمایشی ادا می‌شوند که به آن شکل و صورتی روایی و حماسی می‌دهد که تا اندازه‌ای نمایش را به سمت و سوی نمایش اپیک(حماسی) نزدیک می‌کند؛ همواره به این موضوع می‌توان فکر کرد که در زمان ادای چنین عباراتی در قالب برخوانی چه کنش و میزانسنی باید از سوی کارگردان و اجراکننده نمایش را روی صحنه شاهد باشیم؟ مساوات مجموعه حرکاتی را در روایت نمایش خود در صحنه طراحی کرده که در واقع قرار است محملی باشد برای آنکه گفتار شخصیت‌های خود را بر روی آن سوار کند، ولی به نظر می‌رسد که مجموعه کنش و فعالیت بازیگران روی صحنه آنچنان زیاد است که در بیشتر اوقات مخاطب میان این دو مسئله که آیا باید تمرکزش را بر روی بیان بازیگران بگذارد تا روایت نمایشی را متوجه شود و یا خود را مقهور و مسحور کنش‌های صحنه کند، متحیر می‌ماند.
به هر حال این نمایش قرار است پاسداشتی باشد بر یک عمر تلاش حرفه‌ای بهرام بیضایی که شاخصه اصلی کارهای او چه در عالم سینما و چه تئاتر مانایی دیالوگ‌ها و گفتارهای اوست پس نمایش با وجود آنکه از نظر میزان کنش‌ها و حرکات نمایشی بازیگرانش به حد اشباع رسیده است و حتی اگر گفتار هم در آن نباشد تا حدودی می تواند منظورش را در خلق تصاویری جذاب به مخاطب منتقل کند، اما قادر به حذف گفتار و بیان بازیگرانش نیست،
 اما حداقل می‌توانست هر دو وجه اصلی این نمایش را تا حدودی تعدیل کند؛ یعنی هم از کنش صحنه بکاهد که بیننده بیشتر در جریان گفتار بازیگران قرار گیرد و هم از گفتار تا اندازه‌ای کاسته شود که در قالب بازی در سکوت بازیگران بیننده فرصت کافی برای تحلیل و هضم عبارات ادا شده از سوی بازیگران را داشته باشد.
فضاسازی و طراحی صحنه این نمایش با توجه به سازهایی که برای آن در نظر گرفته شده بود بیشتر مناسب یک سالن نمایشی، بلک باکس است تا یک سالن قاب صحنه‌ای همچون تالار سنگلج که گاه میزانسن‌ها در لا به لا و پشت این سازه‌ها اتفاق می‌افتاد که بیننده هیچ اشرافی نسبت به آنها نداشت و اگر سالن بلک باکس بود و مخاطب از زوایه رو به پایین به صحنه و بازیگران نگاه می‌کرد قطعاً در توفیق هرچه بیشتر نمایش کمک می‌کرد.
captcha