حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی، معاون ستاد همکاری حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش، در یادداشتی که در اختیار
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، قرار داده است به بررسی سیره اقتصادی حضرت علی(ع) پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه میآید:
خداوند حکیم در قرآن کریم با سبک سؤال استفهام غیرقابل انکار میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ؛ اى مردم نعمتخدا را بر خود ياد كنيد آيا غير از خدا آفريدگارى است كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد خدايى جز او نيست پس چگونه [از حق] انحراف مىيابيد» (فاطر/3) در این یادداشت به سؤال اقتصادی چرا تحریم برای برخی فرصت میشود و بخشی دیگر از انسانها را در چالشهای بردگی فرو غلتانده و اقتصاد تکبعدی را بر جامعه تحمیل مینماید، با استفاده از سبک اقتصادی امام علی(ع) پاسخ داده میشود.
سؤالی که در ذهن برخی از افراد وجود دارد این است که چرا حاکمیت بعد از پیامبر خاتم(ص) از مسیر خود خارج و تا امروز به انحراف خود ادامه می دهد؟ و لکن برای قضاوت منطقی و به دور از پوششهای فرقهگرایان نیاز است مبنای بینش و گرایش و کنش اقتصادی از امام علی(ع) به معرض قضاوت علمی گذاشته شود که چرا اقتصاد اسلامی بعد از پیامبر اکرم(ص) به اقتصاد جاهلی عقبگرد نمود، و مسلمانان رو به اقتصاد نظام پادشاهی کرده و به الگوهایی، از قبیل ارباب و رعیتی و ماتریالیستی تن در دادند که هنوز از ظلم و ظلمت آن نمیتوانند کمر راست کنند؟ برای پاسخ به سؤال در این پژوهش به آیات الهی و روایاتی از حضرت علی(ع)، متوسل میشویم.
خداوند در قرآن در آیه 64 سوره شریفه طه می فرماید:«فَأَجْمِعُوا کَيْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلي؛ پس هر ترفندى که دارید فراهم آورید، آن گاه استوار و هماهنگ به میدان مبارزه آیید. امروز هر که برترى یابد پیروز و خوشبخت مى شود»
با توجه به محتوی و مفهوم این آیه شریفه و نظریه تغلب و اختلاف میان دو اصطلاح خلیفه و سلطان در میان دانشمندان مسلمان، آیا جایی برای نظریات امام علی(ع) درباره عدالت اجتماعی و اقتصادی باقی میماند؟ نظر به اینکه دانشمندی مانند امام محمدغزالی که خود را کارشناس و اسلام شناس در جهان اسلام معرفی مینماید و با این تئوری که ایشان ارائه نمودهاند: «الحق لمن غلب و الحکم لمن غلب، نحن مع من غلب؛ یعنی حق با کسی است که غلبه کند و حکومت هم از آن اوست و ما هم با حاکم غالب هستیم» چگونه جهان اسلام زیر سلطه اقتصاد استکباری کمر شکن نگردیده و قدرت ابراز وجود داشته و برتری اقتصاد اسلامی را به رخ جهانیان بکشاند، آیا با استقاده از همین نظریه آپاراتاید اقتصادی مجوز نمیگیرد تا دین را از اقتصاد تفکیک نموده و بردهداری مدرن که در جاهلیت رکن اقتصادی محسوب می شود را مشروعیت ببخشد.
چرا مسلمانان با داشتن سرمایه کلان و منحصر به فرد باید از فقر و فلاکت به دامان اقتصاد ماتریالستی پناه برده و دین را از زندگی خود تفکیک نموده و با دشمنان اسلام بر سر یک میز کاری و یک سفره طعام حاضر شوند. برای باطل بودن حکومتهای حاکمان کشورهای اسلامی همین گزارش کفایت می کند که چرا حضرت علی(ع) مانند بردگان زحمت میکشیدند، تا آنجا که در مدت 25سال تحریم، حداقل25 باغ خرما در مدینه تولید نمودند که به قیمت بازار امروز، حاصل آن در ماه میلیاردی بود، و چرا برای کشاورزی این مقدار وقت صرف کرده و اقدام به دیگر فعالیتهای اقتصادی نکردند؟
امام علی(ع) آباد کردن زمین را عمل به قرآن دانسته و هم چنین کار را سرمایه خدمت و فرار از خیانت معرفی میکردند و همین عقیده ایشان سبب میشد تا تولید حداکثری را عملا ترویج نموده و ساعت کارمفید خود را در خدمت به محرومان به نمایش بگذارند، حال با تفکر "الحق لمن غلب" چگونه روش اقتصادی حضرت علی(ع) برای مسلمانان قابل جمع با زندگی حکام اسلامی از صدر اسلام تا به امروز میباشد. توصیههای امام علی(ع) در بخش اقتصادی عهدنامه مالک اشتر که دامداری را با دعا ملائکه قرین دانسته و فلاکت و رکود اقتصادی را در فقر و فاقه ملت همراه میدانند چگونه با قانون تغلب مورد تأیید ابن تیمیهها و ابن فراها در کنار هم آرام میگیرد.
این دیدگاه اقتصادی امام علی(ع) که «من وجد مائا و ترابا ثم افتقر فابعده الله؛ کسي که آب و خاک داشته باشد و فقير بماند! يعنی تلاش کشاورزی و اقتصادی نداشته، خداوند او را از رحمت خودش دور بدارد» دلیل بر اقتصاد باطل و فرعونی برخی حاکمان متغلب است.
چرا این نظریه نورانی برای عشق ورزیدن به اقتصاد مقاومتی کفایت نمیکند، تا ریشه اقتصاد انفعالی از کشور عزیزمان و دولتهای اسلامی ریشهکن شده و حیله استکبار جهانی و حامیان آن را برای همیشه نقش بر آب کند؟ آیا یکی از دلائل مهم و شاید بالاترین علت آن، همین قاعده و قانون فرعونپسند مورد مذمّت قرآن کریم نبوده که زور شمشیر، قانونساز و اقتصاد بر پا کن میباشد.
آیا منشأ بیکاری و تمایل به کارهای بدون زحمت و لذتمداری و اختلاسهای فوق میلیاردی و خیانت به وطن و تخریب منابع طبیعی از رحم قاعده و قانون «الحق لمن غلب» متولد نمیشود؟ پاسخ این نوع سوالات را باید در فقر فرهنگی مردم جوامع اسلامی جستوجو نمود؛ چرا که با قاعده تغلب، ابنتیمیه پسند، لذت انسان در جسم و خیال او خلاصه میشود، و برای حفظ آن لذت میتوان شخصیت اسلامی و انسانی را با کفار و مشرکین معامله نمود، چنانکه در امروز جوامع اسلامی برخی کشورها با استکبار و صهیونیزیم خود را نزدیکتر مییابند تا مسلمانان، به همین دلیل منابع اقتصادی کشورهای مسلمانان برای قتل عام آنان توسط دشمنان اسلام هزینه و برنامهریزی میشود.
به فرموده امام علی(ع) خداوند سبحان غذا و نیاز نیازمندان را در اموال ثروتمندان معین کرده؛ پس هیچ فقیری گرسنه نمیماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از حق آنان بهرهمند شدهاند و خداوند آنها را به خاطر این عمل مؤاخذه خواهد کرد.
ثروتمندان با ابزارهای ظاهری و باطنی قدرت، به پشتوانه شیطان و نفس اماره حقوق فقرا را به نفع خود تصرف نموده و از پی لذت ثروت تکاثری و مالاندوزی جامعه را به سمت و سوی تفکیک دین از اقتصاد و سیاست سوق میدهند.
امام علی(ع) میفرمایند: الفقیر حقیر لایسمع کلامه و لا یعرف مقامه؛ فقیر در چشم مردم بیمقدار است؛ نه سخنش شنیده میشود و نه جایگاهش شناخته میشود» ثروتمندان تابع قانون «الحق لمن غلب» به دنبال فقیر کردن مردم جامعه بوده، و اجازه قدرت و ثروت را برای غیر خودشان عقیم کرده و معترضان بر سر راهشان را با سلاح سرد فقر اجتماعی، و قتل عام حق به جانب از مقابل خود به کنار میزنند.
همچنین ایشان میفرمایند: «کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود» ثروتمندان پیرو قاعده «الحق لمن غلب» در پی کفر مردم اجتماع بوده و به همین جهت از رفاه مردم در خوف بوده و برای درمان آن، دور بودن دین از زندگی مردم را با خرافات بر قرار نموده و و دین ر ا برای تخدیر عوام در خدمت خود کشانده و عالمان دینی را با سلاح تهدید و تمطیع در جوار خودطلب میکنند. در حالیکه حضرت علی(ع) چه شبهایی را در جوار انبار مغز گندم و خیکهای عسل به یاد مردم فقیر سر گرسنه بر زمین میگذاشتند.
در بیانی دیگر از امیرمؤمنیان علی(ع) آمده است: «انما خلقت للاخرة لالدنیا؛ تو برای آخرت خلق شدهای نه برای دنیا» ثروتمندان حامی قاعده «الحق لمن غلب» مردم را برای نسیان از برنامههای شوم خود، به آرزوهای دنیای ثروتمندان و قدرتمداران و رقابتهای مادی و لذتهای آن فرو برده، تا آنها را به انسان تکبعدی تبدیل کرده و با جلوه دادن قدرت در اختیار خودشان، دستتان خداوند را بسته و یا رها شده، و در اختیار ثروتمندان معرفی نموده، تا با زحمات آن مردمان غافل و دنیا مدار جهان خودشان را آباد کنند همچنانکه درآیه شریفه 63 سوره المائده آمده است« و قالت الیهود یدالله مغلولة غلت أیدهم و لعنوا بما قالوا؛ یهودیان گفتند: دست خدا با زنجیر بسته است. دستهای آنها بسته باد و به خاطر این گفتار از رحمت الهی دور شوند، بلکه هر دو دست (قدرت) او باز است، هرگونه بخواهد میبخشد». برابر آیات شریفه قرآن، مردم تحت فرمان ثروتمندان، تا آنجا غافل میشوند که دست بشر را باز و قدرت خداوند را مسدود مشاهده میکنند.
حضرت علی(ع) در جایی دیگر میفرمایند: بالعدل تتضاعف البرکات؛ به وسیله برقراری عدالت، برکات و نعمتهای خدای متعال فزونی مییابد». ثروتمندان قائل به قاعده«الحق لمن غلب» عدالت اجتماعی را برابر قانون تغلب تفسیر نموده و برای توجیه آن، قوانین در دین الهی را به نفع خود تغییر داده و اقدام به عوام فریبی میکنند، همچنانکه معاویه برای اداره جامعه مسلمانان اقدام به خرید روایات از جعال حدیث بر علیه امام علی(ع) نموده و لعن بر آن حضرت را بر بالای منابر واجب کرد تا از دستورات اقتصادی امیرالمؤمنین(ع) در امان مانده و زیر سوال مردمان فقیر و زحمتکش جامعه نرود، و این سبک تا حال حاضر در برخی دولتهای اسلامی محسوس و قابل مشاهده میباشد.