سالهایی نهچندان دور، بسیاری از فرزندان برومند این سرزمین با حضور در جبهههای نبرد و نثار جان خود از انقلاب نوپایی که با جانفشانی مردم مسلمان ایران و رهنمودها و تلاشهای امام خمینی به پیروزی رسید، دفاع کردند. از آن روزها سالها میگذرد، ولی نه آن گونه که فراموشمان شود که چه کسانی حامی و مدافع این انقلاب، سرزمین و جان و ناموس مردم این کشور بودند. حال فرزندان همان نامآوران بالیده و بزرگ شدهاند و مشکلاتی گریبانگیر امروزمان شده است که گاه از شنیدشان تعجب میکنیم.
متاسفانه چند سالی است که بحثی در دانشگاه آزاد مطرح میشود که جای تاسف و البته نگرانی دارند و آن اینکه بسیاری از فرزندان خانواده شهدا و ایثارگران که به نوعی درسخوانده و با سهمیه وارد دانشگاهها شدهاند از بازگویی این نکته که جزء خانواده شهدا و ایثارگران هستند اکراه دارند.
برای پی بردن به دلایل چنین رویکردی در میان فرزندان خانواده شهدا و ایثارگران به واکاوی و بررسی زمینههای بروز این موضوع پرداختیم. برای موشکافی این موضوع و دلایل بروز و ظهور آن به سراغ صفرعلی نهریقاضیانی، مشاور سابق مرکز اطلاعرسانی دانشگاه آزاد رفتیم و موضوع را با وی در میان گذاشتیم.
وی در این رابطه عنوان به موضوع ایثارگری و شهادت در جامعه اشاره کرد و با اظهار تأسف از اینکه به صورت ریشهای به این مقوله فرهنگی پرداخته نشده است، عنوان کرد: متاسفانه این موضوع به صورت نهادینه در جامعه مطرح نشده است تا مردم آن را به عنوان یک الگو، راهکار و روشی اساسی در زندگی خود به کار بگیرند و به فرزندان خود نیز انتقال و تعلیم دهند.
چرایی پرهیز از قرارگیری در دایره خانواده شهید و ایثارگر
قاضیانی در ادامه این مطلب چنین توضیح داد: متاسفانه موضوع این گونه القاء شده است که وقتی فرزند شهید یا ایثارگر با سهمیه وارد دانشگاه میشود، قطعاً درس نخوانده و با بهرهگیری از ظرفیتی که برای امثال وی ایجاد شده است وارد دانشگاه شدهاند و به اصطلاح با بهرهگیری از چنین امتیازی به دانشگاه ورود پیدا کرده است. یکی از دیگر دلایل بروز چنین تصوری در میان اغلب افراد جامعه و بهویژه دانشجویانی که از چنین سهمیهای بهره ندارند، برپایی کلاسهای تقویتی برای این گروه از دانشجویان است. برگزاری این گونه کلاسها در ذهن دیگران این نکته را بازنمایی میکند که فرزندان شاهد و ایثارگر یا ضعیف هستند و یا اینکه بنیاد شهید علاقه دارد که این افراد را تقویت کند و به ارتقای سطح تحصیلات و زمینه آگاهی آنان کمک کند و از سویی هزینه این گروه را بنیاد شهید و دانشگاه پرداخت میکند.
مشاور سابق مرکز اطلاعرسانی دانشگاه آزاد با اشاره به اینکه دانشگاه آزاد هماکنون نیز مبلغی را از بنیاد شهید به همین دلیل طلب دارد، عنوان کرد: وقتی افراد به عنوان عضوی از خانواده ایثارگران، شاهد یا جانبازان بالای 70 درصد، قطع نخاعی، مفقودالاثر و آزادگان در دانشگاه قبول میشوند و ثبتنام میکنند، برایشان پروندهای تشکیل میشود و بنیاد شهید موظف است که هزینه تحصیل آنها را به دانشگاه بپردازد. به این ترتیب این گروه بدون پرداخت هزینه در دانشگاه درس میخوانند و هزینه شهریه ثابت و متغیر آنها را بنیاد شهید میپردازد و همه این موضوعات که در کنار یکدیگر جای میگیرد نشان میدهد که این افراد تحت حمایت و پشتیبانی وارد دانشگاه شده و قرار دارند. این روند باعث میشود که دیگران تصور کنند که اگر قرار بود فرزندان شاهد و ایثارگر بر اساس اطلاعات و آموختههای خود و بر اساس معدل وارد دانشگاه شوند، امکان اینکه وارد دانشگاه شوند وجود نداشت و چنین روحیه و بحثهایی در جامعه تقویت میشود. این موضوع سبب میشود که فرزندانی که درسخوان بوده و با نمرات بالا وارد دانشگاه شدهاند دچار سرخوردگی شوند. این گروه برای آن که تصورات رایج درباره ورود فرزندان شاهد و ایثارگر به دانشگاهها درباره آنها نیز تعمیم داده نشود، که آنها نیز به صورت رایگان و به صورت بورسیه و با امتیاز وارد دانشگاه شدهاند و مثلاً اگر بر اساس نمرات بود باید در دانشگاه یکی از شهرهای دیگر مشغول به تحصیل میشدند، سعی میکنند که از بروز این موضوع که فرزند خانواده شهید و ایثارگر و آزاده و جانباز هستند خودداری کنند.
همرنگ شدن با جماعت
وی در ادامه این مطلب افزود: بر این اساس، فرزندانی که از بیان این نکته پرهیز میکنند ناچار میشوند بنا به فضایی که در آن جای گرفتهاند، رفتار کنند و ظاهر خود را بر اساس آن مکان و مانند دیگر دانشجویان درست کرده و تا حدودی با آنها همخوانی داشته باشند؛ برای مثال اگر دانشجوی دختری که فرزند شهید است بخواهد با چادر در دانشگاه حاضر شده، متفاوتتر از دیگر دانشجویان بوده و در مراسمهایی که برگزار میشود و شاید مناسب شأن یک فرزند شهید نیست شرکت نکند و در بحثهای آزادی که درباره روحانیت، اسلام، انقلاب و جنگ است به بیان ایدهها و اعتقادات خود نپردازد و حضور نیابد، ناچار است از جمع حاضر جدا شود و همین موضوع سبب سرخوردگی و دور شدن وی از چنین فضایی میشود. از اینرو وقتی فرد بخواهد خود را در جامعه دانشجویی احساس کند و با دیگر دانشجویان همردیف و همخوان شود باید تا حدودی به آنها شبیه شود و از نظر ظاهری مشابهت پیدا کند و بهناچار، رفتار و ظاهرش را تا حدودی تغییر دهد و در بسیاری از مواقع با آنها موافق و همرأی باشد و در مباحث نظامی، جنگ، شهادت، ایثارگری، روحانیت و انقلابی که دیگران فریاد زده و اعتراض میکنند، باید همگن و همزبان شود. این موضوع سبب شکلگیری فرهنگی در میان فرزندان خانواده شهدا و ایثارگران میشود که به واقع مطلوب نیست و از سویی دردآور است.
قاضیانی با عنوان این مطلب که متاسفانه فضای دانشگاهها به گونهای نیست که فرزندان شاهد و ایثارگر بتوانند با خیال راحت سینه سپر کنند و بگویند که من فرزند شهید، جانباز، آزاده و ... هستم، ادامه داد: دانشجویان این گروه نمیتوانند به پدران خود افتخار کنند؛ پدرانی که در مقابل تهاجم بیگانگان ایستادند و جامعه را از آسیبهای جنگ در امان نگاه داشتند. در اصل فضای دانشگاه پذیرای چنین فرهنگی نیست که از این گروه استقبال کند. به این دلیل که از ابتدا با این موضوع به درستی برخورد نشده چنین مشکلاتی روی داده است. در اصل باید گفت که برخوردها در این باره تا حدودی تظاهری بوده که سبب شده است چنین فضایی به وجود بیاید.
آفتی که در حال شکلگیری است
وی در ادامه این مطلب اظهار کرد: اتفاق ناخوشایندی که در حال وقوع است اینکه فرزندان شهدا برای اینکه نشان دهند عضوی از خانواده شهید نیستند، خود را همطراز و همشکل دیگر دانشجویان جلوه میدهند؛ لباس، نحوه پوشش، نگاه، طرز تفکر و حتی مهمانیهایی که گروه دانشجویان در آن شرکت دارند جزئی از مسائلی است که دانشجویان عضو خانواده شاهد و ایثارگر به همین دلیل در آنها تغییر ایجاد میکنند. به عبارتی دانشجو باید بهتدریج در داخل این جمع جای بگیرد و آن گاه است که چنین استدلال میشود که چقدر این افراد راحت برخورد و زندگی میکنند. این در حالی است که همین افراد در خانه خود با محدودیتهایی روبرو هستند و حتی برخی از مسائل را به دلیل حرمتهایی که وجود دارد انجام نمیدهند؛ رویداد در حال وقوع این است که بسیاری از حرمتها از بین میرود و موضوعاتی که تاکنون شکلی مذموم و ناپسند داشته است، برای این گروه جا میافتد، به طوری که راحت و آسوده به انجام آن میپردازند.
این کارشناس در توضیحات بیشتر بیان کرد: وقتی یک فرد میخواهد که خود را با دیگر همنوعان خود همشکل کند، از روشها، انگیزهها و تفکرات ملی و مذهبی که در وجودش بوده است فاصله میگیرد. به این معنی که فرزندان شاهد و ایثارگری که در این رویکرد وارد میشوند، از داشتهها و ارزشهای پدر و برادر شهید و جانبازی که دارند دور شده و آن روحیه در وجودشان از میان میرود و به سمت گروه مقابل تمایل پیدا میکنند و شاید در جهت مخالف قرار بگیرند. چنین افرادی تا آنجا که برایشان امکان دارد تلاش میکنند که نگذارند دیگران متوجه این موضوع شوند که آنان جزئی از خانواده شهدا و ایثارگران هستند و حتی در مهمانیهای خانوادگی دوستان خود را دعوت نمی کنند یا در مراسمی که از سوی دانشگاه یا دانشجویان دیگر دعوت میشوند، حضور نمییابند و اگر حضور یابند همانند آنها لباس پوشیده و برخورد میکنند. همین موضوع سبب میشود که اثرگذاری این قشر از جامعه که دربردارنده ارزشها و تعهدهای ارزنده هستند، بر دیگر اقشار جامعه کمرنگ شده و وجهه خود را از دست بدهد.
نبود نگاه کیفی به خانواده شهدا و ایثارگان
قاضیانی با تاکید بر اینکه منشأ این مشکل از آنجاست که نگاه به خانواده شهید از نظر آماری صورت میگیرد و نه از نظر کیفی، افزود: این موضوع هیچ گاه مورد نظر نبوده است و تاکنون در این باره کار نشده و موضوع رها شده است. موضوعی که همیشه در این باره مورد توجه بوده، این است که خانه سازمان به خانواده شهید و ایثارگر بدهیم و ماهیانه نیز حقوقی برای آنها در نظر گرفته شود. اگر جداول را بررسی کنیم مشخص میشود که صدهزار خانواده شهید داریم که از نظر کیفی تفکیک نشدهاند تا با آنها در حوزههای مختلف از فرهنگی، اجتماعی و ... کار شود تا بتوان آنها را تقویت کرد. در حالی که با انجام چنین کاری میتوانستیم در جامعه تاثیرگذار باشیم و آنها را به عنوان الگو به جامعه معرفی کنیم که متاسفانه چنین کاری صورت نگرفته است.
وی با دغدغه برشمردن این موضوع و نگران کننده بودن آن، عنوان کرد: نیاز بود که در این حوزه کاری انجام شود، به طوری که بتوان با اقدامات عاجل، این گروه را در جامعه واقعی خودشان قرار داد تا مدال افتخاری که در اختیار دارند را با سربلندی بر سینه بزنند و در جامعه حضور یافته و برخورد کنند. متاسفانه در حوزههای مختلف با ضعف محتوایی روبرو هستیم. برای مثال در شهرهایی که حماسههای بزرگ در آنها روی داده است شاهد هستیم که تنها از این موضوع که طی دوران جنگ در این شهر شاهکارهای بسیاری از سوی رزمندگان صورت گرفته است. وقتی به صدا و سیما میرویم، میبینیم که فصلی با نام تاریخهای خاص دارند که خاطراتی گذراست و این گونه نیست که به محتوای موضوعات بپردازند.
امتیازی که لغو شد
قاضیانی تصریح کرد: متأسفانه تاکنون اقدام عاجلی در اینباره انجام نشده است و نهتنها کاری صورت نگرفته، بلکه هیچ توجهی هم در این باره نشده است. پیش از این امتیازی برای فرزندان شاهد و ایثارگر درباره درخواست انتقالی به دیگر دانشگاهها وجود داشت که برای مثال یک دانشجوی عضو خانواده شاهد و ایثارگر میخواهد در دانشگاه دیگر مهمان شده یا انتقال یابد که این اقدام با معرفی آنها امکانپذیر بود، ولی پس از آمدن میرزاده و کارگر به عنوان معاون آموزشی دانشگاه آزاد این امتیاز نیز از دانشجویان عضو خانواده شهید و ایثارگر گرفته شد و فرزندان این قشر نیز مانند دیگر دانشجوها هستند و اگر میخواهند که به دانشگاه دیگری انتقال پیدا کنند یا در آنجا مهمان شوند باید نامه بزنند و این موضوع در کمیسیون بررسی شود تا اگر موافقت شد، انتقالی یا موضوع مهمان شدن صورت بگیرد و اگر موافقت صورت نگرفت، این کار انجامشدنی نیست. در این باره باید گفت که امتیازی را هم که برای این گروه وجود داشت، از آنها گرفته شد.
مشتی نمونه خروار
در همین رابطه به گفتوگویی که با یکی از فرزندان شاهد داشتهایم اشاره میکنیم. م. الف. درباره وضعیتی که به همین دلیل برایش به وجود آمده است گفت: وقتی در کلاس شروع به صحبت کردن و بحث میکنم، دیگر دانشجویان میگویند که چون با بورسیه آمده، درس نمیخواند یا در کلاس حاضر نمیشود. حتی یکی از دوستانم میگوید که خوش به حالت که هر وقت دلت میخواهد به دانشگاه میآیی و کسی کاری به کارت ندارد. حتی اوضاع کلاس به گونهای است که من جرئت بحث کردن درباره موضوعات درسی یا پاسخ دادن به سوالات استاد را ندارم؛ چون دیگران میدانند که من عضو خانواده شهید هستم.
ش. ف. دیگر دانشجوی محصل در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب که عضو خانواده شهدا و ایثارگران نیز است، در همین باره اظهار کرد: یکی از استادانم در کلاس سوال کرد که کدام یک از شما عضو خانواده شهدا، جانبازان یا ایثارگران است. من اظهار کردم که من فرزند یک آزاده هستم. پس از آن جلسه، هرگاه استاد مورد نظر در کلاس درس حاضر میشد، ابتدا از من میپرسید که چه چیزی را برای آن جلسه حاضر کردهام. فضای کلاس به گونهای است که حتی من جرئت این را که چرا فقط از من سوال میکند را ندارم که آیا این اقدام برای تقویت وضعیت علمی من است، یا اینکه ایشان قصد ثابت کردن موضوعی را دارند و ... .
مشاور شهردار قم با تاکید بر این موضوع که اگر فرهنگ ایثار و شهادت از جامعه برداشته شود، باید در برابر هر فشاری سر تسلیم فرود آوریم چون احساس میکنیم که زور بازو و قدرت طرف مقابل بیشتر از ماست، ادامه داد: این در حالی است که اگر فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه حاکم باشد، هر چه کم داشته باشیم و توانمندیمان ضعف داشته باشد، آن را تقویت میکنیم و به سمت جلو پیش میرویم؛ در اختراع، کار، ایجاد استقلال، خودکفایی اقتصادی، پیشرفت نظامی و ...، زیرا این حس در ما تقویت میشود که یادگاران ایثار و شهادت در میان ما هستند و ما میراثداران آنها هستیم. در اصل الگوی ما، شهدا و ایثارگران، شهدای کربلا و امام حسین(ع) بودند که از دشمن هراسی به دل راه نمیدادند. همین روحیه سبب میشود که در کار کوتاهی نکنیم و کم نگذاریم و دقت بیشتری داشته باشیم. ولی وقتی روحیه ایثار و شهادت در جامعه کمرنگ میشود، در نسل فعلی نیز این روند پررنگ خواهد شد و روحیه ظلمستیزی از آنان گرفته میشود و دیگر آثاری از چنین حس و روحیهای باقی نخواهد ماند. در اصل ریشه الگوی مذهبی و اعتقادی در جامعه خشکیده میشود.
فرهنگی که جایگزین میشود
قاضیانی در ادامه گفت: مهمترین آثار چنین روندی آن است که شرایط جامعه به فرزندان شاهد و ایثارگری که میخواهند این روحیه را حفظ کرده و به آن افتخار کنند، این اجازه را نمیدهد. گاه با این واقعیت روبرو هستیم که ضمن گرفتن آمار در برخی دانشگاهها متوجه میشویم که برخی از افراد که نحوه پوشش و آرایشی خاصی دارند از فرزندان شاهد و ایثارگر هستند و این موضوع جای تعجب دارد. متاسفانه این نمونهها نشانه ضربهای است که بر پیکره جامعه ما وارد شده است؛ ضربهای که فرزندان را این گونه تربیت میکند و سبب بالیدن آنها با چنین روحیاتی میشود که مادران، معلمان و استادان جامعه ما با چنین رویکردی تربیت میشوند.
وی با اشاره به اینکه گاهی اوقات، افراد این گروه به مقایسه خود با فرزندان دیگر اقشار میپردازند، افزود: ناهماهنگی فرهنگی که در جامعه وجود دارد و ضدارزشهایی که به ارزش تبدیل میشوند، نمونه چنین مواردی هستند که فرزند شهید خود را در مقایسه با فرزندانی که پدران آنها در قید حیات هستند مقایسه میکنند؛ برای مثال اینکه دوست آنها سوار اتومبیل شخصی است یا مثلا رنگ لنز وی با کیف و کفشی که دارد یکرنگ است. نگاه کردن به چنین موضوعاتی سبب میشود که فرزند شهید از خود سوال کند که من کجا قرار دارم و دوستم کجا ایستاده است؟!
قاضیانی ادامه داد: وقتی رابطه این دو صمیمیتر میشود و به گفتوگو با هم میپردازند، فرزند شهید متوجه میشود که درصد افرادی که پوشش برتر چادر را در خانواده و اطرافیان دوستش دارند رو به کاهش و درصد افرادی که پوشش مناسبی ندارند رو به افزایش است و چنین افرادی نیز جذابیت بیشتری دارند، ارتباطات راحتتری را با جنس مخالف تجربه میکنند و مشکلی نیز از این بابت احساس نمیکنند و طبیعی است که همیشه نکات منفی جاذبه بیشتری نسبت به مسائل ارزشی و دینی دارد و این نکته بارها از سوی ائمه معصومین(ع) نیز بازگو شده است که باید مورد کنترل قرار گیرد. همان گونه که دستورات دینی ما را از بسیاری رفتارها، پوششها و خوراکها منع میکند و حتی در نگاه کردن به نامحرم هم دستوراتی را به صراحت بیان میکند. بر همین اساس آنجا که چنین موضوعاتی مطرح نیست، جاذبه بیشتری هم وجود دارد. در اینجاست که افراد به دلیل نبود نظام پشتیبان فرهنگی و تقویت کننده که پیشتر به آن اشاره و کیفیت در این باره مطرح شد، به سمت چنین افرادی با رویکرد و نگاه آنها کشیده میشوند و گاه حتی به صراحت شنیده میشود که دیدگاهی که در زمان پدرم بوده است، مربوط به همان دوره است و من چرا باید چنین نگاهی داشته باشم؟
مشاور شهردار قم افزود: گاه حتی متوجه این نکته میشویم که برخی از فرزندان شهدا به صورت نمادین، چادر به سر کردهاند و این اقدام آنها رویکرد اصولی و اعتقادی در پشت زمینه خود ندارد. اگر این موضوع را کمی عمیقتر بررسی کنیم، متوجه میشویم که نمیتوان امروزه این موضوعات را به صورت ریشهای در جامعه برطرف کرد.
بر اساس صحبتهایی که در این باره بیان شد و نمونههایی که بازگو شد، این نکته مشخص است که جنگ و هجمه نرم دشمن چنان کاربردی بوده که توانسته است حتی در ارزشیترین خانوادهها نیز نفوذ پیدا کند. نیروی اراده و ایمانی که روزگاری دشمنان را زمینگیر کرده بود، امروز به هجمه نرم دشمن به حاشیه رانده میشود تا نسلهای بعدی انقلاب اسلامی ایران نتوانند از میراث گرانبهایی که روزگاری در مواجهه با دشمن، کاربردی اصولی و پیروزمندانه داشت، در برابر مشکلات امروز و شبیخونهایی که پیش روی دارند استفاده کنند.
و متاسفانه در میانه میدان جنگ نرم، مسئولان از این موضوعات مهم غافل بوده و بیتوجه از کنار آنها عبور کردهاند؛ در حالی که همانند جنگ سخت، باید به ارزیابی و برآورد داشتهها و بررسی نقاط ضعف پرداخت و تلاش کرد تا با سیاستگذاری درست بتوان راهی را در این باره گشود و از بروز مشکلات در این باره کاست.