امیر اسماعیل آذر، نویسنده و پژوهشگر ادبی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه برخلاف القابی چون شکاکی و دهری که ناروا به عمر خیام نسبت دادهاند، وی در رباعیاتش به آیات و احادیث توجه کرده است، گفت: برخلاف القاب مختلفی از جمله شکاکی، مرتد، دهری و اپیکوریان که به خیام طلاق کردهاند، در حقیقت وی حکیمی الهی بوده است و اگر الهی نبود جاودان نمیماند. در حقیقت انسانهایی در تاریخ میمانند که خود را به نامحدود متصل کنند و خیام از این گروه بود.
اسماعیل آذر افزود: در یکی از رباعیات خیام با این مضمون که «آمد سحری ندا زمیخانه ما/ کی رند خراباتی و دیوانه ما/ برخیز که پرکنی تو پیمانه زمی/ زان پیش که پرکنند پیمانه ما» میتوان به حکیم الهی بودن وی معتقد شد؛ چراکه در هیچ کجای دنیا سحرگاهان صحبتی از میخانه نیست و در آئین اسلام سحر زمان دعا خواندن و نیایش است.
وی گفت: شاعران بزرگ دیگری نیز از سحر به عنوان زمان عبادت و نیایش تعبیر کردهاند که میتوان به ابیاتی چون «سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی/ خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی» و «دوش مرغی به صبح(به معنی سحر) مینالید/ عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش» اشاره کرد. رنگ سحر در شعر عمر خیام از رنگهای الهیت است.
این پژوهشگر ادبی تاکید کرد: روزگار خیام، دوران وحشتناک قهرها، آزردنها، اهانتها، دروغها، بر سر دینهای مختلف جنگ کردن، دغلبازی صوفیان و زد و بندهای سیاسی بود که همه شاعری چون خیام را به ستوه آورده بود، چون خود را مصلح اجتماعی میدانست، ولی کاری از عهدهاش برنمیآمد و میگفت که «انگار که نیستی چو هستی خوش باش» و فریاد خوشباشی وی به گوش میرسید. به همین دلیل بود که وی را برخی از راهروان طریقت اپیکوریان میپنداشتند.
وی با تاکید بر اینکه هیچ شکی در انس خیام با قرآن وجود ندارد، گفت: در شعر خیام پرهیز از دنیای دون، برآوردن نیازهای دیگران، نیکویی کردن و دوری از آزار دیگران توصیه شده که این تعلیمات در قرآن مجید آمده است.
اسماعیل آذر تاکید کرد: برخی از رباعیهایی که منتسب به خیام هستند نشان میدهند که ذهن و اندیشه خیام قرآنی بوده است.
وی افزود: به عنوان نمونه رباعی «گويند بهشت و حـور عين خواهد بود/ و آنجا می ناب و انگبين خواهد بود/گر ما می و معشوقه گزيديم چه باك/ آخر نه به عاقبت همين خواهد بود» اشاره به آیه «وَ کَواعِبَ أَتْراباً» دارد و رباعی «جامی است كه عقل آفرينش میزد/ صد بوسه ز مهر بر جبينش میزد/اين كوزه گـر دهر چنين جام لطيف/ میســــازد و باز بر زميــنش میزد» اشاره لطیفی به آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» دارد.