سی و چهارمین جشنواره بینالمللی «تئاتر فجر» روز گذشته به کار خود پایان داد. صرفنظر از حضور گروههای فعال تئاتری داخل کشور و رقابتی نسبتاً سالم که میان آنها در مدت برگزاری جشنواره شاهد بودیم. این دوره از جشنواره میزبان حضور 14 گروه نمایشی خارجی از کشورهای صاحبنام در عرصه هنرهای نمایشی بود.
برخی از گروههای نمایشی خارجی حاضر شده در جشنواره «تئاتر فجر» امسال به زعم کارشناسان و البته ادعای مسئولان بخش بینالملل جشنواره «تئاتر فجر» از جمله مشهورترین گروههای نمایشی بودند که در کشورهای خود نیز طرفداران و دوستداران زیادی دارند و محبوب طیف غالبی از هموطنان خود هستند.
این امر خود به روشنی مؤید این نکته است که گروههای خارجی حاضر در جشنواره معتبری همچون «تئاتر فجر» در مدت اقامت خود به واسطه شرکت در این رویداد بزرگ هنری، میتوانند به عنوان مؤثرین رسانه آن هم به شکل انسانی و زنده پیامبر عقاید، اندیشهها و افکار جاری در کشور و میان توده مردم باشند که اغلب برگرفته از باورهای دینی و ارزشی و نشانگر تمدنی کهن ایرانی است.
طی سالهای اخیر، جبهه دشمن و غرضورزان خارجنشین سعی داشتند تصویری به دور از واقعیت از جامعه ایرانی را به مخاطبان خود ارائه دهند، ذهنیتی به دوراز انسانیت و فضایی که بر آن توحش و بدویت و زندگی غیرمتمدنانه حاکم است و البته تا اندازهای هم به واسطه اینکه آن چیزی را که خود صلاح میدانند در بوق و کرنا کرده و در معرض دید و شنود مخاطبان خود قرار میدهند موفق بودهاند.
حال این تصور را داشته باشید که با آینده و روندی که هنرمندان محبوب حوزههای گوناگون به واسطه برگزاری برنامههای مختلف به ایران دارند پس از مراجعت آنها به کشورهایشان تا چه اندازه این قابلیت وجود دارد که آنها تصویری مثبت از ایران و جامعه ایرانی را به هموطنان خود عرضه کنند و از آنجا که محبوبیت آنها در میان مردم تابع آن کشورها بالاست قطعاً توصیف آنها در مورد واقعیت ایران و مردمان ایران تا چه اندازه میتواند در تغییر نگرش کشورهای دنیا نسبت به جامعه ایرانی مؤثر باشد؟
پس چه خوب است به غیر از تمرکز بر روی کیفیت بالای برگزاری جشنوارهای همچون «تئاتر فجر» کوشش شود که در طول زمان حضور گروههای خارجی معرفی جامع و مؤثری از فرهنگ ایرانی و مظاهر فرهنگ دینی به آنها عرضه و برنامهای مدون برای جشنواره سی و پنجم «تئاتر فجر» از هماکنون اندیشیده شود.
در پایان شاید ذکر نکتهای بیارتباط به موضوعی که به آن پرداخته شد نباشد و آن اینکه فیلم «محمد رسولالله(ص)» ساخته مجید مجیدی نیز میتوانست ظرفیتی بیش از آنچه که شاهد آن بودیم در تبادلات فرهنگی ما به ویژه با جوامع غربی به وجود آورد که حتی به توفیقی بیش از آنچه که حضورش در اسکار میتوانست به دست آورد نائل شود.
درست است که این فیلم در بخش فنی و پشت صحنه خود از وجود کادری کارکشته از سینمای جهان استفاده کرد اما قطعاً محبوبیت این اشخاص در قیاس با هنرپیشگان طراز اول دنیا که زمینه برای دعوت آنها برای بازی در فیلم فراهم بود، ناچیز است.
با همه احترامی که به هنرپیشگان ساعی و خدوم ایرانی قائلی هستیم، اما تصور این را بکنید با توجه به بودجه ای که برای فیلم «محمد رسولالله(ص)» هزینه شد، اگر حداقل به جای هنرپیشگان اصلی این فیلم از بازیگران طراز اول دنیا استفاده میشد به سبب حضور آنها در مدت فیلمبرداری در ایران علاوه بر پوشش رسانهای مطلوبتر این فیلم و تحتالشعاع قرار گرفتن اخبار سینمای دنیا، این بازیگران پس از مراجعت به کشورهای خود و یا حتی سینمای هالیوود علاوه بر تحت تأثیر قرار گرفتن فضای فیلم میتوانستند نگرش دنیای غرب را حداقل در مورد فضای فرهنگی ایران تغییر دهند که قطعاً در دوران پسابرجام تأثیر فراوانی خواهد داشت.